پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 

 

 
 

جليل شهناز
خود شنيد
آنچه در تاريخ موسيقی ايران
درباره اش خواهند نوشت

جليل شهناز استاد تار است. اين استادی را در جمهوری اسلامی به او ندادند، در سالهای پيش از انقلاب نيز كه تار تنها "سلُو"ی او را بمدت يك ربع ساعت از راديو پخش می كردند، او را استاد جليل شهناز اعلام می كردند. تار او خاص خود اوست، يعنی بود، زيرا ديگر اگر هم چنگی به تاز بزند در خلوت خويش است و برای دل سوخته اش. از بازماندگان جمع بزرگان موسيقی ايرانی است كه در برنامه گلها شكفتند.

در همين ماه برای او در تهران يك مراسم بزرگداشت گرفتند. پير و عصا زنان به اين مجلس آمد. مجلسی كه شجريان تمام قامت برای او به پا ايستاد و صميمانه اين استاد تار را در آغوش كشيد. سايت ميراث فرهنگی در باره اين شب نوشت:

 

پسر بچه دوازده ساله، بی دلهره تار را روی پای راستش گذاشت و نواخت. گاهی سرش را بلند می كرد و به اينسو و آنسو می چرخاند. بازتاب سازش را در نگاه ها جستجو می كرد. وقتی ساز را زمين گذاشت، تعظيمی كرد. شهنار كه نمی توانست از جا بلند شود، به او اشاره كرد كه جلو بيايد. دستی به سرش كشيد و او را در آغوش  فشرد. بعد نوبت به شجريان، امين الله رشيدی، همايون خرم و ديگران رسيد تا نسلی را بستايند كه آنچه از موسيقی ايران باقی مانده به آن سپرده می شود. شاگرد يكی از هنرجويان استاد جليل شهناز بود.

 

بزرگداشت جليل شهناز چهارشنبه بيست و پنجم مرداد در فرهنگسرای هنر برپا شد و استاد را كه يادگار سالخورده درويش خان بود، با آمبولانس به مراسم آورده بودند.

هنرمندان زيادی برای ادای احترام به شهناز آمده بودند. شجريان كه كمتر در چنين محافلی شركت می كند، از ابتدای مراسم حاضر  بود و پيش از اينكه پشت تريبون قرار بگيرد، از شهناز كه او را استادش می خواند رخصت خواست. بوسه ای بر دستان شهناز زد و بالا رفت.  گفت: «درباره ساز شهناز نمی شود حرف زد. ساز شهناز را بايد شنيد. اما حال و هوايم را درباره اين ساز می گويم. اولين آشنايی من با اين ساز به سال های 37 و 38 بر می گردد. زمانی كه در دانش سرای شبانه روزی بودم و چون آن زمان هنوز در خانه ما راديو و تلويزيون حرام بود، موسيقی را از بلندگوهای دانشسرا كه برنامه های  راديو پخش می كرد، گوش می دادم.» 

حسين كسايی در پيامی برای بزرگداشت شهناز كه قرائت شد نوشت: «افراد زيادی نيستند كه بتوانند موسيقی استاد شهناز را درك كنند. خيلی ها ساز می زنند اما ساز شهناز چيز ديگری است. ساز من و شهناز به هم گره خورده اند و همه می دانند كه چه ارادتی به او دارم»

شجريان سپس شعری را كه سال ها پيش با ساز شهناز خوانده بود خواند. شهناز لبخند می زد.

داريوش پيرنياكان نيز در اين مراسم گفت: چهار مضراب هايی كه استاد شهنازی در موسيقی آورده بی نظيراند. جواب آواز های شهناز بی نظير است.

نقل چند خاطره

 اسماعيل نواب صفا در كتاب "قصه شمع" كه خاطرات او از چند دهه ترانه سرائی و آشنائی با موسيقدانان ايران است در باره جليل شهنار می نويسد:

در سفری كه سال 1330 به اصفهان كرديم با استاد شهناز آشنا شدم. به خواست استاد شهناز اركستری با شركت ايشان و "علی اكبر جقه" تشكيل شد كه در تماشاخانه اصفهان برنامه اجرا كرد.

جليل شهناز از سال 1327 ساكن تهران شده و در شهرداری تهران كار می كرد. همان شب شب در تماشاخانه اصفهان "كسرائی” را ديدم كه با ستايش از تار شهنار گفت: 10 سال ديگر او به اوج خواهد رسيد.