پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 

 

 


سعيد كنگرانی
بازيگرخوش تيپ
سينمای دهه 50
با موهای سپيد به ايران بازگشت
سعيده خدابخش


 

 سعيد كنگرانی در دايره مينا (داريوش مهرجويی) گل كرد. اما دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ. بابام جان اول توی "دائی جان ناپلئون" و در نقش "سعيد" ظاهر شد و معروف ترين چهره تلويزيونی در مدارس دخترانه وقت شد. هرچه ليلی كم برو رو بود، كنگرانی خوش برو رو! اين سريال از سريال های ممنوعه در جمهوری اسلامی است، اما كپی های مختلف آن در بازار سياه فروخته می‌شود. بهر روی، پس از انقلاب چهار فيلم بازی كرد. سه فيلم بين سال‌های 58 تا 60 و اولين كارش بعد از سال‌ها دوری از وطن، فيلم «ازدواج به سبك ايراني» بود. اين حضور دوباره بهانه گفتگوئی با او شده است كه ارسال كننده آن برای ما، متاسفانه ننوشته از كدام سايت يا روزنامه برگرفته است. فقط اسم مصاحبه كننده را نوشته كه ما عينا می‌آوريم. مصاحبه را به ضرورت "كم گفتن و گزيده گفتن" خلاصه هم كرده ايم. كمی هم خودمانی تر. اميدواريم جای گله ای نماند.

* بعد از 25 سال دوری از ايران، چرا با «ازدواج به سبك ايراني» شروع كرديد؟

 من چون سينمای ايران را در سالهائی كه در آمريكا درس می‌خواندم دنبال می‌كردم. علی معلم، تهيه‌كننده فيلم تماس گرفت، با حسن فتحی ملاقات كردم و خلاصه با شناختی كه او داشتم پذيرفتم. متن اقتباسی است از فيلمی يونانی.

من و فتحی از دوران دبيرستان هم‌محلی و هم‌مدرسه‌ای بوديم، منتها او در كنار درس در رشته واليبال مشهور بود و من هم به عنوان يك بازيگر.

«ازدواج به سبك  ايراني» طنز – كمدی بود. من تجربه اين كار را نداشتم اما رُل دايی مهدی را كه خواندم حس كردم بايد شخصيتی را خلق كنم كه تا به حال در قالب آن نبوده ام.

خلق كاراكتر را فتحی به عهده خود من گذاشت و به همين دليل هم برای خلاقيت و فی‌البداهه‌گری آزادی عمل داشتم.

* نگران اين حضور دوباره نبودی؟

 ابداً، هيچ‌گاه نگران ردپای تجربه بر چهره‌ام نبوده و نيستم و به شما هم همين توصيه را دارم كه هرگز از خطوط پيشانی و موی سفيد دل‌نگران نباشيد، خط جبين و موی سفيد يعنی بزرگ شده‌ای.

البته اين حضور و تجربه دوباره برای من كه مدت‌ها از محيط  دور بودم، با ديدن پيشرفت‌هايی كه در صدابرداری و فيلمبرداری شده خيلی برايم جذاب بود و تازگی داشت.

* در امريكا هم دنبال سينمای حرفه ای بود؟

بله، غافل نبودم و به عضويت رسمی سنديكای بازيگران آمريكا درآمدم و با شبكه‌های مثل HBO و ABC هم به عنوان بازيگر كار كردم و هم به عنوان كارگردان در زمينه مستندسازی مطالعه و تجربه كردم و يكی از تجربياتم به مستندی سينمايی انجاميد درباره بی‌خانمانان كه پس از تحقيقی چند‌ماهه از كتابخانه‌ای تا ميدانی به يك مجموعه هفت‌قسمتی منجر شد كه در فستيوال‌هايی مثل sundance رابرت ردفورد و ديگر فستيوال‌ها مورد تقدير قرار گرفت.

* درباره قبل از انقلاب؟

قبل از انقلاب خيلی جوان بودم، به چند كار مشترك و بين‌المللی دست زدم. اما تحليل و بررسی اين كارها را به متخصصين واگذار می‌كنم. اولين كار مشترك «صحرای تاتارها» اثر «والريو زورليني» محصول سه كشور ايران، فرانسه و ايتاليا بود كه من نقش يك افسر اتريشی را در آن داشتم كه در سه‌ورسيون  مختلف مونتاژ شد. در جشنواره بين‌المللی تهران هم به نمايش درآمد كه همان زمان خودم به‌عنوان يك بازيگر به برخورد دوگانه خارجی‌ها با سينمای ايران معترض بودم كه چرا بيشترين سرمايه در فيلم‌های مشترك از ايران است اما از بازيگران بزرگ ما استفاده‌های كوچك می‌شود. با كيهان و اطلاعات آن دوران هم مصاحبه‌ كردم و همين را گفتم.

در«اولين شب آرامش» كه با «آلن دلن» همبازی بودم كه برای حضور در اين فيلم حتی در مدرسه آليانس پاريس ثبت‌نام كردم چون قرار بود كارهای ديگری نيز انجام شود كه انقلاب شد و من به ايران بازگشتم و در ايران ماندم و سه‌ فيلم را در ايران بازی كردم، سپس به آمريكا رفتم و در آن هجرت ناخواسته ضمن تحصيل رشته سينما در چند فيلم بازی كردم.

* بازيگران بعد انقلاب ؟

هنوز زود است نظری نزديك به يقين بدهم، اما به‌عنوان نقش آفرينی كه دركنار بزرگان آموخته ام  می‌توانم بگويم كه بعضاً بازيگران امروز ما «مدل‌های تبليغاتي» يا «كارت‌پستالي» اند تا «بازيگر»

* اولين بار چه وقت رفتی جلوی دوربين؟

اولين فيلم سينمايی من مربوط به هفت‌سالگی من است با نام «امروز و فردا». بهروز وثوقی به گروه معرفی ام كرد. راستش تصميم بزرگترها بود. اما اولين فيلم خودآگاهانه با شكل و شمايل حرفه‌ای «رضا موتوری مسعود كيميايي» بود كه رل «قنبر» را داشتم. اما قبل از رضا موتوری در همان سال تئاتر «شهر قصه» مرحوم «بيژن مفيد» را در نقش «آقا موشه» بازی ‌كردم كه «مسعود كيميايي» به همراه «بهروز وثوقي» تئاتر را ديدند و من برای نقش «قنبر» انتخاب شدم و بدين‌گونه بود كه پس از رضا موتوری به صورت جدی وارد دنيای سينما شدم.