پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 
 

 

تاريخ سينمای ايران- 4
اولين فيلم ناطق فارسی
توفان زندگی
يخش نگرفت، اما
سينما را تكان داد
مسعود مهرابی

 

آغازنوميدي

 

سپنتا پس ازليلی و مجنون طرح فيلم ديگری بنام "جغد سياه" را ريخته بود كه امكان ساختن آنرا نيافت. او هم چنين موفق نشد فيلم نامه "عمرخيام" را كه مدتی قبل نوشته بود، به فيلم درآورد. سپنتا درسال 1315 ازكلكته به ايران بازگشت تا بتواند فعاليت های سينمائی اش را درميهن خود ادامه دهد و توجه مقامهای ايرانی را برای تاسيس يك استوديو فيلمبرداری جلب كند. اما سرخوردگی و نوميدی ازهمان ابتدا براو چيره شد. سپنتا درباره ورودش به ايران چنين می‌گويد:

 

درشهريور1315 وارد بوشهرشدم. فيلم ليلی و مجنون را هم همراه آورده بودم. فيلم را درگمرك بوشهرنگاهداشتند. ما به عزم تهران حركت كرديم. ازبدو ورود به بوشهرطرز رفتارمامورين به حدی با ما بد  و زننده بود كه از مسافرت خود پشيمان شدم. با آرزوی اينكه يك استوديوی فيلم برداری در ايران تاسيس كنم يا لااقل نمايش فيلم ليلی و مجنون كه آنقدربرای آن زحمت كشيده بودم انجام شود به هر وزارت خانه ای مراجعه كردم مايوس و عصبانی بازگشتم. دولت وقت موضوع سينما را جدی تلقی نمی‌ كرد، يك نفرهندی هم كه به نام "جلان" ازطرف كمپانی "ايست اينديا" به ايران فرستاده شده بود تا بتواند استوديويی درايران بازكند گياهخوار بود، و دراثر تهديد سينما چيان كه موجب زحمت ما را فراهم می‌آوردند كه ناچارشديم فيلم را به قيمت ارزان و شرايط آسان به آنها واگذاركنيم. خود را باخت و از راه خرمشهر به هندوستان فراركرد."

 

دراينجاست كه سپنتا به نگرش توهم آميزخود نسبت به وضعيت اجتماعی ايران پايان می‌دهد، البته ديگرديرشده است و راهی جزگوشه گيری ندارد.

ازسال 1315 تا 1316 درايران هيچ فيلمی جلو دوربين نرفت و هنگامی كه توليد فيلم ازسرگرفته شد، سپنتا درانزوا می‌زيست و اصولا پس از چندی شيوه ای كه او درسينمای ايران آغازكرده بود مسيرديگری پيمود كه با ذوق و سليقه اش جور نبود. سپنتا تنها راه مبارزه با سينمای مبتذل و مردم فريب را فعاليت های آزاد می‌دانست و تنها اميدش اين بود كه با ورود جوانان علاقمند و روشن بين، سينمای ايران درمسيرصحيحی قرارگيرد. سپنتا سر انجام پس ازسی سال از نو به فيلم سازی رو آورد. اما اين بار با دوربين حرفه ای كارنكرد. او يك دوربين 8 ميليمتری خريد.

 

ديواركج

 

1315 تا 1327 سالهای سكوت سينمای ايران در يكی از پرتلاطم ترين دوران های تاريخ سياسی جهان بود. دراين فاصله، كمپانی های فيلم سازی خارجی به ياری سينما داران سود طلب نفوذ خود را در ايران گسترش دادند و با شروع جنگ جهانی دوم كه نا‌امنی و بی‌ثباتی و فقر به همراه آورد، دست زدن به توليد فيلم درايران كاری بسيار دشوار و پرمخاطره بود و كمتر كسی پيدا می‌شد كه در اين زمينه سرمايه گذاری كند. سينمای اروپا و آمريكا دراين مدت بواسطه جنگ، دست كم در قلمرو مستند سازی، به اوج های تازه ای رسيد. اما درايران همه چيز مرده بود.

با اين همه، در آخرين سال های ركود، زمينه تجديد حيات سينمای ايران فراهم می‌آيد. درسال 1324، اسماعيل كوشان و چند تن ديگر استوديوی دوبلاژ و فيلم سازی "ميترا فيلم" را بنا می‌نهند. كوشان كه درسال 1321 در كمپانی يوفای آلمان به مطالعه سينما، بويژه درزمينه دوبلاژ، پرداخته بود، درسال 1322 به اتريش رفت و تحصيلاتش را دراستوديوی "وين فيلم" دنبال كرد. او در راه بازگشت به ايران مدتی درتركيه اقامت گزيد و دو فيلم "دختر فراری” و "دختركولی” را درموسسه "سس فيلم" به فارسی دوبله كرد. با نمايش اين فيلمها درايران – كه استقبال مردم را برانگيخت- كوشان درك كرد كه تماشاگران تا چه اندازه طالب فيلمهائی به زبان فارسی هستند. بنابراين فيلمهای "زن سنگدل"، "تاراس بولبا" و "سكوت شب" را در قاهره دوبله كرد كه آنها نيزموفق بودند. دراينجا كوشان متوجه شد كه اگرفيلمی به زبان فارسی ساخته شود توفيق تجاری بسياری بدست خواهد آورد. سابقه ذهنی او درباره موفقيت فيلم فارسی "دخترلر" نيز به اين فكردامن زد. در نتيجه، ميترا فيلم درسال 1326 به تهيه اولين فيلم ناطق فارسی (پس از فيلمهای سپنتا كه درهندوستان تهيه شده بود) دست زد. اين فيلم "توفان زندگی” نام داشت. كوشان برای موفقيت فيلم خود ازتمام عواملی كه فكر می‌كرد پولسازخواهد بود و بازارفيلم را گرم خواهد كرد. استفاده برد. "علی دريا بيگی” را كه ازافراد شناخته شده تئاتر بود برای كارگردانی فيلم برگزيد، "نظام وفا" كه معلم و شاعری خيال پردازبود فيلم نامه را نوشت، موسيقی توسط دوتن ازاساتيد موسيقی- خالقی و صبا- انجام گرفت، ترانه های فيلم را رهی معيری سرود و بنان و ايران علم آنها را خواندند. اگر ازتمام اين عوامل كه به رغم كوشان پولسازبود بگذريم، فيلم به زبان فارسی سخن می‌گفت و اين می‌توانست بزرگترين عامل توفيق فيلم باشد.  توفان زندگی درمدت يكسال ساخته شد و درارديبهشت 1327 برای اولين بار در سينما ركس با حضوراشرف پهلوی روی پرده آمد. اما با تمام حساب هايی كه كوشان كرده بود و با تمام اميدهايی كه به اين فيلم بسته بود، توفان زندگی به علت نقص های فنی فراوان بيش از بيست شب كارنكرد و ميترا فيلم ورشكست شد. بازيگران فيلم عبارت بودند از اونيا اوشيد، فرامرز برديا،  مهراقدس خواجه نوری، كيايی، فرهاد، معتمدی و زينت مودب. البته شكست فيلم را نمی‌ توان صرفا زائيده نارسائی های فنی دانست، بلكه موضوع پيش پا افتاده توفان زندگی نيزدرناكامی آن دست داشت.

 

پس ازورشكست شدن ميترا فيلم، كوشان به تنهايی استوديويی بنام "كوشان فيلم" بوجود آورد. اما پس ازچندی نام آن را به "پارس فيلم" تغييرداد كه از سال 1330 بصورت شركت سهامی درآمد. كوشان بارديگربه دوبله فيلم پرداخت و درهمان حال به ساختن فيلم نيزمشغول شد. اولين فيلمی كه پارس فيلم به بازارفرستاد "زندانی امير" بود. نويسنده فيلم نامه و كارگردان و فيلم برداراين فيلم خود كوشان بود و مهراقدس خواجه نوری، كيائی، ناصر صانعی و زينت مودب درآن بازی كردند. موضوع زندانی اميركه مضمونی سلطنت طلبانه داشت، چنين بود: جوانی به نام "برزو"  كه شيفته دختر "امير" است، با وزير غاصب كه "امير" را زندانی كرده و حكومت را بدست گرفته مبارزه می‌كند و با سرنگون كردن وزيرغاصب "امير" را آزاد می‌كند و دوباره به سلطنت می‌رساند و با دختراو ازدواج می‌كند.

حسن علی ملاح و مهرتاش چهارآهنگ برای زندانی اميرساختند كه مرضيه آنها را اجرا كرد، اما اين نيزشكست خورد. زندانی اميردرآبادان 1327 در سينما ركس و هما نمايش داده شد و سه هفته بيشتركارنكرد. طول مدت نمايش اين فيلم 90 دقيقه بود و برخلاف توفان زندگی كه درتشتك و بشكه ظاهرو چاپ شده بود، درلابراتواری متشكل ازحوضچه های مخصوصی كه توسط خان بابا معتضدی درست شده بود، ظاهرو چاپ شد.

بدين ترتيب ساختن فيلم فارسی درايران باب شد. درسال 1328 پارس فيلم را كه دو ماهه ساخته بود (سرعت عمل درسينما مبتدی آن زمان قابل توجه است) به بازارفرستاد. اين فيلم "واريته بهاری” نام داشت كه فيلم نامه اش را پرويزخطيبی نوشت و كوشان آن را فيلم برداری كرد. شوكت علو، عزت الله انتظامی ( درنقش يك چغاله فروش)، ملك مطيعی، و تقی ظهوری با اين فيلم كارسينمايی خود را آغازكردند. واريته بهاری درخرداد سال 1328 نمايش داده شد، اما بيش ازچهارشب بروی پرده دوام نياورد و شكست ديگری را برای پارس فيلم درپی داشت.

البته علاوه بركيفيت پائين فيلمهای كوشان، بايد كارشكنی كمپانی های خارجی درايران را نيزاز ديگر علت های شكست اقتصادی اين فيلمها به حساب آورد. درمورد واريته بهاری گفتنی است كه دوربينی كه كوشان با آن كاركرد از نوع "بل اند هاول" بود كه برای فيلم برداری می‌بايست كوك می‌شد و چون كوك دوربين زود به پايان می‌رسيد، بازيگران برای آنكه رفتارشان عادی جلوه كند، ناچارازحركت تند و سريع و گاهی دويدن درمقابل دوربين بودند. موضوع ديگرآنكه در اواخر فيلم برداری نگاتيو كم آمد و جستجوی كوشان برای تهيه نگاتيو نتيجه نداد و بناچار ازپوزيتو استفاده كردند. نقل است كه برای اولين باردرتاريخ سينمای ايران حدود هشتاد تومان خرج تبليغ فيلم واريته بهاری شد.

كوشان با هرشكستی كه مواجه می‌شد برای پيشبرد كارخود ازآن بهره می‌گرفت. پس ازواريته بهاری، بلافاصله به تهيه فيلم ديگری به نام "شرمسار" پرداخت كه با تغييرات كلی ازنظركادرفنی و وسائل و همچنين بازيگران همراه بود. فيلم نامه را علی كسمائی تهيه و تنظيم كرد، "نوری حبيب" ( مصری الاصل) فيلم برداری را انجام داد، و برای نخستين باردلكش، دانشور و زرندی با اين فيلم پا به صحنه سينما گذاشتند، تهيه "شرمسار" نزديك به شش ماه طول كشيد و درديماه 1329 درسينمای متروپل، هما و ركس به نمايش در آمد. داستان فيلم كه برمسيرفيلمهای آينده سينمای فارسی تاثيربسيار گذاشت و در واقع يك خط شاخص درموضوع فيلم نامه های ايرانی بوجود آورد. چنين بود: "مريم" دختر روستائی فريب جوانی شهری به نام "محمود" را می‌خورد، نامزدش "احمد" را رها می‌كند و از ترس رسوائی درشهر آواره می‌شود. مريم چندی بعد، سراز خوانندگی درمی آورد و بزودی خواننده ای مشهور و محبوب می‌شود. محمود به وسيله احمد كه همه جا درتعقيب مريم است كشته می‌شود و سرانجام مريم ( كه اينك صاحب پول و اتومبيل است) با احمد در روستا خود ازدواج می‌كند. اين فيلم كه پرازنقض بود، عوامل كافه، خواننده، دادگاه، جوان بدجنس و جوان معصوم را الگوئی برای فيلم سازی بعدی ايران قرارداد. البته گاهی هريك ازاين عوامل، خود به تنهائی موضوع فيلمهای مختلفی شدند.

 

فيلم سازی گسترش می‌يابد

 

درسال 1330 برای اولين باردرتاريخ سينمای ايران هفت فيلم فارسی به نمايش گذاشته شد. دراين سال ابراهيم مرادی فيلم "كمرشكن" را ساخت. مرادی با وجود آوردن استوديو مرادی درسال 1327 اميدواربود كه بتواند فعاليت دامنه داری را درسينما ايران شروع كند، اما كمرشكن با استقبال مردم روبرو نشد و ورشكستگی استوديوی مرادی را درپی داشت. پس ازاين فيلم بود كه مرادی دست از فعاليت سينمايی كشيد. كمرشكن درشهريور ماه سال 1330 به روی پرده رفت و مدت سه هفته دردو سينما ماياك و ری، نمايش داده شد. دراين فيلم كه تهيه كنند و فيلم بردار خود مرادی بود چهره های تازه ای بازی داشتند و يكسال برای تهيه آن وقت صرف شد.

پارس فيلم كه كارآزموده  و حسابگرشده بود، با جمع آوری عواملی كه به نظر می‌رسيد در فروش فيلم ها موثراست، دست به تهيه فيلمهای تازه ای زد. "مستی عشق" كه فيلم نامه اش را "سيامك ياسمی” نوشته و كوشان آنرا كارگردانی كرده بود درشهريور ماه سال 1330 دردو سينمای متروپل و هما به نمايش درآمد. اين نخستين فيلم ايرانی بود كه برای فيلم برداری آن از دور بين "آری فلكس" استفاده شد. اين دوربين را كوشان درسفرسال 1325 خود به آلمان ازكمپانی "آری فلكس" خريداری كرده بود. فيلم بردار مستی عشق "بوريس ماتايوف" و بازيگران آن حسين دانشور، معصومه خاكباز، حبيب الله مراد، آلكساندربيجانيان، بهرام سير و مهدی شبان بودند.

توفيق مادی اين فيلم، تا اندازه ای شكست های گذشته پارس فيلم را جبران كرد. اين اتفاق گردانندگان پارس فيلم را دلگرم می‌كند و سبب آن می‌شود تا آنها هرچه سريع ترفيلم ديگری را روانه بازاركنند. اين فيلم كه "مادر" نام داشت دراسفند ماه سال 1330 درتهران به نمايش درآمد. مادر را كوشان كارگردانی كرده بود. فيلم نامه را علی كسائی نوشته و فيلم برداری را "عنايت الله فمين" انجام داده بود. بازيگران فيلم: دلكش، جمشيد مهرداد، قمرالملوك وزيری، آلك بيجانيان و عبدالله بقائی بودند. با اين فيلم، پارس فيلم ضررهای قبلی اش را جبران می‌كند. موضوع و فيلم نامه مادرنقش مهمی درتوفيق تجاری آن بازی كرد. مادر، داستانی غم انگيزداشت و اكثريت مردم بواسطه فضای مسلط برجامعه آن زمان، به ديدن اين گونه فيلم ها رغبت داشتند. حضورقمرالملوك وزيری نيز، كه ازخوانندگان مشهور آن روزگاربود درجلب تماشاگران بی‌تاثيرنبود.

"دستكش سفيد" ازديگر فيلم های اين سال بود كه ازآذرماه به مدت هشت هفته درسه سينمای ايران، البرز و پارك به نمايش درآمد. پرويزخطيبی، كارگردان اين فيلم، كه ازفكاهی نويسان شناخته شده بود، پيش از اين از ساخته قبلی خود ( واريته بهاری) تجربه اندوخته بود. خطيبی پيش از ساختن دستكش سفيد با كمك "واهان" و "سيميك كنستانتين" دست به ايجاد استوديو "البرز" زد كه اولين محصول آن همين فيلم بود. دستكش سفيد كه بطريق ريورسال ساخته شد، نخستين فيلم 16 ميليمتری ناطق سينمای ايران بشمار می‌آيد و به جهت بهره گيری مناسب از تكنيك فيلم سازی، مورد توجه زياد قرارگرفت. به هنگام فيلم برداری (توسط اوهان) صدا در كنار فيلم ضبط شد. بهمين دليل برخلاف فيلم های قبلی، صداها "سينك" ( هماهنگ با حركتها) بود و اين موضع درفيلم های فارسی سابقه نداشت. دردستكش سفيد گروهی ازمشهورترين چهره های تئاتری روز نظير تفكری، حميد قنبری، اكبر مشكين، ناهيد سرافراز، چهره آزاد و عبدالله محمدی بازی كرده بودند.

دستكش سفيد درمدت بيست روزفيلم برداری شد، دكورنداشت و بيشتر صحنه های آن درچند خانه می‌گذشت. بعد از اين فيلم بود كه به خطيبی لقب "كارگردان بيست روزه" دادند. برای نمايش دستكش سفيد ناچار شدند آپارات های 16 ميليمتری درسينما نصب كنند و چون فاصله آپارات ها تا پرده زياد بود و نورمعمولی كافی نبود، چراغهای "آرك" كه دارای نورشديدی بود در پشت پروژكتورنصب كردند. ازسوی ديگرچون اين نوع چراغها حرارت زيادی ايجاد می‌كرد، لحظه به لحظه مامورنمايش مجبور به روغن كاری بود كه آپارات به اصطلاح "گريپاژ" نكند. دستكش سفيد حدود 160 هزار تومان فروش داشت كه در زمان خود ركورد تازه ای بود.

ازديگر ساخته های اين سال "شكارخانگی” است. اين فيلم كمدی را علی دريابيگی كارگردانی كرد و فيلم نامه آن را دكترمحمد حسن ميمدی نژاد نوشت. "تفكری” كه درتئاترنقش های كمدی اجرا می‌كرد و خانم روحبخش كه درآوازخوانی شهرتی بهم زده بود، درشكار خانگی نقش های اصلی را بازی می‌كردند. شكارخانگی پنج هفته دردو سينما ركس و هما نمايش داده شد. فيلم برداری و كارهای اين فيلم را مهندس بديع انجام داد.

دراين ايام، استوديو مدائن اولين محصول سينمای خود را به نام "خوابهای طلائی” به كارگردانی معزالديوان فكری ( كه پيش ازاين درتئاترفعاليت می‌كرد) به بازارعرضه كرد. اين فيلم، كه تهيه كنندگان آن قدرت الله رشيديان، سيف الله رشيديان و بوخالسكی بودند، فيلم نامه اش ازنمايش "شاه عباس" اقتباس شده بود و ترانه های آن را مجيد محسنی- كه گفته می‌شود پيش پرده خوان تئاتربود- اجرا می‌كرد. خوابهای طلائی ازاول اسفند 1330 به مدت شش هفته روی پرده بود.

دراين ميان، فضل الله بايگان براساس داستان "پريچهر"، نوشته حجازی (مطيع الدوله)، فيلم نامه ای فراهم آورد و آن را كارگردانی كرد. "پريچهر" ازپنجم اسفند 1330 درسينماهای ماياك و متروپل به مدت چهارهفته نشان داده شد. دراين فيلم، فخری پازوكی، علی تابش و فضل الله بايگان بازی داشتند. فيلم محصول "تهران فيلم" و بوسيله بايگان و شميم تهيه شده بود. پريچهر را "ايرج فره وشی” فيلم برداری كرد.