ستیز با رفتگان، كه با شكستن چندباره سنگ قبر شاملو چهره نمود، ستیز خشك اندیشانی درحاشیه گورستان امام زاده طاهر نیست، اندیشه و عمل غالب در دولت است. خط مشی دولتیان و وزارت ارشاد و سرداران حاكم شده بر آنست و به همین دلیل در گورستان امام زاده طاهر و یا گورستان "زرگنده" قلهك تهران محصور نیست. شبحی است قیرگون بر فراز ایران. آن كه یورش به گورستان امام زاده طاهر را اشاره می كند و شكستن سنگ قبر شاملو را تائید، همان است كه به بهانه بازسازی پارك "زرگنده" طرح صاف كردن قبر روحانی نواندیش و محققی بنام "یحیی دولت آبادی" را به شهرداری و شورای شهر تهران ابلاغ می كند.

بنابراین، وقتی از هیات نظارت بر تشكل های دانشگاه سمنان از برگزاری مراسم بزرگذاشت "مهدی اخوان ثالث" در سمنان جلوگیری می كنند، زیاد نباید متعجب شد.

مقامات دانشگاه تلویحا گفته اند: پس از استعلام از مراجع ذی صلاح به آنها اطلاع داده شده كه مهدی اخوان ثالث هم فردی ضد انقلاب بوده و بزرگداشت برای او لازم نیست!

از افتخارات رهبر جمهوری اسلامی، در سالهای پیش از انقلاب دیدار با اخوان ثالث در مشهد بود. تعبیر "فردوسی دوران" در ستایش از اخوان، از دهان او نقل شده است. به همین دلیل، پس از انقلاب – از جمله با اصرار علی خامنه ای- بسیار تلاش شد تا اخوان ثالث را ملك الشعرای جمهوری اسلامی كنند و حتی برنامه های ویژه برای او در تلویزیون ترتیب دادند، اما اخوان ثالث آزاده تر و جنجال گریزتر از آن بود كه وارد این بازی ها شود. بازگشت به خراسان و مشهد و تا پایان زندگی نیز همانجا ماند.

بازگشائی و یا پرونده سازی برای رفتگان، البته همزمان شده است با زمزمه هائی كه باردیگر در باره زندگان شروع شده است. همان ها كه اجازه تشكیل مجمع عمومی كانون نویسندگان را ندادند و خون قربانیان قتل های زنجیره ای به چهره شان شتك شده، این دور جدید پرونده سازی را آغاز كرده اند.

اگر اخوان و هدایت زنده بودند، در لیست مرگ آنها جای می گرفتند. مگر احمدكسروی در لیست مرشدان آنها جای نگرفت؟

از ستیز وزارت ارشاد سرداران با هدایت را كه با ممنوع كردن فروش برخی آثار قبلا انتشار یافته او مانند توپ مروارید، حاجی آقا و افسانه آفرینش آغاز و به عدم صدور مجوز برای كتاب‌های «یاد هدایت 83»، «یك‌صد سالگی صادق هدایت در ایران و جهان» و«تاریك‌خانه» رسیده، تعبیر دیگری جز آنچه در بالا نوشتیم دارید؟