شواهد فراوانی وجود دارد كه درايران پس ازاسلام، عمده مراسم
عزاداری، به ويژه سوگ آئين های غيررسمی تحت تاثير آئين "سوگ
سياوش" بوده و آثار آن تا امروزباقی مانده است. دراين ميان
هرچه به حوزه آمودريا نزديك تر شويم، سوگ آئينها به آئين سوگ
سياوش نزديك ترند ولو اين كه سوگند يا آئين ورز، مثلا
تيمورگوركانی باشد. بديهی است درسرزمين های دورتر، اثر آئين كم
تراست، با همه اين، به دليل نفوذ فوق العاده آئين سياوش
درايران، تقريبا درهمه جا انتظارديدن آئين يا گوشه ای از آن را
بايد داشت.
دورترين اثرمستقيمی كه ازسياوشان می توان ديد بين عرب های شيعه
در عراق است، كه درسوگ امام سوم خويش، به ويژه زنان، سروسينه
را برهنه و موها را افشان می كنند، زاری كنان برسروسينه می
زنند و تا ديری موی خود را كوتاه نمی كنند. دربين اهل تسنن
اساسا چنين رسم هائی وجود ندارد و اين نشان می دهد كه حتی
دربين النهرين آداب بازمانده سوگ، ايرانی است.
كهن ترين يادگارهای سوگ سياوش دردوره اسلامی يكی سوگ آئين های
آسيای مركزی، مخصوصا دربخارا است وديگری كارهای عبدالرحمن
ابومسلم خراسانی دراستفاده ازاين آئين درتجهيزايرانيان عليه
حكومت عربی.
می دانيم كه جامه نيلی كردن كه بعدها سياه پوشی وسياه جامگی
شده است، ازآئين سياوش گرفته شده است و اين را حتی مورخان جديد
ترهم متذكرشده اند. همچنين نشانه های اصيلی ازاين رسم درگوشه
كنارايران، مثلا در مازندران مانده است، جامه نيلی وشمع نيلی
درنفرين های آنان به كارمی رود. روايائی درباره ابومسلم هست كه
بسيارزيبا است وچون شعرمی نمايد. به يكی ازآنها توجه می كنيم:
« حمزه صفت اخلاق وسيرت ابومسلم كند، ماننده به شيدوش كه
بومسلم همچنان سياه پوشيدنی اختياركرد كه شيدوش كرد به رفتن
[و] كشتن سياوش. بدان جامه پيش كيكاوس اندررفت و هيچ نمازنكرد،
گفت: نه سلام ونه سجده ترا! وازآن پس هرگز نخنديدی مگردرجنگ و
بومسلم را همان عادت بود.»
سياه پوشيدن نه دربين ايرانيان وجود داشته است نه اعراب وحتی
رواياتی داريم كه پيامبراسلام سياه پوشيدن را زشت می داشته
است، اما حتی وقتی كسی دريمن مانند ابومسلم وبا همان انديشه ها
ظهورمی كند، جامه او سياه است و پيروان او جامه سياه می كنند.
درمورد ابومسلم می گويند: او واداشت كه سپاهيانش سياه بپوشند و
گرزهای چوبی را كه سلاح بيشتر شورشيان بود، رنگ سياه زنند.
حكومت عباسی را رنگ سياه هويت بخشيد.
به اين ترتيب يك قيام بزرگ كه منجربه حكومت بنی عباس شد، با يك
شعار ايرانی- رنگ اسب سياوش، هويت يافت و به نتيجه رسيد.
ازاينجاست كه اين نهضت درخراسان و يكی ازمراكزمهمی صورت گرفت
كه درآن آئين سياوش كاملا شناخته بود )مرو(، رنگ ايرانی ماجرا
و اثرسوگ آئين درشكل گيری وپيروزی آن بی تاثيرنبوده است.
چنان كه ازروايت برمی آيد قدمت دست كم سه هزارساله سوگ آئين و
شهرت آن در ولايت ها، پس ازاسلام برجمع زيادی ازمردم خراسان
شناخته بوده است. گذشته ازآن گريستن مغان نام آهنگ وسرود
سياوشان بوده است، چنان كه درمنابع ديگری هم آمده است و آن را
درهمه خراسان می شناخته اند.
|