بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب و نايب رئيس اول
مجلس ششم، که برای مدتی نسبتا طولانی در مجامع حاضر نمی شد و
اين غيبت را اغلب ناشی از عمل جراحی قلب بازی وی می دانستند،
در سميناری که بمناسبت سالگرد 16 آذر دردانشکده فنی دانشگاه
تهران برگزار شده بود شرکت کرد. او در اين سمينار طی سخنانی که
در پايان به پرسش و پاسخ نيز انجاميد گفت:
جنبش دانشجويی در كشور ما تقريبا بعد از اشغال ايران توسط
قدرتها در ٣ شهريور
١٣٢٠ آغاز شده. بعد از اشغال ايران به دليل تضادی كه اين قدرتها با
هم داشتند
فضای آزاد و دموكراتيكی در كشور حاكم شد و فعاليتهای اجتماعی
سياسی گسترش يافت و
در نتيجه جنبشهای دانشجويی فعال شدند.
در
اولين مرحله تنها سازمان نيرومند و حمايت شده از سوی كشورهای خارجی از سال ١٣٢٠ تا ملی
شدن صنعت نفت حزب
توده بود و در دانشگاه هم پايگاه اين حزب بيشتر از ساير
گروهها بود.
در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت اين موازنه تغيير كرد و
گروههای طرفدار نهضت
در دانشگاهها نفوذ و شروع به فعاليت كردند.
بعد از ١٦ آذر ١٣٣٢ نهضت ملی شدن صنعت
نفت و طرفداران مصدق به سازمان زيرزمينی تبديل شدند كه تا سال
١٣٣٩ فعاليتهايشان
ادامه داشت و در واقع از سال ١٣٣٢ تا ١٣٣٩ فعاليتهای
دانشجويی جنبه رسمی نداشتند و زيرزمينی بودند.
از سال ٣٩ كه
آزادیهای نسبی در كشور ايجاد شد تا سال ٤٢ دورهای بود كه
فعاليتهای دانشجويی گسترده شد آن هم به دليل اين كه
فعاليتهای سياسی بيرون گسترش يافته بود.
دانشگاه به عنوان اولين سنگر فعاليت ضداستبدادی و ضداستعماری آن دوره به شمار میآمد، در آن
دوره اكثريت
جمعيت دانشجويان دانشگاه عضو رسمی جبهه ملی بودند و قدرت حركت
و فعاليتهای آنان تا
حدی زياد بود كه هر روزی كه اعلام برنامهای میكرديم دانشگاه
تعطيل میشد به شكلی كه همه در آن برنامه شركت میكردند.
بدنبال فاجعه اول بهمن در زمان شاه، هنگامی كه چتربازان و
نيروهای نظامی به دانشگاه
حمله كردند كه منجر به دستگيری ٧٠٠ نفر شد، تنها دانشگاه
پلیتكنيك بود كه مصون ماند كه همان جمعی كه در دانشگاه تهران فعال بودند، تظاهراتی را
٢٣ روز در قالب
١٠
دسته ٢٠ نفری سازماندهی كردند و در آن ٢٣ روز تمام تهران در
حال تظاهرات بودند.
اين دوره فعالترين دوره حركتهای دانشجويی تا زمان انقلاب
بود. بعد از سال ٤٢ به دليل اختناقی كه ايجاد شده بود، فعاليتهای علنی دانشجويی تا حدی متوقف شد و گروههای
مختلف دانشجويی در قالب
گروههای مسلح به مبارزه عليه رژيم سابق پرداختند و مواردی چون
گران شدن بليط
اتوبوس يا تشييع جنازه مرحوم تختی بهانهای برای برگزاری
تظاهرات دانشجويی بود.
در تمام اين ادوار تا پيروزی انقلاب خصلت جنبش دانشجويی، ضد استبدادی و ضد استعماری
بودن آن بود. اما در دوره بعد از انقلاب كسی مخالف كل نظام يا
رژيم نبود؛ بلكه اختلاف سليقههايی وجود داشت ولی كماكان جنبش دانشجويی جنبش راديكال و
طرفدار مردمسالاری باقی ماند.
به محض ايجاد جناحبندی از سال ٦١ حركتهای سياسی اجتماعی جامعه تحت عنوان چپ و راست به
وجود آمد و دانشگاه
هم متاثر از همين جناح بندیها شد كه انجمنهای اسلامی به
عنوان فعالترين جنبش
سياسی عقيدتی اجتماعی در كنار جنبش چپ فعاليت میكردند.
دفتر تحكيم وحدت كه اتحاد بين انجمنهای اسلامی بود در كنار جنبشهای اجتماعی قرار گرفت كه
شعارش نيز آزادی و
عدالت بود.
در كنار انجمنهای اسلامی گروههای ديگری هم بودند كه
مهمترينشان جامعه اسلامی دانشجويان بود و به طور عمومی هم
تعدادشان محدودتر از انجمنهای اسلامی كه در كنار جريان چپ
بودند. متاثر از بيرون دانشگاه بودن به معنای ارتباط با دشمن خارجی نيست؛ بلكه
به معنی ارتباط با
بخشی از اقشار روشنفكر جامعه است و طبيعی است كه دانشجويان به
عنوان يكی از اقشار
روشنفكر جامعه با ديگر اقشار روشنفكر ارتباط داشته باشند.
بعد از شروع جنبش اصلاحات يعنی دوم خرداد سال
١٣٧٦ و بعد از انتخاب خاتمی اين جنبش به طور طبيعی در
دانشگاهها
هم حضور پيدا كرد و در كنار جنبش چپ آزادیخواه و عدالتخواه
بود.
در اين دوره دفتر تحكيم وحدت با حركت اصلاحی مردم همراه شد.
دانشگاه امروز با زمان ما تفاوت دارد؛ زيرا پيش از
پيروزی انقلاب جمعيت دانشگاهها بسيار كمتر از حال حاضر بود.
اما ما شاهد حماسه
خرداد ٧٦ و نقش دانشجو به عنوان گروه مرجع بوديم زيرا ٥/١
ميليون نفر جمعيت دانشجويان در آن زمان بود.
جنبش دانشجويی اگر الان فعال و پويا باشد توانايیهای بالايی دارد. همانطور كه اين توانايی را در ٢
خرداد ٧٦ نشان داد
و ٢ خرداد محصول حركت عظيم دانشجويی بود كه بعد از آن تاريخ
هم همراه حركت اصلاحی بود و در اين مسير طی طريق كرد.
از آنجا كه
حركت اصلاحی مطلوب طبع برخی نبود برخی گفتند كه انتخابات
وسيلهای برای
براندازی نرم
است و بايد مواظب باشيم كه در
انتخابات آينده اتفاقی شبيه ٢ خرداد سال ٧٦
نيفتد.
جماعت مخالف حركت اصلاحی ايران بعد از ٢
خرداد هنوز نتوانسته بودند مشی مشخصی برای حركت اصلاحی پيدا
كنند و كم كم رايزنی كردند كه بايد به هر شكل مانع از اين شد
كه جنبش اصلاحات ادامه پيدا كند و به اين
نتيجه رسيدند كه بايد آن را متوقف كرد.
آنان
3 بازوی
دانشگاه، مطبوعات و مجلس را برای اصلاحات تعريف كرده بودند كه هر سه بازو
را ناكارآمد کنند. مطبوعات در سال ٧٨ روزانه
3 ميليون تيراژ
داشت و مراجعه مردم در آن زمان به روزنامهها بيش از صدا و سيما شده بود.
بسته شدن مطبوعات را ضربهای بزرگ به جنبش اصلاحات خواند.
مجلس آخرين سنگری بود كه بايد توسط آنان فتح میشد و
انتخابات مجلس هفتم طرحی برای سركوب اصلاحطلبان در مجلس بود.
گفته شده بود كه تكليف ١٩٠ كرسی مجلس با رد صلاحيتهای شورای نگهبان مشخص شده است و
امروز
هم میبينيم كه در آستانه انتخابات مجلس هشتم برخی به مسوولان انتخابات میگويند مواظب
باشيد براندازی نرم از
طريق انتخابات است.
حادثه ١٨ تير
نتوانست فضای دانشگاهها را ببندد كه آن هم به دليل حاكميت
اصلاحطلبان بود.
بخش دوم طرح مورد اشاره ايجاد تفرقه و اختلاف بين دانشجويان و در عين حال ايجاد نهادهای حكومتی
دانشجويی بود. اين نهادها جانشين انجمنها و نهادهای عقيدتی
سياسی دانشجويی شدند.
البته مسووليت همه ماجرا با جريان مخالف اصلاحات نيست و هميشه هر حركت اجتماعی سياسی از دو مشكل
چپروی و راستروی رنج میبرد؛ همان طور كه شهيد مطهری هم
میگويد چپروی و راستروی دو لبه قيچی هستند و اين دو با هم
تحكيم وحدت
را بريدند و به چند دسته تقسيم كردند.
دانشگاه غير فعال به لحاظ سياسی سمی برای كشور است. خيلیها بدشان نمیآيد كه
دانشگاه
سياسی باشد اما به شكل دستوری سياسی باشد.
غافل از اينکه اگر جنبش دانشجويی دستوری و از بالا و غير خودجوش باشد موثر نيست.
در سال ٧٨ بسيار تلاش كرديم كه جدايی دفتر
تحكيم به دو طيف علامه و شيراز اتفاق نيفتد ولی به دلايل مختلف
نتوانستيم آن
تلاشها را به نتيجه برسانيم.
افرادی كه انجمنهای اسلامی را در دست دارند، با تسامح،
دانشجويان مسلمان را دور هم
جمع كنند. توصيه من به شما دوستان اين است كه حتیالامكان
تلاشهای خود را بكنيد و سعی نماييد كه با بقيه دانشگاهها و دانشكدهها ارتباط داشته
باشيد، در سراسر
كشور انجمن اسلامی واحدی داشته باشيد، حلقه وصل بين انجمنهای
اسلامی را محكم
نماييد و در واقع باعث وحدت و اتحاد و تحكيم شويد.
از زمان اشغال سفارت آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام، حركت دانشجويی حالتی پيدا كرد كه
تقريبا به صورت يك حزب
عمل مینمود و در واقع دانشجويان پيرو خط امام حالت يك حزب را
پيدا كرده بودند؛ چون
كار جمعی انجام میدادند و با بيرون از دانشگاه هم ارتباط كمی
داشته و
تصميمگيریهای جزئیتر را در داخل میگرفتند و اولين تحكيم را
تشكيل دادند و در مرامنامه آن بندی را گذاشتند به اين صورت كه هيچ انجمن اسلامی
نبايد عضو هيچ حزبی باشد؛ به دليل اينكه آن زمان آنها درباره
لانه جاسوسی آمريكا تصميم میگرفتند.
تحكيم از زمانی كه جريان چپ و راست شكل گرفت، هميشه جزء جريان چپ بود. عضويت افراد در انجمن
اسلامی را نافی عضويت در هيچ حزبی نمیدانم؛ زيرا انجمن اسلامی
يك تشكل صنفی است و درواقع هيچ وقت
نمیتواند خصلت حزبی پيدا كند؛ چون انجمن اسلامی يك جمع سيال و
در حال حركت است.
در برابر كسانی كه برای بهبود اوضاع، حركتهای انقلابی و يا توسل به قدرت خارجی را تجويز
میكنند، حركت اصلاحی تنها راه پيش رو است.
تبديل وضع موجود به وضع مطلوب با شيوههای قانونی، مسالمتآميز، اتكا به نيروی مردم،
شركت فعال در انتخابات
مجلس، رياستجمهوری، خبرگان و شوراها امكانپذير است. بنابراين
انتخابات
فرصتی برای يك حركت اصلاحی است.
كسانی كه میخواهند همان وضع قبلی در كشور حاكم شود و تعداد محدودی در انتخابات شركت
كنند دل مردم را خالی میكنند و دل اصلاحطلبان را هم با اين
شيوه كه نكند ردصلاحيت شوند خالی میكنند؛
به طوری كه از ترس مرگ خودكشی كنيم؛ همان اتفاقی كه در
انتخابات مياندورهای مجلس
هفتم افتاد.
راه ما شركت در انتخابات است و در واقع بايد شرايط يك انتخابات
سالم،
آزاد و عادلانه را به وجود آوريم.
اصلاحطلبان بايد افراد واجد شرايط بسياری را معرفی كنند كه امكان تاييد صلاحيت وجود
داشته باشد،
امروز فقط اصلاحطلبان از انتخابات با شرايط مناسب دفاع
نمیكنند؛ بلكه گروههای ديگری هم هستند؛ زيرا اصلاحطلبان
حاضر نيستند تنور انتخاباتی شوند كه از قبل مشخص
است.
گروههای اصلاحطلب ليست مشترك يا نزديك به هم خواهند داد.
خاتمی با حضور فعال خود در
عرصه انتخابات نقش فعالی داشته است، حمله به اصلاحات از قبل
بيشتر شده است، تحت اين عنوان كه بترسيد از تكرار مجلس ششم و بيم میدهند كه
بيائيد تا مجلس ششم
تكرار نشود.
|