در نخستين جشنواره داستان كوتاه كوتاه «سرزمين مادری ما»
داستان «تاكسی سواری در پايتخت» اثر "مانيا صبوری" از تهران،
داستان «جوانه» اثر «سيما طاهر كرد» از اصفهان، داستان
«شورشيان بدشانس» اثر "احسان صفری" از اصفهان و داستان «شلمچه»
اثر «بهزاد بهنيا» از دورود لرستان به ترتيب اول تا چهارم
شدند.
در بخش آزاد نيز به رای هيات داوران داستانهای "دلتنگیهای اژدهای
شهربازی" اثر مجيد اسطيری از تهران، «سه نفر» اثر زهرا لرستانی
از كرمانشاه، «اسب سفيد» اثر نسيم خليلی از تهران، «مقصر» اثر
دانيال موحدیپور از آبادان، «كلاغ پر» اثر سميه يخچالی از
اصفهان و «قصه پياز داغ» اثر سالار رفيعيان از اصفهان به
ترتيب مقام اول تا ششم را بدست آوردند.
سجاد صاحبان زند، مهدی يزدانیخرم و شهلا زرلكی هيأت داوران
بخش آزاد و اون قوكاسيان و برهانالدين حسينی هيأت داوران بخش
ويژه بودند.
در مراسم اختتاميه اين جشنواره كه از سوی جبهه مشاركت ايران
اسلامی حوزه اصفهان برپا شد، پيام محمد خاتمی قرائت شد. خاتمی
در اين پيام نوشت: از همان سپيدهدم تاريخ كه نياز انسان به
روايت خود، بر ديواره غارها و صخرهها نقش بست، داستان آغاز
شد. از آن پس داستان، همواره به پارهای از جان زندگی آدميان
بدل شده است.
برای جستوجو در عمق جان شيفته انسان، در طول تاريخ داستان
راهنمايی خوب و آينهای صادق است. انسان، رؤياها، اميدها،
آرزوها، هراسها، اشتياقها و دلواپسیهايش را در جان آن
اساطير، افسانهها، حماسهها و داستانها دميده است. از اينرو
داستان روايت تاريخ هم هست، روايتی صيقل يافته، نرم و مؤثر.
روايتی كه زمختی، درشتی و جسميت تاريخ را ندارد، اما بدون شك
میتوان روح تاريخ زمانه و زوايای نهفته در جوامع را در ورای
آن جست وجو كرد. روايت داستانی زندگی انسانها، از آن رو كه
نوعاً روايتی بیدروغ، بینيرنگ، همنشين با مردمان و نه صرفاً
حاكمان، آميخته با عواطف و دنيای درون انسانها است دارای
تأثير شگرف در جان و روان آنان است. شايد از همين روست كه
خداوند بزرگ نيز برای سخن گفتن با انسان، در بخشهای بسياری از
قرآن كريم، شيوه مؤثر قصهگويی را برمیگزيند و قصه يوسف (ع)
را زيباترين داستانها مینامد.
انسان ايرانی نيز از ديرباز از روزگار افسانه سازی و حماسه
پردازی، داستان خود را روايت كرده است. نامآورترين انديشمندان
و سخنوران ايرانی، داستانسرايان و حكايت پردازان بودهاند؛
فردوسی، مولوی، نظامی، سعدی و بسياری ديگر از اهل فرهنگ و ادب
در طول تاريخ، رازهای حقيقی خود را در قالب داستان برای ما
روايت كردهاند و انديشه ايرانی، تاريخ ايرانی و فرهنگ ايرانی
را صيقل يافته و زيبا برای ما به ارث گذاردهاند. ميراث
گرانبهايی كه هرروز و هرروز بر قدر آن افزوده میشود. انسان
امروز نيز ناگزير از داستان است، ناگزير از روايت داستان،
شنيدن داستان و دل دادن به داستان. برای انسان خسته جان امروز،
داستان میتواند بركهای آرام باشد برای تن زدن به آرامش و
لطافت آن. اگرچه گاهی اين روايت مهار میگسلد، سركشی میكند و
بر جان آدمی نيز زخم میزند. اما اغلب نجيب و آرامش دهنده جان
انسان بوده است. |