BITARAF:COM

 بی طرف، کام - اخبار مهم ایران و جهان

>>> وبمسترها<<<

اخبار "بیطرف" در سایت شما

   

پيک هفته

   

عید شما

با این کلیپ

 مبارک


تفسیر مهم بی بی سی به قلم صادق صبا

باد شاهنشاهی، درعبای علی خامنه ای افتاده!


شورش زنان  ( از سايت تاريخ معاصر ايران)

زنان رهبر آن شورش چه کسانی بودند؟
شورش زنان تهران
برای نان و علیه گرسنگی
 چند دهه بعد، مردان در ادامه این شورش، ریختند به داخل مجلس شورا و نمایندگان
 را زیر مشت و لگد گرفتند و سپس مغازه های تهران را غارت کردند. مردم گرسنه بودند!
به فاصله 24 ساعت
شعار "یا مرگ یا مصدق" شد " ما شاه رفته را می خواهیم"
 روز کودتای 28 مرداد شماری طلبه و روحانیونی، همراه فاحشه ها و اوباش جنوب تهران
با شعار "مرگ بر مصدق"، "ما شاه را می خواهیم" از جنوب تهران راه افتادند بطرف مرکز شهر

حمله به خانه دكتر مصدق در 28 مرداد 1332

کتابی به قلم دکتر صدر الدین الهی منتشر شده است با نام "دوری ها و دلگیری ها". 360 صفحه گزارش های خواندنی اوست از بزرگترین وقایع تاریخ معاصر ایران. چنان شیرین که وقتی کتاب را با انگشت سبابه ورق می زنی، گوئی آن را از کوزه عسل بیرون کشیده ای و چاره ای نیست جز آن که آن را برای دوباره فرو کردن در کوزه عسل، با ولع لیسش بزنی! صدرالدین الهی روزنامه نگار است. همان است که وقتی 70 سالگی اش بقول افغان ها "پوره" شد، ما هم در باره مراسم بزرگذاشتش مطلبی در پیک نت منتشر کردیم. ( آن مطلب را از اینجا می توانید بخوانید)
بی اغراق و تعارف، کتاب را اگر شروع کنید، نمی توانید زمین بگذارید. الحق گزارش نویس است، حتی وقتی از 50 سال پیش می نویسد، چنان خواننده را با خود می برد، که احساس می کند گزارشی از واقعه ای امروزی را می خواند. و این همان هنری است که برجسته ترین ژورنالیست های جهان دارند. با لوندی و زیرکی از کنار مصدقی ها، توده ای ها و شاه پرستان می گذرد، تا آنچه را نوشته، همه بخوانند و خود را بخشی از آن بدانند. گاه به ماهی لیزی می ماند در حوض پر آب سیاست ایران که از چنگ گربه های کمین کرده بر لب پاشوره این حوض بارها گریخته باشد!

دكتر صدرالدين الهی

کتاب را شرکت کتاب منتشر کرده و ما برای آنکه کار تبلیغی نکرده باشیم، مشخصات این انتشاراتی و نحوه تماس با آن را در پایان این گزارش می آوریم، نه در اینجا!
از میان گزارش های این کتاب، چند گزارش تاریخی را انتخاب کرده ایم که می خوانید. البته چاره ای جز خلاصه کردن آنها نبود. گزارش هائی که در آنها نکات خبری مهمی وجود دارد: اولین شورش زنان در تهران، فرار شاه، دیدار سیدضیاء عامل کودتای 1299 که از دل آن رضاشاه بیرون آمد، روز 23 تیر، روز 27 مرداد و بالاخره عاشورای 28 مرداد که در شکم این تاسوعای مردمی بیرون آمد. می دانیم که این کهنه روزنامه نگار ایرانی نوارهای مصاحبه ای تاریخی و اختصاصی با سیدضیاء طباطبائی را در دست تدوین و انتشار دارد، که امیدواریم زودتر از چاپ بیرون بیآید. شرح انقراض قاجاریه و به قدرت رسیدن رضاشاه با کمک سید ضیاء. روحانی مارمولکی که شهرت و نقش تاریخی اش باندازه سلطنت دو پهلوی بود. چون قرار نیست، تنها حسُن ببینم، بعنوان نقد کتاب الهی می نویسیم: او آنچه را دیده و شاهد بوده بسیار خوب منتقل می کند و آنچه را با چشم ندیده نه! از جمله آخرین بخش مطلبی که در باره مرگ "مادموازل" می نویسد؛ که چون نبوده و ندیده و از دور نوشته  چنگی به دل نمی زند. به همین دلیل در کتاب او هست بخش هائی که به وصله ای رنگی به کت و شلوار دامادی می ماند!
با هم، آنچه را انتخاب کرده ایم بخوانیم:


داستان از این قرار است!

آن که می خندید، هنوز خبر از دوران زاری خود و گرفتار آمدن گریبانش بدست احمدی نژاد نداشت. این مجلس اول است و آن که گریبانش به چنگ مهاجمین است، مهندس معین فر اولین وزیر نفت جمهوری اسلامی در کابینه بازرگان که پس از سقوط دولت موقت نماینده مجلس شد. آن که پشت به دوربین گریبان معین فر را هنگام نطق پیش از دستور، درجریان تدارک برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری گرفته نامش معلوم نیست اما نماینده مجلس است. آنکه می کوشد گریبان مهندس معین فر را از چنگ نوچه آن روز هاشمی رفسنجانی و حزب جمهوری اسلامی بیرون بکشد مهندس صباغیان است. او نیز عضو کابینه بازرگان بود و با سقوط دولت او نماینده مجلس شد و بعدها نیز سر از زندان جمهوری اسلامی در آورد و چند سالی زندانی بود. همه آنها سالخورده و پیر شده اند. نزدیک به سه دهه از آن حوادث می گذرد. رفسنجانی دیگر بندرت لبخندی بر لب دارد. معین فکر عصا بدست است و همراه با صباغیان در جمع ملی مذهبی های مغضوب. چنان مغضوب که رهبر جمهوری اسلامی در آخرین سخنرانی پیش از انتخابات مجلس هشتم عنایت کرده و به سبک اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر حق حیات را برای آنها جایز دانست اما حق راه یافتن به حکومت را نه! و درجریان انتخابات شورای شهر تهران نیز در سخنرانی که در بندرعباس کرد، گفت اگر اشتباها آنها تائید صلاحیت شده و انتخاب شوند باید تجدید نظر کرده و صلاحیتشان بعد از انتخاب هم رد شود!

این همان مجلس است

مجلس اول، آنکه در ردیف پشت نشسته و منتظر فرصت، رهبر امروز جمهوری اسلامی است و آنها که در صف اول نشسته اند بازرگان و سحابی و سید جوادی، رئیس و اعضای دولت موقت. چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد. از صف جلو خیلی ها خارج شده اند، نوبت امروزی ها هم خواهد رسید!


اراده ای پولادین
را در این باله
ببینید

اراده ای عبرت انگیز را در باله بسیار زیبا و توام با حرکات ژیمناستیک این دو معلول ببینید. هیچ عجز و ناتوانی و ترحمی را طالب نیستند، بلکه تحسین شما را بر می انگیزند. این همه شور و عشق و زندگی، همراه با زیبائی، اینگونه یکجا می توان به نمایش گذاشت که گذاشته اند. می توان یک دست و یا یک پا نداشت، اما قلبی برای تپیدن، برای زندگی کردن و دوست داشتن و عشق را به نمایش گذاشتن داشت. این دو، پیامشان دراین باله زیبا، همین است. پیامی برای زندگی، نه برای مرگ، نه برای ترحم ما، بلکه برای تحسین ما. آنها نیز از آن دیار اند. همان دیاری که در رقص و ژیمناستیک مقابل می بینید.

 ببینید!
نفس در سینه حبس می ماند

چشم بادامی ها برای فتح باله و ژیمناستیک جهان نه با چشم آبی ها، بلکه با خود رقابت می کنند، زیرا چشم آبی ها را مدت هاست پشت سر گذاشته اند. پرندگان بر شاخه های بلند چنین استوار و با اطمینان نمی نشینند که این بالرین و ژیمناست چشم بادامی بر شانه ها و تاج همبازی خود می نشیند و می ایستد و نفس را در سینه ها حبس می کند. مردم ایران از دیدن این همه زیبائی و هنر محروم اند، به این دلیل که بالرین زن حجاب ندارد. چه کسی به اندام او نگاه می کند، جز چشم چران های اسلام پناهی که زنان را از زانو تا کمر، نه بالاتر و نه پائین تر نمی توانند ببینند!


هفت نگاه
رونق بازار فروش
آثار مجسمه سازان و نقاشان ایرانی


انتخاب ما
دو وبلاگ صوتی و تصویری
به همراه یک وبلاگ  خبری

از میان وبلاگ های فعال، دو وبلاگ ابتکاری را برای معرفی انتخاب کرده ایم. یکی از این  دو وبلاگ صوتی است و دیگری خبری- گزارشی. اولی را شاید بتوان "رادیو گزارش" نامید و دومی را "گزارش اینترنتی". اولی عمدتا روی مسائل زنان متمرکز است و دومی گزیده ایست از  تلاش های خبری روزانه خبرنگاری که به چهارگوشه جهان سرک می کشد. دو سایت ابتکاری را هم انتخاب کرده و معرفی می کنیم. این دو نیز، یکی تصویری است و دیگری مجموعه خبری. آن که تصویری است، برای خودش یک دنیا فیلم و رادیوست.

این تلاش ها مقدماتی است برای آینده ای نه چندان دور که اراده سیاسی حکومت ها نخواهند توانست تعیین کنند چه چیز پخش شود و چه چیز پخش نشود، تلویزیون ابزار دست حکومت باشد و مردم "ول معطل". زمان با چنان شتابی به جلو می رود، که آنچه را نوشتیم نمی توان رویا تصور کرد.

وبلاگ صوتی متعلق به "شیرین فامیلی" است و از اینجا می توانید ببینید و بشنوید. وبلاگ تصويری را خیلی هم تعریفش را کرده ایم از اینجا می توانید ببینید و وبلاگ گزارش خبری را هم که متعلق به "کامیلیا انتخابی فرد" است از اینجا ببینید. آن سایت خبری که اخبار ایران و جهان را جمع و منتشر می کند را هم از اینجا ببینید. برای همه وبلاگ نویسان و راه اندازان این نوع سایت های ابتکاری کسب خبر، پخش فیلم های خوب، گسترش کارهای رادیوئی و گزارش نویسی دقیق را آرزو می کنیم.


قرار است اسدالله بادامچیان
در مجلس تابع رهبری
حق این مرد را کف دستش بگذارد!


ناپرهیزی ممنوع!

خبرگزاری "ایرنا"، در گذشته ها برخی ناپرهیزی ها را می کرد، که با آمدن مدیران احمدی نژادی، دیگر از این ناپرهیزی ها هم نمی کند. مثل انتشار همین دوعکسی که ما بعنوان نمونه هائی از ایران اتمی منتشر کرده ایم.


درس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

------------------------------------

برای سفارش آگهی با شماره زیر تماس بگیرید:

0049/30/36759721

-----------------------------------------------------

حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

Konto 4593745

BLZ 10070024

برای پرداخت از خارج آلمان اطلاعات زیر را بنویسید

AKHP

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

-----------------------------------------

 

     29 اسفند1386

شماره 101                

   
پيک هفته
ارشيو هفتگی
درباره پيك هفته

"گذشت زمانه" خاطرات بزرگ علوی 
صادق هدایت
این حکایت دیگری
به قلم بزرگ علوی است

آنچه هدایت را بمثابه شخصیت برجسته ایران در تمام دنیا معرفی کرد، فقط فروتنی و صافی و خلق آئینه وار او نبود، بلکه در وهله اول جلوه دادن شمائل ایرانی گری در طول تاریخ بود. امثال آبجی خانم، داود گوژپشت، مازیار و کوزه گر نقاش و قلمدان ساز نمایندگان آن مردمی هستند که در طول دو هزار و اندی سال تاریخ ایران را ساخته اند و بقای ایران را تضمین کرده اند. این ایران را او همیشه دوست داشت و آن را می پرستید، نه آن جانورانی را که وقتی دری به تخته خورد گیوه های خود را ور کشیدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.


ای وای
"مریم" خانم
...
خدیجه مقدم- (کانون زنان ایرانی)


"گُودی پران"
علیرضا الهی

پس از 20 و اندی سال - در آن سالهای دور و پشت سرمانده، سالهائی که دولت دمکراتیک در افغانستان بر سر کار بود و طالب های هنوز "طالبان" نشده و به حکومت نرسیده در شهر و روستای افغانستان دولتی ها و طرفداران انقلاب افغانستان را در خلوت و تاریکی شکار می کردند، یک مسابقه قصه نویسی در کابل اعلام شد. بانی این مسابقه دکتر "ظاهرطنین" بود، که در آن روزگار معاون سردبیر روزنامه "حقیقت انقلاب ثور" ارگان مرکز حزب و دولت دمکراتیک افغانستان بود و امروز نماینده دولت کرزای در سازمان ملل! ... ادامه


ترانه نوروزی امسال
عید مبارکی
به گویش گیلکی
با صدای ناصر مسعودی

  حالا که خیلی ها برای تعطیلات نوروزی می روند شمال زیبای ایران – گیلان و مازندران- ما هم امسال ترانه نوروزی را به گویش گیلکی و با صدای "ناصرمسعودی" برای شما انتخاب کرده ایم. این ترانه در سال 1350 با ارکستر سازهای ملی رادیو ایران به سرپرستی "مهدی مفتاح" ضبط شده است. آهنگ آن از "علی اخبارپور" است و شعر هم از "مهدخت مخبر"


نسیان سیاسی، از زهر مار مهلک تر است
آیت الله منتظری
شاهد هنوز زنده
!
جعل خط و امضاء- برکناری و قتل


میان قالیباف و احمدی نژاد
این افتتاح، شاید درخدمت اختتام در آید
سینما آزادی
بجای خود آزادی!


نامه ناصر امینی
خبرنگار سالهای پرحادثه دهه 30

گزارش سال 83 در شماره 23 پیک هفته ما را از خاطرات ناصر امینی از اینجا می توانید بخوانید!


مجسمه فردوسی37 ساله شد!
می آیند و می روند
و او همچنان هست!

مجسمه حکیم طوس و سراینده شاهنامه، در میدان فرودسی تهران 37 ساله شد.وقتی لته سنگ بزرگ مرمرین زیر چکش‌های بنیان‌گذار مجسمه‌سازی نوین ایران شکل می‌گرفت، تقویم حوالی سال‌های 1348 تا 1350 را نشان می‌داد. حالا 37 سال از حضور همیشگی حکیم توس که "ابوالحسن‌خان صدیقی" حجم و در یکی از میدان‌های اصلی شهر تهران جای داد، می‌گذرد.


آرزوی بهار

سیاوش کسرائی- 1336
 
در گذرگاهی چنین باریک
در شبی این گونه دل افسرده و تاریک
کز هزاران غنچه لب بسته امید
جز گل یخ، هیچ گل در برف و سرما نمی روید
من چه گویم تا پذیرای کسان گردد
من چه آرم تا پسند بلبلان گردد

من در این سرمای یخبندان چه گویم با دل سردت
من چه گویم ای زمستان با نگاه قهر پروردت
با قیام سبزه ها از خاک
با طلوع چشمه ها از سنگ
با سلام دلپذیر صبح
با گریز ابر خشم آهنگ
سینه ام را باز خواهم کرد
همره بال پرستوها
عطر پنهان مانده اندیشه هایم را

باز در پرواز خواهم کرد
گر بهار آید
گر بهار آرزو روزی به بار آید
این زمین های سراسر لوت
باغ خواهد شد
سینه این تپه های سنگ
از لهیب لاله ها پرداغ خواهد شد

آه اکنون دست من خالی است
بر فراز سینه ام جز بته هایی از گل یخ نیست
گر نشانی از گل افشان بهاران باز می خواهید
دور از لبخند گرم چشمه خورشید
من به این نازک نهال زردگونه بسته ام امید

هست گل‌هایی در این گلشن که ازسرما نمی‌میرد
و اندرین تاریک شب تا صبح
عطر صحرا گسترش را از مشام ما نمی گیر
د
دی 1336


پرندگان مهاجر
به چهار محال و بختیار
باز گشته اند

این مناجات دیجی تالی هم
خالی از لطف نیست!