پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

ارشيو هفتگی

درباره پيك هفته


 

 

پيک هفته

 

 

 


بازی جديد تبليغاتی امريکا، در تدارک حمله
 

با انتشار گزارش جديد سازمان های امنيتی آمريکا، از روز گذشته (سه شنبه) موج بزرگی از تبليغات در سيمای جمهوری اسلامی آغاز شد که پايانبخش آن مصاحبه علی لاريجانی در آخرين ساعات اين روز بود، که شب گذشته سيمای جمهوری اسلامی پخش کرد.

اين تبليغات که البته لاريجانی با احتياط به آن ورود کرد، بر اين مبنا تنظيم شده بود که گويا سياست های اتمی هدايت شده از جانب رهبر به بهترين وجه ممکن پيش برده شده و سرانجام سازمان های امنيتی آمريکا ناچار به اعتراف شده اند. سازمان هائی که قبل از حمله آمريکا به عراق- در سال 2003 - گزارشهای غير واقعی آنها دليل حمله آمريکا به عراق شد، اکنون در مقابل سياست ورزی و ديپلماسی تهاجمی جمهوری اسلامی حتی از هرگونه دروغ پردازی عاجز ماندند و مجبور شدند به پاک بودن پرونده اتمی جمهوری اسلامی اعتراف کنند.

اين تبليغات که اگر هدايت کنندگان اصلی سياست خارجی و اتمی جمهوری اسلامی خود نيز به آن باور داشته باشند فاجعه است، می کوشد مردمی را که در هفته های اخير در وحشت جنگ فرو رفته اند آرام کرده و به خواب خرگوشی ببرد.

تنها نهادی که طی سال های اخير در برخی مواقع از سوی جمهوری اسلامی تا حدودی بی طرف تلقی شده شخص البرادعی رئيس آژانس اتمی است.

اگر تمام شواهد و اسنادی که همين آقای البرادعی را به اين نتيجه رساند که بايد پرونده ايران را به شورای امنيت سازمان ملل ارجاع دهد فراموش کنيم و تنها به آخرين گرارش او که از طرف جمهوری اسلامی بی طرفانه و کاملا بر مبنای تحقيقات کارشناسانه تلقی شده را مبنا قرار دهيم با صراحت عنوان می کند که آژانس هنوز نمی تواند تاييد کند که ايران برنامه ای برای ساخت تسليحات هسته ای ندارد.

بنابراين، گزارش امريکائی که چنين در سيمای جمهوری اسلامی درباره آن تبليغ می شود از دو حال خارج نيست

1- سازمان های امنيتی آمريکا کانال هايی را برای دريافت اطلاعات هسته ای ايران در اختيار دارند که  اطلاعات ارائه شده از سوی آنها حتی از اطلاعاتی که بازرسان آژانس در طی حضور فيزيکی در مراکز هسته ای ايران  و جلسات متعدد با بالاترين مقامات هسته ای ايران داشته اند معتبر تر است که باعث شده نهادهای امنيتی آمريکا خوشبينانه تر از آژانس با برنامه هسته ای ايران برخورد کنند. در اينصورت:

الف: با توجه به عدم ارتباط ديپلماتيک ايران و آمريکا تنها کانال کسب اطلاعات ايران برای آمريکا آنهم اطلاعاتی فراتر از اطلاعات آژانس مورد حمايت آروپا و کشورهای 5+1 ميتواند از طريق جاسوسانی باشد که آنقدر در حاکميت جمهوری اسلامی متنفذ و در عين حال معتمد سازمان های امنيتی آمريکا هستند که گزارش های آنها اطمينان بخش تر از گزارشات بازرسان آژانس است.

فرض فوق به چند دليل غلط است

اول آنکه مطمئنا در صورتی نهاد های امنيتی آمريکا به فردی که يک شبه با او آشنا می شوند نمی توانند در اين سطح اعتماد کنند. چنان که تغيير استراتژيک در رابطه با ايران را بر مبنای گزارش وی طرح ريزی کنند. مگر آنکه اين جاسوس يا جاسوسان از سال ها پيش اطلاعاتی در اختيار آمريکا گذاشته اند که صحت آن ثابت شده باشد. در اينصورت هم اين سوال پيش می آيد که چرا طی 4 سال گذشته اين اطلاعات را در اختيار آمريکا نگذاشتند تا آمريکا از اين خطای استرآتژيک خود سرباززند؟

اگر عنوان شود که شايد به دليل فشارهای سياسی از سوی موافقان جنگ در آمريکا بوده که در اين مدت اين گزارش منتشر نشده باز اين سوال مطرح ميشود که اگر اينچنين می بود چگونه کنگره با اجماع کامل دموکراتها و جمهوری خواهان طی چند ماه اخير نه تنها سپاه پاسداران را در ليست گروه های تروريستی خود قرار داد، بلکه حتی کانديداهای دموکرات به دفعات اعلام کرده اند که ايران هسته ای به هيچ وجه قابل تحمل نيست و  گزينه حمله به ايران بايد بر روی ميز قرار باقی بماند.

 بنابراين مجبوريم که فرض وجود جاسوسی در اين سطح را منتفی بدانيم.

 حالت دوم: اينکه همان سازمان های امنيتی که در سال 2003 آن دروغ پردازی بزرگ را برای زمينه سازی حمله به عراق راه انداختند اکنون تصميم گرفته اند تا عليرغم شرايطی که حتی آژانس و البرادعی را نيز نتوانسته نسبت به صلح آميز بودن فعاليت های ايران راضی کند،  اينبار درغپردازی را متوقف کرده و حکم تبرئه ايران را از سال 2003 صادر کنند. چه دليلی برای چنين تصميمی وجود دارد؟

همه شواهد و نظرسنجی ها در آمريکا نشان ميدهد که دموکراتها پس از فتح قاطع کنگره می روند تا با پيروزی در انتخابات رياست جمهوری برای اولين بار کل قدرت را در آمريکا تصاحب کنند و جمهوريخواهان را پس بزنند. آنهم جمهوری خواهانی که حتی به قيمت زير سوال بردن صحت انتخابات رياست جمهوری آمريکا بوش را در مقابل الگور به پيروزی رساندند.

تجربه ثابت کرده که هرزمان جامعه آمريکا در شرايط جنگی قرار داشته مردم اين کشور جمهوريخواهان را به دموکرات ها ترجيح داده اند. بنابراين تنها شانس جمهوريخواهان برای ماندن در قدرت وقوع جنگی است که آمريکا در آن شرکت داشته باشد. آ نهم جنگی که به دليل تصويب قطعنامه های متعدد عليه ايران، خيمه شب بازی های احمدی نژاد و باز گذاشتن دست دولت توسط کنگره به مراتب مشروعيت بيشتری نسبت به جنگ عراق دارد.

از سوی ديگر، دموکرات ها نيز حمله به ايران قبل از انتخابات رياست جمهوری را پاشنه آشيل خود می دانند.

بنابراين، بر خلاف تمام خوشبينی های ابراز شده طی ساعات اخير به نظر ميرسد دموکرات ها که از حمله به ايران قبل از انتخابات وحشت دارند، با قريب الوقوع دانستن حمله  به ايران و پس از اطمينان از عدم کارايی نامه هفته گذشته شان به رئيس جمهور در مورد عدم موافقت مجلس با حمله به ايران، آخرين تير ترکش خود را نيز رها کرده اند و با زير فشار گذاشتن سازمان های امنيتی، آنها را به ارائه گزارشی واداشته  که به هيچ وجه نفی کننده حمله به ايران نبوده، بلکه تنها تلاش دارد تا ثابت کند که فاصله ايران تا ساخت بمب اتمی آنقدر هست که هنوز بتوان با اعمال تحريم بيشتر و ادامه مذاکره برای بازداشتن ايران تلاش کرد.

اين تلاش به آن جهت سازمان داده شده تا عاملی شود برای کسب زمان بيشتری تا جامعه آمريکا به دور از شرايط جنگی دموکراتها را به کاخ سفيد بفرستد. دراين صورت  دموکرات ها خواهند توانست پس از انتخابات با دستی باز حتی در صورت نياز در مورد حمله  به ايران تصميم بگيرند.  البته مصاحبه های اخير البرادعی  و همچنين گزارش مورد بحث سازمان سيا در مورد فاصله بيش از سه سال ايران تا دستيابی به سلاح هسته ای هم در اتخاذ تصميم فوق و ريسک در مورد ايران بی تاثير نبوده است. بنابراين گزارش فوق نه تنها نشانی از عبور ابرهای تيره جنگ از سر ايران ندارد، بلکه گواهی بر قريب الوقوع بودن جنگ می تواند تلقی شود. اگر احتمال ناکامی اين تلاش دموکرات ها را نيز با توجه به ناکامی هايی گذشته شان در جلوگيری از جنگ طلبی بوش قوی بدانيم، دراينصورت جای خوش بينی نيست، بلکه جای نگرانی ملی است.