بی برادري
بی برادری کشته مرا، نه آتش گلوله
اگر برادرت بميرد
انگار که شمشيرت کُند شده
بابای بی پسرم
خواهر بی برادرم
دل عالم می سوزد برای دل زار من
آسمان را ابری گرفت تيره، تيره
خدايا کافر نبيه
دو برادر با هم بميرند!
درد من خيلی بزرگه
داروی اين درد در لرستانه
مردم
درد من کجا گفتنيه؟
پاهايم کم جان و راهم رفتنی نيست
نگو دير شده
من هنوز جوانم
يک عمر می توانم با تو بمانم
دلم من اينچنين است
نگاه کن نگاه کن
که چه پر آب و خونه
نرو!
بی تو آفتاب عمرم می نشينه
يک شب
بجای لب يار
می خواهم خاک را ببوسم
می خواهم تا نفس آخر بجنگم
مثل پلنگ زخمي
برای انتقام برادرهايم
نرو!
بی تو آفتاب عمرم می نشينه |