رابطه عاشقانه ميان فقير و غنی، چند صحنه زد و خورد، مقداری
رقص و آواز، يک ديدار غير منتظره و يک ازدواج به خوشی و خرمی
در پايان فيلم. اين اصول، همواره در اشکال گوناگون، در دهه های
مختلف سينمای فارسی، بکار بسته شده اند.
دوبله- با اوج گرفتن تيپ سازی و افزايش
مزه پرانی در دوبله، رضائی در
فيلم "فرار از زندان"، در کلمات به جای "ر"، "د" تلفظ می کند.
تهامی در فيلم های لاندا بوزانکا، لهجه روستايی دارد. اسماعيلی
در فيلم هايی که بيک ايمانوردی و يا پيتر فالک حضور دارند، يک
خط در ميان "هان" به کار می برد. فتح الله منوچهری و افضلی به
چيچو و فرانکو شخصيت جديدی می دهند. زرندی به جای نورمن و
قنبری به جای جری لوئيس لطيفه های روز ايرانی را تعريف می
کنند. کار در اين حد باقی نمی ماند. در بعضی اوقات حتی داستان
فيلم عوض می شود و، هنرپيشگان خارجی به زبان "زرگری" صحبت می
کنند!
بخش سوم
فيلمنامه – دوبله – سياهی لشگر- پلاکارد سازی- سينماها-
اقتصاد- سانسور- نوشته های سينمائي
فيلم نامه
تقليد، سرآغاز بيماري
روبر برسون، در کتاب "يادداشتهايی در باره سينماتوگراف" می
نويسد: "وقتی درست و نادرست با هم مخلوط شوند، درست، نادرست را
افشا می کند و بر ملا می کند، و نادرست سعی می کند تا مانع از
آن شود تا درست را باور کنيم. با ديدن بازيگری که روی عرشه
کشتی ای واقعی،- که دچار طوفانی واقعی شده- وانمود می کند از
غرق شدن می ترسد، نه بازيگر را باور داريم، نه کشتی را و نه
طوفان را".
اين نوشته تعريف درستی برای فيلم نامه های سينمای فارسی است.
دروغگوئی و تظاهر و گريز از واقعيت در فيلم نامه های اين
سينما، باعث می شود که نه فيلم نامه را قبول کنيم، نه فيلم
نامه نويس را و نه نتيجه آن را بر پرده سينما.
فيلم نامه نويسی
در ايران سرگذشت تلخ و ناگواری دارد. چرا که از نخسيتن روزهای
تهيه فيلم های فارسی، فيلم نامه، موجود بی هويتی بود. نه رنگ و
بوی فرهنگ بومی داشت و نه بر پايه های اصولی و اساسی همتای
غربی خود استوار بود. اگر بخواهيم از اولين ها مثال بياوريم،
"آبی و رابی" را بايد ذکر کنيم که سرآغاز تقليد و شبيه سازی
بود. اين فيلم که بسيار هم مورد توجه مردم واقع شد، مستقيما از
کارهای زوج کميک دانمارکی به نام "پات و پاتاشون" الهام گرفته
بود. مردم اين زوج را در سينما ها زياد ديده بودند و آنها را
دوست داشتند. کارگردان- اوهانيان- فيلم نامه آبی و رابی را با
توجه به اين موضوع نوشت و در حقيقت بيماری از همينجا آغاز شد.
از 1327، که دور بعدی فيلم سازی آغاز می شود، صدها فيلم را
می توان يافت که فيلم نامه شان براساس فيلم های خارجی شکل
گرفته بود.
دومين عامل بيماری را بايد در بی سوادی اغلب فيلم نامه نويسان
جستجو کرد. اينان نه تنها با فرهنگ و سنن و اعتقادات مردم
بيگانه بودند، بلکه از اصول ابتدائی فيلم نامه نويسی نيز اطلاع
نداشتند و از ذوق و قوه الهام و ابتکار بی بهره بودند. گاه
مسائل و تضادها و حوادثی را محور کار خود قرار می دادند که
ريشه در واقعيت نداشت و ثمره خيالبافی محض و ذهنيت مخدوش بود.
برای نمونه، خلاصه فيلم نامه "جدال با شيطان"، که جمشيد وحيدی
آنرا نوشت و در 1331 بوسيله حسين مدنی کارگردانی شد. "مردی پس
از آنکه از همسرش به علت خيانت جدا می شود، بر عليه زنها مطلب
می نويسد. روزی شيطان بر او ظاهر شده و او را با خود به سفری
می برد که طی آن مرد در می يابد تا چه حد شيطان در زنها نفوذ
دارد. پس از اين ماجرا او يکبار ديگر زندگی آرامی را با همسرش
آغاز می کند."
از آنجا که فيلم نامه نويسان کمترين شناختی از جامعه نداشتند،
هر چه می نوشتند، يا زائيده وهم بود، و يا نگاهی سطحی به
موضوعات و درگيری های گوناگون اقشار کوچک – موضوعاتی نظير
ماجراهای پهلوان محله، جاهل محله، رقاصه محله... بدين سبب کمتر
فيلم نامه ای را می توان يافت که توانسته باشد به عمق زندگی
مردم و پيچيدگی های شخصيت انسانی راه يافته و روابط و محيط
آدمها را با تسلطی هنرمندانه و واقع بينانه ترسيم کند.
در برسی فيلم نامه های فارسی به چند عامل اصلی، که پايه و مايه
بيشتر آنهاست بر می خوريم: رابطه عاشقانه ميان فقير و غنی، چند
صحنه زد و خورد، مقداری رقص و آواز، يک ديدار غير منتظره و يک
ازدواج به خوشی و خرمی در پايان فيلم. اين اصول، همواره در
اشکال گوناگون، در دهه های مختلف سينمای فارسی، بکار بسته شده
اند.
دوبله
انتقال ديلماج به حاشيه فيلم
تا قبل از ناطق شدن سينما در سال 1926، گفتار جايی در فيلم ها
نداشت، و چنانچه بيان مطلبی با تصاوير ميسر نبود، از نوشته کمک
می گرفتند. دوران ناطق با جنجال بسيار در جهان سينما آغاز شد.
بسياری از هنرمندان بزرگ سينما به علت مخالفت با به کارگيری
گفتار در فيلم، سينما را ترک گفتند و کار عده ای به ورشکستگی و
فقر انجاميد (در اين ميان، کمدين های صامت بيشتر از همه آسيب
ديدند و در همان حال فيلمهای موزيکال به سرعت محبوبيت يافتند.
سينما در ايران تابعی از سينمای جهان بود و نمايش فيلم در
اينجا با آثار صامت شروع شد. هنگامی که در اروپا و امريکا
همراه با نمايش فيلم اجرای موسيقی در سالن های سينما رواج
يافت. اين شکل از ايجاد صدا در سينما به فاصله کوتاهی در
سينماهای تهران مورد تقليد قرار می گيرد. اولين "مقلد" علی
وکيلی صاحب "گراند سينما" بود که استفاده از ارکستر به هنگام
نمايش فيلم را در ايران باب کرد. سينماهای ديگری که پس از
گراند سينما تاسيس شدند، با قرار دادن بلندگوهايی در زير پرده
و گذاشتن صفحه روی گرامافون دست به پخش موسيقی در سالن نمايش
زدند. با اين حال، تماشاگران ايرانی از اين نوع صدا استقبال
نکردند. زيرا آنچه می توانست افراد بيشتری را به سينماها
بکشاند حرف زدن هنرپيشگان بود، نه اجرای قطعات موسيقی. از هيمن
روست که تماشاگران فيلم های دوبله شده را به گرمی پذيرفتند.
دوبله فيلم در ايران سابقه شيرينی دارد. هنگام نمايش فيلم،
شخصی که "ديلماج" ناميده می شد. در وسط سالن سينما راه می رفت
و نوشته های فيلم را به فارسی و با صدای بلند برای مردم می
خواند. از آنجا که سالن شکل منظم و مرتبی نداشت و همواره عده
ای در حال رفت و آمد بودند، اتفاقات جالبی به وقوع می پيوست.
به هر حال اين شکل از دوبله کردن فيلم مدت زيادی دوام نياورد و
سرانجام با پيدايش "دوبله به فارسی"، ديلماج با تمام کم سوادی
و بی سوادی و چرب زبانی اش به حاشيه فيلم انتقال يافت.
صدا های نامفهوم
افتتاح سينما "پالاس" در سال 1309، واقعه ای مهم قلمداد می
شود. اين نخستين باری بود که مردم تهران سالنی بزرگ و مجلل می
ديدند. واقعه مهم، ناطق بودن فيلمهای اين سينما است. بدين
ترتيب بعد از گذشت سه سال از ناطق شدن سينما در جهان، فيلم
ناطق وارد تهران شد. سخنگو بودن فيلم های سينما پالاس در ابتدا
مردم کنجکاو را دسته دسته جل می کرد، ولی از آنجا که در آن
زمان نمی توانستند بر حاشيه فيلم ها صداگذاری کنند- صدای فيلم
روی صفحه ضبط بود- و آنچه به گوش می رسيد مفهوم نبود، بنا
براين کمتر کسی موضوع فيلم را متوجه می شد.
"ريوريتا"، اولين فيلم ناطق (سخنگو) بود که در تهران- سينما
پالاس- به نمايش درآمد و نخستين فيلم سريال ناطق "اسرار سيرک"
نام داشت که صدای آن نيز روی صفحه ضبط شده بود. در هر صورت
نمايش فيلمهای ناطق ادامه پيدا کرد و روز به روز سينماهای
جديدی به نمايش فيلمهای ناطق پرداختند.
«دوبله بفارسی" و گسترش ابتذال
اين روند تا سال 1324 ادامه داشت و در اين سال اولين فيلم
"دوبله به فارسی" به نام "يوميه راندوو" ساخته "هانری دوکوان"
در تهران به نام "دختر فراری" قدم بر اکران سينماهای تهران
گذاشت. اين فيلم توسط دکتر کوشان در ترکيه به فارسی دوبله شده
بود. استقبالی که از اين فيلم می شود، کوشان را که به زمينه
های اقتصادی بيش از هر چيز ديگر می انديشيد، بر آن می دارد که
"ميترا فيلم" را جهت دوبله فيلم در ايران داير کند.
"دوبله به فارسی" سرآغاز تازه ای است بر گسترش ابتذال و انحراف
در سينمای ايران. تا پيش از اين اگر ابتذال و انحطاط از طريق
تصاوير عرضه می شد، از اين پس گفتار نيز به آن ابعاد وسيعتری
می بخشيد. دوبله نه تنها به زبان فارسی لطمه می زد، بلکه معنا
و مفهوم فيلمها را نيز تحريف می کرد.
در اوايل دهه بيست جمعی از دست اندرکاران سينما، فعاليت هايی
را در رشته دوبلاژ آغاز کردند. جلال مغازه ای، سعيد غياثی،
منصور مبينی، ميرسياسی، فاضل سرجوئی، حسين دهلوی، مجتبی بديعی
و بهاء الدين شريعتمداری در سال 1324 استوديو "ايران نو فيلم"
را در سه راه امين حضور تاسيس کردند. "جن و پری" برای دوبلاژ
انتخاب می شود، که بدليل بروز اختلاف کاری از پيش نمی رود. در
سال 1327 عطاء الله زاهد، که به تازگی از سفر خارج برگشته است،
به جمع آنها می پيوندد. فيلم "مرا ببخش" از سوی "ساناسار" صاحب
سينما ديانا در اختيار آنها قرار می گيرد. پس از چندی اين فيلم
به عنوان نخستين فيلم دوبله شده در ايران راهی اکران شده، با
استقبال روبرو می شود.
نامهای ايرانی برای شخصيت های خارجی!
سال 1332 "ايران فيلم" و "البرز فيلم" به جمع استوديوهای
دوبلاژ افزوده می شوند. در همين زمان "الکس آقابابيان" (آلکس
آقابابايف) با همکاری نوريک در ايتاليا به کار دوبلاژ پرداخته،
محصولات خود را به نام "داريوش فيلم" در ايران پخش کرد.
پس از چندی، فيلم های ايتاليائی به علت جنبه تکراری و
يکنواختی، جای خود را به فيلم های آمريکائی می دهند. و، به
زودی محصولات هاليوود سينماهای ايران را تسخير می کند. در اين
سالها، رونق کار دوبله در ايتاليا، عده ای را به فکر دوبله
فيلم های هندی و مصری (که از نظر قصه و مضمون طرفدارانی در
ايران داشت) در اين کشورها می اندازد. به علت تيرگی روابط
ايران و مصر اين کار در مصر امکان پذير نمی شود، اما دو سه
فيلمی در هند به فارسی برگردانده می شود.
با افزايش استوديوهای دوبله و تعداد فيلمها، رقابت سختی بين
صاحبان استوديوهای دوبله بوجود می آيد. آنها برای دريافت کار
بيشتر هزينه دوبلاژ فيلم را تقليل دادند. فيلم هايی که در
اوايل دهه چهل دوبله می شدند، کلا مبلغی بی 21 تا 25 هزار
تومان هزينه دربر داشتند. اما در اواخر دهه چهل اين مبلغ به 10
تا 12 هزار تومان کاهش می يابد. به همين نسبت دستمزد گويندگان
نيز پائين می آيد. در اوايل دهه پنجاه، مبلغی که برای دوبله يک
فيلم پرداخت می شد به کمتر از 10 هزار تومان می رسد. صاحبان
استوديو، فشار را به گويندگان منتقل می کنند. دستمزد گويندگان
باز هم کاهش می يابد. البته، استوديوها همين مبلغ را که از
صاحبان فيلم نقدا" دريافت کرده بودند، بعد از گذشت چند ماه به
گويندگان می پرداختند (البته اگر استوديوهای خوش حساب بودند)
استدلال صاحبان استوديو اين بود که آنها از صاحبان فيلم چک و
سفته دريافت کرده اند. پائين آمدن دستمزد دوبلورها، پائين
آمدن کيفيت کار را به دنبال دارد. صاحبان استوديو برای پرداخت
پول کمتر، فيلمی که برای دوبله اش به 22 دوبلور احتياج داشت به
7 تا 8 نفر، که به جای دو سه بازيگر صحبت می کردند، می سپردند.
اعتصاب و تشکل دوبلورها
کار به نزول دستمزد ها خاتمه نمی يابد؛ صاحبان فيلم و صاحبان
استوديو شروع به دخالت محتوای دوبله فيلمها می کنند. فشاری که
بر دوبلورها وارد می شود، آنها را بر می انگيزد که دست به
ايجاد "سنديکا" بزنند. سنديکا به طور غير رسمی در سال 1342 شکل
می گيرد، و در سال 1344 اساسنامه آن به تصويب وزارت کار و امور
اجتماعی می رسد. تشکيل سنديکاها و تشکل دوبلورها که نخستين
خواست آنها دريافت دستمزد های عقب افتاده شان است، به مذاق
صاحبان استوديوها، صاحبان فيلم و نماينده کمپانی های خارجی خوش
نمی آيد. آنها شروع به کارشکنی می کنند. در سال 1347، نخستين
اعتصاب دوبلورهای سنديکا
بوقوع می پيوندد. افزايش دستمزد، دريافت دستمزدهای عقب افتاده
و جلوگيری از کار دوبلورهايی که جدا از سنديکا فعاليت می کنند،
خواستهای اصلی آنها را در بر می گيرد. با رسيدن سنديکا به بخشی
از خواستها و همچنين سازش بعضی از دوبلورها با صاحبان استوديو
و فيلم، اعتصاب پايان می گيرد.
تدريجا امکانات فنی دوبله، کار را برای دوبلورها آسان می کند.
مدت روزهايی که صرف دوبله يک فيلم می شد به نصف تقليل می يابد.
از اواسط دهه چهل بنا به خواست نماينده کمپانی های خارجی فيلم
در ايران، باندهای افکت و ديالوگ نيز به همراه فيلم ها ارسال
می شود. و ديگر لازم نيست دوبلورها بعضا هنگام بيان ديالوگ ها
از خودشان صداهای گوناگون سر صحنه را هم ايجاد کنند، مثلا با
ضرب گرفتن روی ميز، صدای پای اسب را تقليد کنند.
در آذر ماه 1335، سنديکا صاحب بنياد نامه ای می شود:
"انجمن گويندگان فيلم که در اين بنيادنامه "انجمن" ناميده
ميشود انجمنی است غير انتفاعی که به منظور حمايت مادی و معنوی
گويندگان و سرپرستان فيلم و نيل به هدف های زير و انجام دادن
تکاليف مقرر در اين بنيادنامه تشکيل ميشود.
بخش يکم- هدفها و وظيفه های انجمن
ماده يکم- هدفهای انجمن در جهت معنويت کار گويندگی بشرح زير
است:
1- کوشش در راه بالا بردن سطح کيفی گويندگی در فيلمهای سينمائی
و تلويزيونی
2- حفظ اصالت گفتار فيلم ها
3- ارشاد گويندگان از طريق انتشار نشريات مفيد و تشکيل جلسات
سخنرانی
4- تعيين سرپرستان ذيصلاح به منظور گفتگو و هدايت گويندگان
5- آموزش گويندگان جديد
تبصره – صلاحيت سرپرستان فيلم بايد مورد گواهی اداره کل نظارت
و نمايش وزارت فرهنگ و هنر باشد.
ماده دوم- هدفهای انجمن در جهت مادی و معنوی و رفاه اعضاء
عبارتست از:
1- حمايت از حقوق و منافع مادی و معنوی کليه اعضای انجمن و
اهتمام در شناساندن حقوق و موقعيت اجتماعی آنان.
2- اتخاذ تدابير لازم و انجام هرگونه اقدام ممکن و مفيد به
منظور حفظ و برخورداری کليه اعضای انجمن از ثمرات کار و فعاليت
خود.
3- بکار بستن هرگونه وسيله قانونی و تدبير و عمل در جهت تامين
نيازمنديهای اعضای انجمن از لحاظ وسايل کار و محيطی سالم و
بهداشتی برای فعاليت.
4- ياری به کليه اعضای انجمن در مواردی که حقوق مادی و معنوی
آنان دستخوش آسيب و تجاوز قرار می گيرد.
ماده سوم- به منظور تامين و تحقق هدفهای مذکور در مواد يکم و
دوم اين بنيادنامه
انجمن از کليه وسائل ممکن استفاده خواهد کرد و هرگونه اقدام
لازم را انجام خواهد داد و از جمله موارد زير:
1- کوشش به منظور تامين رفاه و آسايش اعضای انجمن و خانواده
آنان از طريق ايجاد صندوق های بازنشستگی و پس انداز- واگذاری
وام- تشکيل شرکت های تعاونی و بيمه آنان در مقابل حوادث-
بيماری و بيکاری.
2- تهيه و تنظيم قرار دادهای نمونه کار در جهت تنظيم امور مالی
و حقوقی و اداری اعضای انجمن با اشخاص حقيقی و حقوقی و همچنين
اعضای انجمنهای مربوط به کار سينما و فيلم.
3- همکاری با ساير انجمنهای مربوط به فيلم و سينما بر اساس
بنيادنامه انجمن های مزبور که به تصويب شورای عالی فرهنگ و هنر
ميرسد.
4- اشتراک مساعی و همکاری به منظور برگزاری هرگونه مراسم و
جشنواره محلی، منطقه ای و جهانی مربوط به کار سينما و فيلم که
بر اساس ضوابط مقرر در بند 5 ماده ششم قانون تاسيس شورای عالی
فرهنگ و هنر انجام می گيرد.
5- تهيه و تنظيم آئين نامه های داخلی و اجرائی انجمن و ساير
مقررات و اجرای آنها پس از تصويب هيئت مرکزی و ساير مراجع
مذکور در اين بنيادنامه.
6- تشريک مساعی با وزارتخانه ها و سازمانهای مسئول مملکتی در
جهت اجرای دقيق قوانين و نظامات و برنامه های مصوب مربوط به
کار گويندگی در فيلمها و قبول مسئوليت در امر کارشناسی و
همکاری با سازمانهای مذکور در تهيه طرحها و برنامه ها و مقررات
و ضوابط ناظر به امر گويندگی در فيلمها و اعلام نظر در مورد
آنها.
بخش دوم عضويت در انجمن
ماده چهارم- هر شخص حقيقی ايرانی که دارای شرايط مقرر در اين
بنيادنامه باشد می تواند از انجمن تقاضای عضويت نمايد.
ماده پنجم- اعضای انجمن بايد دارای شرايط زير باشند:
1- داشتن حسن شهرت و عدم محکوميت کيفری موثر
2- داشتن اطلاعات کافی و دارا بودن حداقل گواهينامه رسمی پايان
دوره شش ساله متوسط به استثناء گويندگان فعلی که صلاحيت آنها
قبلا محرز شده است.
3- تنظيم برگ درخواست عضويت و ارائه مدارک مذکور در آن
4- داشتن دو نفر معرف از اعضای انجمن (بعد از تشکيل انجمن)
5- انجام حداکثر ششماه کارآموزی
6- اشتغال به کار گويندگی در فيلم های سينمائی و تلويزيونی و
يا سرپرستی گويندگان
7- پرداخت وروديه و حق عضويت و ساير تعهدات مالی مذکور در اين
بنيادنامه
ماده ششم- اعضای انجمن بايد وجوه زير را در مواعد معين به
انجمن پرداخت کنند.
1- مبلغی از دو هزار ريال به بالا در موقع درخواست عضويت به
منظور تشکيل پرونده و صرف هزينه های اداری و معرفی برای کار
آموزي
2- مبلغی بيش از پنج هزار ريال به عنوان وروديه پس از تصويب
تقاضای عضويت
3- مبلغی بيش از شش هزار ديال به عنوان حق عضويت سالانه حداکثر
در سه ماهه اول هر سال
4- هزينه های خدماتی که انجمن بنا به درخواست شخصی اعضاء برای
آنان انجام ميدهد.
5- وجوهی که به موجب آئين نامه های انجمن بايد از طرف اعضاء
تامين و پرداخت گردد.
تبصره- ميزان وروديه و حق عضويت سالانه و هزينه های اداری و
کارآموزی مذکور در بندهای يک و دو و سه ماده ششم و چگونگی
دريافت آن بنا بر پيشنهاد هيئت مديره و تصويب هيئت مرکزی تعيين
می شود.
ماده هفتم- درخواستهای عضويت پس از تصويب در کميته عضويت به
منظور طرح در هيئت مديره به دبير انجمن تسليم می شود و پس از
تصويب هيئت مديره برگ عضويت به امضای رئيس هيئت مديره صادر می
گردد.
تبصره- اشخاصی که تقاضای عضويت آنان در هر يک از مراجع مذکور
در اين بنياد نامه رد می شود ميتوانند از مراجع بالاتر انجمن
تقاضای تجديد نظر نمايند اعتراض نسبت به رای بالاترين مرجع در
کميته منتخب شورای عالی فرهنگ و هنر مطرح و رای آن قطعی است.
ماده هشتم- در موارد زير عضويت اعضاء سلب می شود:
1- دارا شدن محکوميت جزائی و سياسی موثر.
2- عدم پرداخت حق عضويت سالانه در موقع مقرر با وجود اخطار
کتبی.
3- داشتن رفتار خلاف حيثيت و شئون انجمن و اعضای آن به نحويکه
قابل اغماض نباشد.
4- عدم رعايت و اجرای تصميمات انظباطی.
5- عدم اجرای مقررات و مصوبات ارگان انجمن.
ماده نهم- کليه تخلفات اعضای انجمن ناشی از عدم رعايت و اجرای
اين بنيادنامه و آئين نامه ها و مقررات مصوب و سلب عضويت از
اعضاء در هيئت مديره انجمن مطرح و مورد رسيدگی و تصويب قرار می
گيرد و اشخاصی که بهر عنوان به عضويت آنان از طرف هيئت مديره
خاتمه داده شده است ميتوانند از هيئت مرکزی انجمن تقاضای تجديد
نظر نمايند. و اعتراض به آن شرح ذيل تبصره ماده هفتم است.
ماده دهم- اين بنيادنامه با آگاهی از مواد آئين نامه "اجازه
تاسيس و نظارت بر فعاليت انجمنهای فرهنگی و هنری" مصوب آذر ماه
1353 شورای عالی فرهنگ و هنر، تهيه و تنظيم گرديده است و انجمن
در کليه موارد ملزم به رعايت مفاد آئين نامه مزبور خواهد بود.
رونق کار دوبله، عده بسياری را جذب اين کار می کند. آمدن افراد
جديد، عدم پرداخت به موقع دستمزد دوبلورها از سوی صاحبان
استوديو، ناديده گرفتن اساسنامه سنديکا از سوی صاحبان فيلم و
نماينده کمپانی های خارجی و پائين بودن دستمزدها نسبت به تورم
موجود در جامعه، سبب دومين اعتصاب سنديکای دوبلورها در سال
1355 می شود. اعتصاب پنج ماه به درازا می کشد، اما به دليل
نفوذ سرمايه داران وارد کننده فيلم و همچنين پاره ای از صاحبان
استوديوها در وزارت فرهنگ و هنر و وزارت کار، کاری از پيش نمی
رود. برای شکستن اعتصاب، وزارت فرهنگ و هنر عده ای از
دانشجويان دانشکده هنرهای دراماتيک و دانشکده هنرهای زيبا را
به کار دوبله فرا می خواند. استوديوهای دوبلاژ نيز از افراد
جديدی استفاده می کنند. (سيروس افهمی و خسرو شکيبا از آن جمله
اند.) دو فيلم "طالع نحس" و "ارتباط فرانسوی-2" از جمله
فيلمهايی است که در دوران اعتصاب سنديکا دوبله می شود. کيفيت
کار دوبله هر دو فيلم، بسيار پائين است. اعتصاب بدون آنکه
سنديکا به نتيجه دلخواه خود برسد، پايان می گيرد. آشفتگی تداوم
می يابد.
از اواخر دهه چهل، با ورود فيلمهايی که مضمون اصلی آنها
سکس
و
خشنونت است و فيلم های کاراته
ای، کيفيت کار دوبله به پائين ترين حد خود می رسد. فيلم های
عظيمی چون "ال سيد"، "بن هور"، "باراباس" و "اسپارتاکوس" جای
خود را به فيلم های همچون "پنجه های مرگبار"، "مرد استثنائی"،
"رئيس بزرگ" و سری فيلم های "وقتی کلفت..." می دهند. صاحبان
فيلم معتقد بودند دوبله اثری در فروش ندارد، و فيلم به اندازه
کافی دارای کشش است.
پائين آمدن کيفيت کار دوبله، با اوج گرفتن تيپ سازی و افزايش
مزه پرانی در فيلم ها توام
است. رضائی در فيلم "فرار از زندان"، در کلمات به جای "ر"، "د"
تلفظ می کند. تهامی در فيلم های لاندا بوزانکا، لهجه روستايی
دارد. اسماعيلی در فيلم هايی که بيک ايمانوردی و يا پيتر فالک
حضور دارند، يک خط در ميان "هان" به کار می برد. فتح الله
منوچهری و افضلی، به چيچو و فرانکو شخصيت جديدی می دهند. زرندی
به جای نورمن و قنبری به جای جری لوئيس لطيفه های روز ايرانی
را تعريف می کنند. کار در اين حد باقی نمی ماند. در بعضی اوقات
حتی داستان فيلم عوض می شود و، هنرپيشگان خارجی به زبان
"زرگری" صحبت می کنند! |