به
کوشش نصرت الله نوح، روزنامه نگار، شاعر و محقق، مجموعه ای از
آثار يغما جندقی از جمله آثار منتشر نشده او اخيرا منتشر شده
است.
نوح که پيرانه سر نيز حافظه حيرت آور خود را حفظ کرده و کلامش
همچنان مستند به اسنادی است که خوانده و به سينه سپرده و يا
ديده و با چشم دل حفظ کرده در پيشگفتار کتاب می نويسد:
داستان جمع آوری و چاپ آثار يغمای جندقی طنز پرداز و هزال و
هجاو، که نزديک به دو قرن پيرامون آن بحث و گفتگو شده است و
هنوز هم می شود، داستانی دراز و پرپيچ و خم است. حاجی اسماعيل
تهرانی دوست يغما بود و از فرط علاقه ای که به يغما داشت ضمن
جمع آوری آثار يغما هر شعر خوبی را که می ديد فکر می کرد از
يغماست و آن را در دفتری که با عنوان "ديوان يغما" جمع آوری
کرده بود ثبت می کرد. يغما متوجه اين موضع شده بود و در نامه
های خود با عجز و الحاح از فرزندان، دوستان و حاج اسماعيل می
خواست که آن دفتر را به او برسانند تا آثار ديگران را از اشعار
خود جدا کند ولی به قول خود يغما:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست
آنچه البته به جائی نرسد فرياد است
...
پس از عبيد به اولين چهره ای، که در تاريخ ادبيات ايران به طنز
و هزل نام آور باشد بر می خوريم يغما جندقی است. يغما در اواسط
دوره قاجار می زيست. هرگز دست از مبارزه عليه صوفيان و زاهدانی
که خانقاه و مسجد را به دکه سود و سودا تبديل کرده بودند
نکشيد:
حاجی و سيد و ملا سه گروه عجبند
که به هر ملک، يکی زين سه بود غوغائي
مرز سمنان را يزدان زکرم پاس کناد
که تو هم حاجی و هم سيد و هم ملائي
کتاب را "بنياد آرمان در گستره فرهنگ و هنر ايران" چاپ کرده و
22 دلار بر آن قيمت گذاشته است. متاسفانه نه آدرس فضائی و
اينترنتی و نه آدرس زمينی و پستی و يا شماره تلفنی در کتاب
نيافتيم که برای علاقمندان خريد و تهيه آن اعلام کنيم.
|