احمد در اوايل انقلاب جوانی بيش نبود که فرصت پيدا نکرد مانند
برادرش مصطفی درس بخواند. بسياری او را يکی از چهار فرد
قدرتمند ايران – به همراه ِری شهری و رفسنجانی و طبسی- می
دانستند و بسياری از کارها را به او- نه پدرش- منسوب می کردند.
اواخر حيات پدر گويا فکر کرده بود که رهبری به او میرسد و با
نوشتن رنجنامه به منتظری پا در عرصه عمومی سياست ايران گذاشت
که پدر با شناختی که از او داشت به او نهيب زد که اين فکر را
از سر بيرون کند و پس از او پستی را قبول نکند. پس از دوران
پدرش به اوضاع کشور انتقاد داشت و اواخر عمرش در مجالس خصوصی
به صراحت آنرا به زبان می آورد که همين باعث مرگ زودرسش شد. در
سال پنجا ه سالگی با مسموم کردن ِقرصهای قلبش توسّط کسانی که
بعدها قتل های زنجيرهای را به راه انداختند، کشته شد. با
مادّه ای که به سکتهی قلبی، يک هفته کما و مرگ میانجامد،
بدون هيچ نشانهای.
حکايت آن چهارمجتهد که فتوا به قتلش دادند يکی از احتمالاتی
است که روزی بايد دربارهی آن تحقيق شود. عرفات را هم گويا
موساد به همين شکل کشت با همين علايم و نحوهی مرگ.
حسن فرزند ارشد احمد است که حالا سی و پنج سال دارد؛ خوش قد و
بالا و خوش سيما و به وقت خودش نترس. در نوجوانی- با توجّه به
آشنايی او با زبان عربی- بارها از خط مقّدم گذشته و سر از پشت
سر عراقيها در می آورد که منجر به نصيحت پدربزرگش به او شد که
او را نهی می کرد. درسش را خوانده و امروز سطح عالی حوزه را
درس می دهد. او و تمامی اعضای بيت رهبر فقيد به اصلاحطلبان
نزديکند ولی حکايت حسن ديگر است. در زمانی که به عمد با ندادن
پست های مذهبی- مانند امامت جمعه- به خاتمی غيرمستقيم اين طور
القا می شد که آخوندی حوزوی نيست از او برای شبهای احيای مدفن
پدربزرگش دعوت می کرد و همين اواخر که ساختمان بنياد باران که
منسوب به خاتمی است را از او گرفتند يکی از ساختمانهای در
اختيار خود را به آنها داد. آنچه جهت گيری فکری او را کاملاً
آشکار میکند موضعی است که در جريان حکم اعدام آغاجری گرفت. در
اوج حملات عليه او، وقتی آغاجری در زندان بود، به ديدار
خانوادهاش رفت. اين کار او آشکارا نارضايتی سران محافظه کار
را به دنبال داشت. اين کار به اين معنا بود که حسن اگر لازم
باشد به ميدان می آيد. در انتخابات اخير خبرگان به او اصرار
زيادی شد که نامزد شود ولی نپذيرفت. اصلاح طلبان به اينکه روزی
به ياريشان بيايد اميدوارند و او هم البتّّه بايد از سرنوشت
پدر درس بگيرد و مراقب خود باشد. |