پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

ارشيو هفتگی

درباره پيك هفته


 

 

پيک هفته

 
 

 

تاريخ سينمای ايران- مسعود مهرابی
سينمای جوان ايران
اينگونه به صحنه در آمد
جنگ نو و کهنه در سينمای ايران
در جشنواره هشتم 24 فيلم توقيف می شود، فيلم هايی مثل "واهمه"، "آن سوی آتش"، "زير طاقهای کاهگی"، "زيارت"، "چاقو"، "کلاغ پر" و چند تای ديگر. بعد از چهل و هشت ساعت چهار فيلم را برمی گردانند و بقيه به جز فيلم های "آن مرد اسب دارد"، "زيارت"، "آنسوی آتش" و "واهمه" بعد از انقلاب نيز يافت نشدند. ميان سه فيلم "قلمدوش"، "سراميک" و "مرغ" از ميان پنج فيلم ارسالی به فستيوال بين المللی فيلم های 8 ميلی متری در هلسينکی موفق به دريافت سه جايزه گرديدند.


 

همپای پيشرفت ابزار فنی سينما، دوربين 8 ميلی متری نيز به بازارهای جهانی راه يافت. قابليت های اين وسيله کوچک و ارزان قيمت، سبب شد تا افراد بسياری برای منظورهای گوناگون از آن بهره برداری کنند. تصويربرداری از مجالس ميهمانی و يادبودهای خانوادگی بيشترين نوع استفاده از اين دوربين را تشکيل می داد. با اينحال، عده ای از علاقمندان به سينما و فيلمسازی به علل مختلف از جمله دور بودن از امکانات حرفه ای و يا عدم توانايی در بکارگيری ابزارهای پيچيده فيلمسازی، جذب کار با اين وسيله شدند. فيلمهای قابل توجهی که با دوربين های 8 ميليمتری ساخته شدند، رفته رفته زمينه آن را بوجود آوردند که در چارچوب سينما، جايی نيز به فيلمسازی تجربی و آماتوری داده شود.

 

با آمدن دوربين 8 ميلی متری به ايران، افراد بسياری برای کار به آن روی آوردند. نخستين فيلمها در سال های 47- 1346 ساخته می شود و "عبدالحسين سپنتا"، از بنيان گذاران سينما، در اينجا نيز در صف نخست قرار دارد. او که به دليل نپذيرفتن مناسبات حاکم بر سينمای ايران خود را برای سالهای طولانی از کار حرفه ای کنار نگاهداشته بود، تجربه ورزی با دوربين 8 ميلی متری را آغاز می کند و فيلمی به نام "پائيز" می سازد.

فيلم سازی 8 در ايران به تدريج پا می گيرد و روز به روز افراد بيشتری به آن گرايش می يابند. تعداد روزافزون سازندگان فيلم های 8 سبب می شود تا فکر ايجاد يک تشکيلات به ميان آيد. از اين رو، تعدادی از دست اندرکاران در سال 1348 در دفتر مجله نگين جلسه بحث و مشاوره ای تشکيل می دهند و چندی بعد نام "سينمای آزاد ايران" بر خود می نهند. سينمای آزاد بزودی به صورت جايگاهی برای جلب جوانان علاقمند در می آيد، و با بالا رفتن تعداد اعضاء شهرستانهای اهواز، اراک، اردبيل، اصفهان، اروميه، بندرعباس، تبريز، بوشهر، خرم آباد، شيراز، کرمان، همدان و مشهد نيز، زير پوشش سينمای آزاد قرار می گيرد. ديری نمی پايد که وزارت فرهنگ و هنر نيز، مرکزی را به نام "سينمای جوان"، به اين زمينه از فيلم سازی اختصاص می دهد. با افزايش مراکز فيلم سازی آماتور، فيلم های ساخته شده فزونی می گيرد. نمايشهای گروهی در مکانهای مختلف آغاز می شود. و سرانجام، اين محصولات به چند جشنواره داخلی و خارجی راه پيدا می کنند.

و به اين ترتيب سينمای تجربی رونق می گيرد و گسترش می يابد. اما امروز در يک بازنگری می بينيم که سينمای آزاد و ديگر جريانهای فيلم سازی آماتور- نظير سينمای جوان- عمدتا به دليل دنباله روی از سينمای پيشتاز (آوانگارد)، "زيرزمينی"، "تجربی" امريکا و اروپا و تا حدی به علت آزادی در بيان انديشه های شخصی، در شکل گرايی و ساختن فيلم های نامانوس، آشفته، و درک ناپذير افراط کردند و در نهايت نتوانستند تاثيری دگرگون کننده بر سينمای حرفه ای تجاری نگذارند. با اينحال، در ميان انبوه فيلمهای مغشوش و تمرين های بی هدف با دوربين، چند اثر قوی و دلنشين نيز بوجود آمد که می توان از آنها به عنوان تنها دستاوردهای جدی سينمای آماتوری ايران ياد کرد.

 

نظر سينمايی نويسان مطبوعات

 

حميد شعاعي:

 

تعداد فيلم هايی که در سينمای آماتور ايران در سال 48 ساخته شد در حدود 20 تا 30 عدد بود و الان فقط در گروه سينمای آزاد در تهران در سال صد فيلم ساخته می شود و حدود پانصد فيلم 8 ميلی متری معمولا از چند دقيقه تا نيم ساعت در سينمای آزاد شهرستانها ساخته می شود. از سال 51 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کلاسهائی برای فيلم نوجوانان علاقمند به سينما تشکيل شد. و همچنين از سال 53 اداره کل همکاری های سمعی و بصری وزارت فرهنگ و هنر به عنوان سينمای جوان گروههای آماتور تشکيل داد.

نخستين کسانيکه کار با گروه سينمای آزاد را آغاز کردند می توان از شهريار پارسی، بهنام جعفری، هرمز ناظم زاده، همايون پايور، کورش افشارپناه، نصرالله شيبانی نام برد، که قبل از سينمای آزاد يک يا چند فيلم 8 نرمال ساخته بودند که کارهايشان در دومين جلسه سينمای آزاد که آبان ماه 48 در دانشکده هنرهای دراماتيک برگزار شد نمايش دادند.

لاله تقيان:

 

"گروهی از جوانان علاقمند به سينما و بيشتر دانشجويان دانشکده هنرهای دراماتيک و دانشجويان مدرسه تلويزيون تعدادی فيلم به طريقه 8 ميليمتری و معدودی فيلم 16 ميلی متری ساخته بودند که مکانی برای نمايش آنها وجود نداشت. بنابراين فکر ايجاد سينمای آزاد، در وهله اول اين بود که کلوبی باشد برای نمايش اين فيلم .

سينمای آماتور ايران با جمعيتی در حدود 200 نفر که بيشتر آنها دانشجويان دانشکده ها بودند، با انتخاب نام سينمای آزاد، فعاليت را ادامه داد و چند تن از فيلم سازان آماتور، بصير نصيبی، بهنام جعفری، شهريار پارسی پور، فريدون شيبانی، ابراهيم وحيدزاده و ابراهيم فروزش همکاری را آغاز کردند.

برگزاری جشنواره های متعدد سينمای آزاد، انتخاب فيلم های بهتر و در نظر گرفتن جوايزی برای اين جشنواره ها سينمای آماتور ايران را جدی تر مطرح کرد تا آنجا که گسترش اين فعاليت ها از محدوده تهران فعاليت های سينمای آزاد شهرستانها نيز با نمايش فيلم آغاز شد و به فيلم سازی انجاميد.

اقدام مهم ديگر سينمای آزاد، تشکيل کلاس هايی با دوره های کوتاه مدت برای سينماگران آماتور است. دوره هائی که دو ماه و نيم طول می کشد.

سينمای آزاد توانست تا حدودی در تماشاگر سينمای ايران تاثير بگذارد. اين تاثير از طريق جلسات نمايش و بررسی فيلم و همچنين از طريق برنامه تلويزيونی سينمای آزاد بود که در آگاهی مردم نسبت به سينما و سينمای آماتور می تواند ارزش هايی داشته باشد.

با شکل گرفتن کار سينمای آزاد در ايران، گروه های ديگری نيز به فيلم سازی آماتور پرداختند. گروهی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فيلم سازی کودکان و آموزش سينما به کودکان را آغاز کرد. گروه ديگری با سرپرستی "بيژن مهاجر" در وزارت فرهنگ و هنر "سينمای جوان" را تشکيل دادند و همچنين برگزاری جشنواره فيلم سازان جوان منطقه آسيا (وابسته به اتحاديه آسيايی راديو و تلويزيون) نيز نمايشگر توسعه فعاليت های سينمای آماتور هستند.

 

صباغ زاده:

در مورد از خودگذشتگی بايد گفت که ما از پول توجيبی، از درس و مشق و چند نمونه مشابه ديگر می بايد می گذشتيم، از جمله آنکه به زندگی و خانواده کمتر می رسيديم، تا بتوانيم به شور و علاقه خود جامه عمل به پوشانيم.

عبدالله باکيده-  سال 47- 48 بود، سينمای دنيا دچار يک رکودی شده بود، رکود از اين نظر که همواره چند فيلم از چند سينماگر خاص مطرح بود و بس. در همين سالها به ندرت يک فيلم ساز جوان در سينمای امريکا يا اروپا خودی نشان ميداد. در اين سالها، يک گروه سينماگر زيرزمينی بوجود آمدند، که دوربين 8 را بکار گرفتند. در ايران ازطريق ترجمه مقالاتی توسط هوشنگ حسامی و کيومرث وجدانی و چند تن ديگر در مطبوعات راجع به اين نوع سينما و سينماگران، يک عده از جوانان از دوربين 8، به عنوان وسيله ای برای بازتاب انديشه هايشان استفاده کردند. از افرادی که در شهرهای مختلف شروع به کار کردند از اينان می شود نام برد: در مشهد تدين، حيرانی، در اهواز کيانوش عياری، در خرم آباد  ناصر غلامرضائی، من در همدان، درويش حياتی در آبادان، در اصفهان زاون قوکاسيان، در تهران حسن بنی هاشمی، بهنام جعفری و ناظم زاده.

منتقدانی چون "دوائی" و ديگران در رد مضامين دارای فضای روشنفکرانه(که مردم با آن بيگانه بودند) مقالاتی را تحرير کردند.

 

صباغ زاده:

 

علت پيوند نخوردن اين سينما با مردم را بايد در همان تمثيلی بودن آثار جستجو کرد. از عوامل ديگر برگزاری جشنواره ها بود، که در مکانهای خاصی برپا می شد. همين مورد، در تهران شدت بيشتری داشت، در صورتی که در شهرستانها کمتر اينچنين بود، مثلا در مشهد که فيلم ها در سالن شيروخورشيد به نمايش در ميآمد و ما در آنجا هم گونه تماشاگر داشتيم، هم مردم عادی و هم دانشجويان.

 

باکيده :

 در مورد مضامين فيلمها بايد از اينجا شروع کرد که؛ سينمای آزاد بواسطه برگزاری جشنواره های گوناگون تبديل به يک "شرکت پخش فيلم" شده بود. بدين ترتيب شما می توانستيد هرگونه فيلم با مضامين گوناگون در آن بيابيد، سياسی، اجتماعی، فرهنگی و غيره. در آينجا نيز همانند سينمای حرفه ای اگر در سال فيلمهای زيادی ساخته می شد دليل آن نبود که همه آنها آثاری خوب و جالب باشند. چنين است که اين پخش فيلم با برگزاری يک سری جشنواره، پخش کالا می کند. پخش کالا برای يک سيستم فکری خاص. اين سيستم فکری چگونه ايجاد می شد؟ بوسيله جايزه دادن به بعضی از فيلم ها، چرا که همان فيلمهای جايزه گرفته، الگو می شد برای بقيه فيلم سازان. از اين نوع مضامين جهت داده شده که بگذريم، چند نوع موضوع ديگر نيز وجود داشت. يک نوع موضوع برای فيلم بود، که فيلمساز آنرا از سينمای حرفه ای تجاری کسب می کرد، به اين صورت که مثلا بعد از نمايش فيلم هالو، فيلمی در سينمای آماتور بوجود می آمد که در ابعادی کوچکتر تقليدی از همان فيلم بود. يک نوع موضوع ديگر نيز وجود داشت که برای سازندگانش ايجاد سبک و روش کرده بود. مثلا غلامرضائی و يا بنی هاشمی که با ديدن عاطفی به مسائل منطقه زيستی خود می نگريستند، بنابراين آثاری که آنها می ساختند ضمن داشتن زمينه های مردم گرايانه شکل خاصی از سينمای 8 را نيز مطرح می کردند.

 

 

طرح مسائل سياسی

 

باکيده:

مسائل سياسی به صورت صريح، بسيار محدود در فيلم ها طرح شد و اين طرحها هم از پختگی و پشتوانه فکر مستحکمی برخوردار نبودند، که بی شک در آن دوران، کمابيش چنين نيز می بايست می بود. بهر حال در آن زمان غالب موضوعاتی که روی آن دست گذاشته می شد، به نوعی مسئله ای از اجتماع را مطرح می کرد و اين از نظر رژيم يک فيلم سياسی محسوب می شد. مثلا فيلمهای ناصر غلامرضائی که روی موضوع فقر دست می گذاشت، خب اين فيلم خواه ناخواه تبديل می شد به يک فيلم سياسی و يا حداقل به آن، به چشم يک فيلم سياسی نگاه می کردند. رژيم گذشته دوست داشت علاقمندان به سينمای آماتور همچون "بازی"، يک بازی فوتبال، به فيلم و فيلمسازی در کادر 8 نگاه کنند. اما چند فيلم خوبی که عرضه شد، او را متوجه کرد که اينچنين نيست، از اين رو سعی کرد فيلم سازان را زير چتر اقتصادی خود قرار دهد. ابتدا يک برنامه نيم ساعته در تلويزيون به نصيبی داده شد، بعد يکسری امکانات از تلويزيون به سينمای آزاد سرازير شد. اما بچه های آگاه کم و بيش به راه خود می رفتند. بعد سعی شد از بصير نصيبی که در آغاز فرد صديقی بود به عنوان يک عامل جهت دهنده استفاده شود، که در همين رابطه نصيبی با بهای گزافی فيلمهای زيرزمينی آمريکا را می خريد و مبلغ چنان سينمايی می شد.

در جشنواره هشتم 24 فيلم توقيف می شود، فيلمهايی مثل "واهمه"، "آن سوی آتش"، "زير طاقهای کاهگی"، "زيارت"، "چاقو"، "کلاغ پر" و چند تای ديگر. بعد از چهل و هشت ساعت چهار فيلم را برمی گردانند و بقيه به جز فيلمهای "آن مرد اسب دارد"، "زيارت"، "آنسوی آتش" و "واهمه" بعد از انقلاب نيز يافت نشدند.

 

انجمن سينمای جوان ايران-  اين مرکز فيلم سازی آماتور در سال 1353 با بودجه و نظارت وزارت فرهنگ و هنر و با سرپرستی بيژن مهاجر، مبلغ "سينمای آزمايشگاهی" تشکيل شده، بنياد نامه آن در 1354 از تصويب شورای عالی فرهنگ و هنر می گذرد. سينمای جوان، به غير از تشکيل کلاسهای آموزشی در زمينه کار با دوربين های 8 تا 16 ميلی متری، هر از گاهی، اقدام به برگزاری جشنواره های منطقه ای کرده، مراکزی در ديگر استانهای کشور داير می کند.

اين مراکز، خط مشی فيلم سازی خود را بر روی مضامين همچون نوروز، چهارشنبه سوری و عرضه آثاری براساس جشن طوس، قرار داده بود. تعداد فيلمهايی که در سينمای جوان ساخته شد اندک است.

 

دانشکده هنرهای دراماتيک – دانشکده هنرهای دراماتيک، وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در ديماه سال 1342 به رياست دکتر مهدی فروغ آغاز به کار کرد و اساسنامه و برنامه های آموزشی آن مورد تصويب وزارت علوم و آموزش عالی قرار گرفت. اين دانشکده در پنج رشته تحصيلی در دوره های روزانه و شبانه دانشجو می پذيرفت. حداقل تحصيل برای دوره روزانه چهار سال و برای شبانه شش سال تعيين شده بود. اولين فارغ التحصيلان رشته سينمای اين دانشکده در سال 1346 پايان نامه های خود را که عبارت از يک فيلم 16 ميلی متری به مدت حداقل 15 دقيقه بود، ساختند. از اين سال به بعد هر ساله بين ده تا پانزده نفر در رشته سينما از اين دانشکده فارغ التحصيل شدند که بعضا در مراکزی همچون وزارت فرهنگ و هنر، تلويزيون و يا ديگرمراکز سينمايی به کار پرداختند. در رشته سينمای اين دانشکده، افرادی چون نصرت کريمی، پرويز شفا، هوشنگ کاووسی، بزرگمهر رفيعا، حسن فياد، منوچهر طياب، خسرو سينائی، بهرام ری پور، محمد قلی ستار و مهرداد فخيمی در زمينه های فنی و تئوريک تدريس می کردند.

 

در کنار آموزش سينما در دانشکده هنرهای دراماتيک، فعاليت های جنبی ديگری چون بر گزاری جلسات نمايش فيلم های 8 و 16 و 35 ميلی متری نيز جريان داشت، که در سال های 57- 1356 گسترش بيشتری يافت. در يکی از اين جلسات فيلمهای سينمای آزاد به نمايش در آمد و در جلسه ديگری، در ديماه سال 1351، فيلمهای 8 ميلی متری نشان داده شد.

همان گونه که بيان شد، دانشجويان برای فارغ التحصيل شدن، فيلمهايی می ساختند که در آرشيو اين دانشکده نگهداری می شود. غالب اين آثار مضامينی پوچگرايانه و مردم گريزانه دارند، و از نظر تکنيکی کمتر فيلمی را در ميان آنها می توان يافت که از خط و ربط محکمی برخوردار باشد. علت اصلی اين امر را بايد در ديد مدرک پرستانه دانشجويان و تاثير جو غير متعارف روشنفکرانه جستجو کرد.

 

دانشجويان رشته سينمای دانشکدۀ هنرهای دراماتيک، قبل از ساختن فيلم با دوربين 16 ميلی متری، که عمدتا برای دريافت دانشنامه ليسانس صورت می گرفت، طی دوران تحصيل نيز، با دوربين 8 ميلی متری دست به تجربه ورزی می زدند.

 

مدرسه عالی تلويزيون و سينما- در ديماه سال 1347 برای تامين نيروی انسانی مورد نياز شبکه سراسری تلويزيون، تشکيلاتی به نام "مرکزآموزش" بوجود آمد و با تصويب اساسنامه و برنامه های آموزشی اين مرکز توسط وزارت علوم و آموزش عالی، در اسفند ماه سال 1348 به "مدرسه عالی تلويزيون و سينما" تغيير نام پيدا کرد. دوره تحصيل در اين مرکز در ابتدا يک سال بود که بعدا به دو سال افزايش يافت و دانشجويان در اين مدرسه در دو رشته فنی و توليد در زمينه کارگردانی، فيلم برداری، تدوين، الکترونيک، صدا، تهيه و رپرتاژ به دريافت فوق ديپلم نائل می شدند و تا حد زيادی می توانستند جوابگوی نياز مراکز استانها و شهرستانها باشند.

 

 

در سال 1352، اين مرکز، امکانات خود را وسيع تر کرد، آموزش دهندگان افزايش يافتند و بالطبع علاقمندان بيشتری جذب شدند. چنين است که حاصل يک سال فعاليت، تعداد سی و هشت فيلم به مدت چهار ساعت و سی دقيقه است که از اين ميان سه فيلم "قلمدوش"، "سراميک" و "مرغ" از ميان پنج فيلم ارسالی به فستيوال بين المللی فيلم های 8 ميلی متری در هلسينکی موفق به دريافت سه جايزه گرديدند.

در سال 1353 فعاليت تشکيلات پردامنه تر شد، به گونه ای که در شهرستانهای اهواز، رشت، فومن و مشهد نيز شصت و هفت هنرآموز زير نظر سه مربی به فيلم سازی پرداختند. در تهران شمار هنرآموزان به حدود سيصد نفر رسيد و آنان در اين سال هشتاد و نه فيلم به مدت پنج ساعت و چهل دقيقه ساختند. در سال 1354 تعداد هنرآموزان شهرستانی افزايش چشمگيری يافت، و نسبت به سال قبل تعداد آنها به چهارصد و شصت نفر رسيد، به همين ترتيب نيز تعداد مربيان به دوازده نفر افزايش پيدا کرد. در اين سال رويهم رفته هشتاد و سه فيلم ساخته شد، و بازار ارسال آنها به جشنواره های فيلم های 8، کمافی السابق داغ بود؛ چهار فيلم به جشنواره های بين المللی "جيفونی" ايتاليا، سه فيلم به جشنواره بين المللی "هيروشيما"ی ژاپن، سه فيلم به جشنواره آسيايی A.B.U (برگزار شده در شيراز) و شش فيلم نيز به جشنواره های بين المللی "ميوز" تل آويو فرستاده شد، که برخی از آنها به جوايزی (دو جايزه از ژاپن و جوايز اول و دوم تل آويو) دست يافتند.

 

شکل کار اين کلاسها بدين ترتيب بود که هنرجويان می بايست ابتدا طی يکی دو سال آموزشهای لازم را ببينند، و چنانچه شايستگی ادامه کار را داشتند دور دوم کارشان را با گذرانيدن يک امتحان آغاز می کردند و در صورت قبول شدن، آموزش گسترده تری را بيش دو داشتند. اينان می بايست همراه با آموزش های تئوريک، فيلمهای داستانی نيز می ساختند. در صورت توفيق در مرحله دوم، مرحله سوم در برگيرنده کار با دوربين های 16 ميلی متری بود و چنانچه در اين راه توفيق می يافتند، به مراکز سينمايی کانون راه پيدا می کردند.

در سال 1355 حدود شصت فيلم در تهران و شهرستانها ساخته شد و همچون سالهای قبل تعدادی از اين فيلمها در جشنواره های جهانی شرکت جستند، از جمله:

 

1- فيلم "عامل"، ساخته مهدی حکاک، 16 ساله، هنرجوی کلاسهای فيلم سازی کتابخانه شماره يک اهواز، برنده ديپلم جشنواره بين المللی شيکاگو.

2- فيلم "بهار در آئينه"، ساخته رضا خزائلی پارسا، 18 ساله، هنرجوی کلاسهای 16 ميلی متری، برنده ديپلم از جشنواره بين المللی شيکاگو.

3- فيلم "در يک نگاه" ساخته محمد رضا عليقلی، 17 ساله، پلاک طلای دهمين فستيوال "ميوز" تل آويو.

 

در کل، مراکز آموزش فيلم سازی کانون نقش زيادی در آموزش علاقمندان به هنر فيلم سازی داشتند. از ميان آموزش ديدگان اين مراکز تعداد اندکی توانستند به مراحل تکامل يافته تری راه پيدا کنند. قابل ذکر است که مرکز آموزش فيلم سازی کانون از سال 1353، تشکيلاتی نيز جهت يادگيری ساختن فيلم های نقاشی متحرک داير کرد. اين تشکيلات تعدادی مربی آموزش داد و آنها را روانه مراکز کتابخانه ها کرد تا آموخته هايشان را در اختيار ديگران قرار دهند.

 

در پايان بايد گفت فيلم سازان آماتوری بودند که به هيچ يک از مراکز نام برده وابستگی نداشتند. اينان بعضا خود در محلاتشان دست به تشکيل گروه زدند و اقدام به ساختن فيلم کردند. و عده ای نيز يک تنه و با هزينه شخصی فيلم می ساختند. برخی از اين افراد و گروه های منفرد، آثار خوبی نيز پديد آوردند و در مجامع سينمايی و جشنواره های سينمای آماتور ايران مورد تشويق قرار گرفتند.