مجلس شورای ملی روی سردرش دوتا شير داشت. هم اين شيرها قديمی
بودند و به عمرشان به دوران مشروطه باز می گشت و هم شير سمبلی
است ايرانی که ربطی به حکومت ها ندارد. قاجارها يک کمی با دُم
اين شير بازی کردند و پهلویها دستی هم به يال و کوپالش کشيدند
و وقتی ديدند سرو صدائی در نمی آيد مدعی شدند که اين شيرها رام
دربار آنها هستند و نگهبان حکومت آنها. يعنی هر دو پهلوی.
قاجارها که رفتند، پهلوی اول را هم انگليس ها بردند و پهلوی
دوم هم که بقول آيت الله مطهری با دوتا راهپيمائی پا به فرار گذاشت.
جمهوری اسلامی ماند و آن شيرها. ابتدا کمی مدارا کردند. يعنی
مجلس شورای اسلامی را بردند در محلی که مجلس سنای شاهنشاهی
تشکيل می شد و به همين دليل با آن شيرهای سر در مجلس شورای ملی
که شده بود ستاد کميته ها کار نداشتند. بعد که يواش يواش
استوارتر شدند آن دو تا شير را آوردند پائين و بردند همانجا که
مجسمه ملک المتکلمين مشروطه خواه را برده اند!
حالا مجلس شورا برگشته به سر جای اولش. البته در يک ساختمان
تازه ساز، اما سر در مشروطه آشنای مجلس باقی مانده است، گرچه
شيرهايش نيستند تا از آن محافظت کنند.
کم کم عدهای از
نمايندگان مجلس يادشان افتاده که اين مجلس شير
محافظ هم داشت. اين شيرها ارتباطی هم با رژيم پهلوی نداشتند و
بيخود دم پهلوی ها را بسته بودند به دم اين شيرها. شيرها هستند،
موش ها در رفته اند. بنابراين شماری از نمايندگان مجلس خواهان
بازگرداندن شيرها به سرجای اولشان شده اند. رئيس مجلس هم که
حدادعادل باشد گفته است رسانهها كمك
كنند تا با نظرسنجی ببينيم كه آيا رفتن دوباره شيرها بر سر در
مجلس نوعی احيای شعائر قبل از انقلاب محسوب میشود يا خير؟ لذا
اگر بدانيم چنين تلقی از طرف افكار
عمومی جامعه صورت نمیگيرد، ما نيز برای اين بازگشت مشكلی
نخواهيم داشت.
|