روز گذشته سخنگوی قوه قضائیه در تهران یک مصاحبه مطبوعاتی کرده
و در آن خبر از کشف یک شبکه "برانداز نرم" داد. او گفت: «هر
روز شاهد افتضاحاتی از سوی دولت بوش
هستیم که یکی از این موارد در ایران، فعالیت یک شبکه براندازی
نرم است که متهمانش دستگیر و پرونده در شرف صدور رای نهایی است.
اعضای این شبکه به طرق
مختلف در کشور اقدام میکردند و بودجهای را که در مجلس آمریکا
به تصویب میرسید و گاها به صورت مشخص از سوی وزارت خارجه و سازمان سیا هدایت
میشد، در جهت براندازی
نرم به کار میبستند.
چهار متهم دستگیرشده، ایرانی هستند و در تهران بازداشت شدهاند و از طریق جذب نیرو
در ایران،
آموزش، ارتباط و اتصال افراد و اعزام آنها به کشورهای مختلف
اقدام به براندازی
میکردند، اما کارهای تخریبی انجام ندادهاند.
»
صرفنظر از ناباور عمومی نسبت به این نوع اخبار و مسخره کردن
مقاماتی که هرچند وقت یکبار از براندازی "نرم"، "سفت"،
"مخملی"، "رنگی" و.... می دهند، سئوال بزرگ اینست که چرا
اینقدر براندازی در جمهوری اسلامی کشف می شود؟ توطئه امریکا که
مربوط به امروز و دیروز نیست. بقول خود مقامات 30 سال است
امریکا می خواهد جمهوری اسلامی نباشد، اما چرا در این سه سال
اخیر اینقدر براندازی کشف می شود؟
دو پاسخ بیشتر وجود ندارد:
1- اینها اخبار تبلیغاتی و بی پایه و اساس است.
2- وضع آنقدر آشفته و خراب است و مردم آنقدر ناراضی که هرکس به
فکر براندازی افتاده!
اما این همه جزئیات خبری که اعلام شده نیست، زیرا همزمان با
مصاحبه سخنگوی قوه قضائیه شبکه خبری و مهم تلویزیون آلمان بنام
"NTV"
روز گذشته خبر داد: «یک کودتا در تهران کشف شده و چهار تن از
رهبران آن دستگیر شده اند.»
ابتدا تصور می شد تلویزیون مذکور براندازی نرم را کودتا ترجمه
کرده، که البته بسیار بعید است آنها تفاوت معنای لغات کودتا و
براندازی نرم را ندانند، اما با پا فشاری بر نگهداشتن این خبر
بعنوان "کودتا" روی سایت خود و بی توجهی به مصاحبه سخنگوی قوه
قضائیه، معلوم می شود آنها به خبر خود پای بند هستند.
از آنجا که هیچ کودتا و براندازی باصطلاح نرمی بدون دخالت و
رهبری نیروهای نظامی و در ایران "سپاه پاسداران" ممکن و عملی
نیست، سئوال بزرگ اینست که فرماندهان نظامی این کودتا – بنابر
خبر تلویزیون خبری آلمان- و براندازی نرم – به قول سخنگوی قوه
قضائیه- چه کسانی بوده اند و ارتباط آنها با دولت چه بوده است؟
پاسخ این سئوال، سمت گیری انتخابات آینده ریاست جمهوری در
ایران را روشن خواهد کرد و هر کس بپرسد چرا؟ پاسخ آن اینست:
دولت نظامی کنونی نمی خواهد به این آسانی کنار برود و این
درحالی است که در راس حاکمیت فشار سنگینی به رهبر وارد می آید
تا بیش از این تابع فرماندهان سپاه نبوده و فرصت بدهد تا
انتخاباتی برگزار شود که با رای مردم دولت احمدی نژاد کنار
برود و فرماندهان سپاه به پادگان های خود بازگردند.
این فشار منجر به نتیجه خواهد شد؟
فاجعه توام با شکست در غزه، که گوشه ای دیگر از شکست سیاست و
دولت نظامی در جمهوری اسلامی است و نخستین موضع گیری های جهانی
رئیس جمهور آینده امریکا می تواند به یافتن پاسخ قاطع این
سئوال کمک کند. |