كمتر بازاری است كه محصولات متنوع خارجی
زینتبخش آن نباشد. كالاهای
صوتی و تصویری و لوازم خانگی ساخت
ایران سالهاست كه قافیه را به رقبای قدرتمند خارجی
باختهاند. كشاورزی و فعالیتهای
باغداری در سراشیبی سقوط قرار دارند.
خودروسازی
به لطف انحصارات تام خود همچنان نفسی میكشد، اما صنایع دیگر
همچون فولاد، چوب و كاغذ، تولید
واگن، نساجی و صدها مورد مشابه در بحران
دست و پا میزنند. حتی برخی
تولیدكنندگان برای
بقا مجبور شدهاند جنس خارجی وارد كرده و
روانه بازار كنند.
سید رسول دادوند، عضو انجمن تولیدكنندگان
چراغهای روشنایی در این باره
میگوید:
بخش زیادی از فعالان این عرصه، این محصولات
را از كشورهای خارجی
وارد كرده و فقط برند خود را بر روی
آن نصب میكنند.
گردوی چینی هم در بازارهای داخلی
خودنمایی میكند. یكی از بنكداران
میدان محمدیه (اعدام) تهران
میگوید:
مزه این گردوها شبیه صابون است ولی
قیمت بسیار كم این گردوها در مقایسه
با محصول ایرانی موجب شده كه بسیاری
از صاحبان رستورانها برای تهیه
فسنجان از
همین گردو استفاده می کنند.
ناتوانی دولت در تنظیم بازارهای داخلی سبب
شده
كه دولتمردان آسانترین راهها برای
ساماندهی به این بخش، یعنی
واردات را برگزینند. از همین روست
كه هر روز اقتصاد شاهد فربهتر شدن
بیشتر واردكنندگان و تجار در مقابل
ضعف روزافزون تولیدكنندگان است. قاچاق
گسترده كالا به كشور نیز با
سیاستهای دولت نهم و دهم همراهی كرده و
ملقمهای پدید آورده كه نهایتی جز
ویرانی تولید ملی فرجامی نخواهد داشت.
شاپور رواسانی، اقتصاددان و استاد صاحب
کرسی دانشگاه آلمان
معتقد است كه علت اصلی در بحران
اقتصادی امروز تولید، حاکمیت سرمایهداری
تجاری در ایران است، سرمایهداری
که از قبل از انقلاب مشروطه در ایران
حضور داشته و با گذشت سه دهه از
پیروزی انقلاب اسلامی، حضور آن هنوز هم
کاملاً محسوس است و روز به روز
فربهتر میشود.
معتقدم که وضع موجود نتیجه تسلط شیوه تولید
تعهداتی
سرمایهداری تجاری است. در این شیوه
تولید، قدرت مالی، اقتصادی و سیاسی
در اختیار سرمایهداری تجاری است
که برخلاف سرمایهداری صنعتی با تولید
صنعتی و سرمایهگذاری در بخش تولید
صنعتی مخالف است. این سرمایهداری
برخلاف روش صنعتی، تمایلی به خرید
موادخام از خارج کشور و بهکارگیری
نیروی کار و تکنولوژی مدرن برای
ساخت کالای قابل فروش در بازارهای مصرف
داخل و یا خارج از کشور ندارد، تنها
علاقه سرمایهداری تجاری، واردات
کالا از خارج و فروش آن در بازارهای
داخل کشور است. بنابراین طبیعی است که
سرمایهداری صنعتی در رقابت با
سرمایهداری تجاری هیچ شانسی ندارد و به
همین جهت است که روزبهروز بر
تعداد واحدهای بحرانی و تعطیل شده و نیز
کارگران بیکار شده اضافه میشود.
سرمایهداری تجاری در ازای فروش میلیاردی
نفت، تنها به
سرمایهگذاری در بخش نفت میپردازد و
مابقی درآمدها را صرف خرید
کالاهایی میکند که باید در بازار
مصرف ایران فروخته شوند.
کارخانههایی که یکشبه و ناگهانی تعطیل
و
هزاران کارگر آنها بیکار شدند چیزی جز
مبلمان، چرم، منسوجات، لوازم
خانگی و .... نبودند که صنایع درجه
2 هستند و تولید آنها از نظر موادخام و
ابزار تولید، وابسته به واردات است،
بنابراین تا زمانی که وجود آنها با
منافع سرمایهداری تجاری منافاتی
نداشت، فعالیت داشتند.
در ایران کارخانههای نساجی سالیان متمادی
فعالیت کردند، اما چون از نظر
ماشینآلات به خارج وابسته بودند،
نتوانستند ساختار فرسوده خود را
بهروز کنند و در نتیجه تعطیل شدند.
سیستم سرمایهداری صنعتی بر پایه کارخانه
است.
در این سیستم شما بهعنوان یک
کارخانهدار، در حالی که به خرید موادخام
ارزان و باکیفیت، ماشینآلات مدرن
و بهروز تمایل دارید، به استخدام
نیروی انسانی سالمی که بتواند از پس
8 ساعت کار روزانه برآید نیز
علاقهمندید، بنابراین به فکر
بیمه، حداقل مزد، بهداشت و ایمنی
محیط کار هستید، چون میدانید
تنها در این صورت میتوانید بهعنوان یک
تولیدکننده موفق، کالای خود را به
بازار مصرف عرضه کنید. اما در سیستم
سرمایهداری تجاری، برای شما
تنها فروش کالای خریداری شده مهم است. در
این سیستم از فرآیند تولید خبری
نیست. نیازی به نیروی انسانی احساس
نمیشود. بنابراین مسائلی چون
تامین اجتماعی، حداقل مزد، بهداشت و
ایمنی محیط کار نیز اهمیت ندارند.
در این سرمایهداری که بیشتر از 100
سال بر ایران تسلط دارد، تنها
مسئله مهم این است که چطور در کوتاهترین
فرصت، کالایی به ارزانترین قیمت
خرید و با کمترین هزینه به گرانترین
قیمت فروخته شود. به یاد داشته
باشیم برای صنعتی شدن، باید به
سرمایهداری که تمایلات ملی دارد
امکان داد تا در فضایی عادلانه با
واردات رقابت کند، در غیر این صورت
نه تنها امید به صنعتی شدن بیمعنی
است، بلکه تعطیلی کارخانهها،
بیکاری کارگران و ضایع شدن حقوق و مزایای
آن نیز امری طبیعی خواهد بود.
فریبرز رئیسدانا، استاد اقتصاد نیز
میگوید:
در حال حاضر شاهد راستگراترین سیاستها
در مباحث
اقتصادی هستیم. با وجود شعارهای مردمی که
سر داده میشود، هیچ کدام از
دولتهای قبلی یارانه بنزین را حذف
نکردند و از حذف سایر یارانهها سخن
نگفتند. از سوی دیگر موضوع اصلاح
قانون کار نیز چندین بار مطرح شده و هنوز
معلوم نیست سرنوشت آن چه شود. بهای
مواد شوینده، نان، مواد لبنی، مسکن و
حمل ونقل در همین مدت به شدت افزایش
پیدا کرده است. دلایل این سیاستها
آن است که از نظر دیدگاه
اقتصاددانهای راست، همه چیز در بازار داد و ستد
ارزش کالایی دارند. در این دیدگاه
پرداخت یارانه هیچ جایگاهی نداشته و
مانند لکه ننگی است که باید حذف
شود. سرمایهداری فعلی مایل است ایران را
به قلب سرمایهداری جهانی تبدیل
کند.
اینجاست که تلاشها برای عضویت در
سازمان تجارت جهانی و حذف
یارانهها معنی پیدا میکند؛ چون سرمایهداری
جهانی از پرداخت یارانه که با
مالیات ارتباط مستقیم دارد، گریزان است و
برای همین قرار است به نام پرداخت
نقدی و ساماندهی، بهتدریج یارانهها
در تابش آفتاب تورم تبخیر شده و
خودبهخود حذف شود یا به دلیل پایین بودن
میزان آن، مردم از دریافت آن
چشمپوشی کنند.
حسن وفایی نماینده مجلس از ملایر می گوید:
در حال حاضر یك سوم بودجه كل كشور از محل
یارانهها
تامین میشود. با این لایحه كه به آزادسازی
قیمت حاملهای انرژی
میپردازد، وضعیت اقتصادی كشور بهتر
میشود؟ آیا مردم توان پرداخت قیمت
حاملها با نرخ خلیج فارس را دارند؟
آیا هزینه فرسودگی سیستم پالایشگاهها
و سیستم توزیع برق در كشور را باید
از مردم بگیریم؟ آیا با افزایش
قیمت حاملهای انرژی، كارخانجات ما
ورشكست نخواهند شد؟ آیا باز هم
كارخانجات ما توان رقابت با
كارخانههای خارجی را دارند؟
علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر می گوید:
صدها واحد صنعتی بحرانزده
در كشور داریم. تورم 3 رقمی حاصل از
هدفمند كردن یارانهها صنعت را از
كشور حذف میكند. تورم قدرت
رقابت را از صنایع ما گرفته و
كالاهای مشابه خارجی، اكثر قریب به اتفاق
صنایع ما را از دور رقابت خارج
میكنند
.
منبع: خبرگزاری
ایلنا |