سپاه پاسدارانی که آن همه افتخارات در کنار ارتش
ما آفرید، بسیجی که با دست های تهی خودش توانست در مقابل
نیروهای عظیم
بایستد و نگذارد عزت مملکت از بین برود؛ حرمتش این است که در
کنار مردم
باشد نه در رویاروی آنان.
ما دلمان می سوزد که بنام انقلاب، این کارها را می کنند.
متاسفانه
این طور القا می شود که آن چه رخ می دهد درست، خواست انقلاب و
مصلحت مردم
است، در حالیکه ما معتقدیم هیچ کدام از اینها نیست. نگرانی
بنده این است كه در آینده نه چندان دور، در کنار این نارضایتی
های سیاسی که در قشرهای خاصی از جامعه بیشتر بروز و ظهور دارد،
نارضایتی
های اجتماعی هم اضافه شود، به خصوص وقتی وعده های داده شده،
عمل نشده یا
بر خلاف آن عمل شده است.
بیاییم
همه دست به دست هم دهیم و از این فضای امنیتی و
نظامی حاکم بر جامعه با تحلیل ها و توجیهات غلطی که وجود
دارد، دست
برداریم.
محمد خاتمی روزگذشته با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه
پزشکی دیدار کرد. گزارش این دیدار را سایت پارلمان نیوز منتشر
ساخت. بموجب این گزارش خاتمی دراین ملاقات طی سخنانی گفت:
انسان شایسته حاکم بودن بر سرنوشت خود است و به همین
دلیل در اصل 56 قانون اساسی به صراحت مساله حاکمیت انسان بر
سرنوشت خودش
آمده است.
بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم که یکی از
طلائیترین اصول قانون اساسی همان اصل 56 است که حاکمیت انسان
بر سرنوشت
خود را به رسمیت می شناسد و لوازم آن که آزادی انسان و
زمینهسازی برای
رشد همه جانبه انسان، تامین عدالت اجتماعی در جامعه است، نه
تنها به عنوان
حق طبیعی، بلکه علاوه بر آن به عنوان حق الهی شناخته شده است.
هر کار و روشی که مانع حاکمیت انسان بر
سرنوشت خود بشود و این حاکمیت لطمهای ببیند و یا از سوی
گروهها یا
افرادی غصب شود، مغایر با بینش ما و انقلاب اسلامی است و
اینگونه رفتار و
عمل یک روش انحرافی و خلاف مشیت الهی و بینشی است که اسلام و
ادیان الهی
درباره انسان دارند.
تجلی این اصل حاکمیت در عرصه اجتماعی، این است که
حاکمیت از آن مردم است. مردم حکومت شان را تعیین می کنند؛
حکومت ها
برآمده از اراده مردم اند و در مقابل مردم مسوولند؛ این امر
نیز لوازمی
دارد، از جمله انتخابات، انتخاباتی آزاد، زمینه سازی برای
انتخاباتی که
واقعا رای مردم در آن تجلی پیدا کند و هر کاری برخلاف این
مسیر، خلاف بینش
اسلامی است.
اگر واقعا از اوضاع گله ای باشد ما معتقدیم بیان آن
جرم نیست؛ این روزها به افرادی که انسانهای صادق و سالمی
هستند ستم شده
است. همه ما ممکن است اشتباه داشته باشیم ولی باعث تاسف است
كه به
انسانهایی صادق و خدوم و خانوادههایشان ستم شده است. ممکن
است به خاطر
چنین روشهایی آن چیزی که ما به آن اعتقاد داریم و دلبسته آن
بودیم یعنی
انقلاب ما و نظام ما لطمه ببیند. بعضی کارهائی میشود ـ که
کارهای بدی است
ـ و در همه جای دنیا هم کم و بیش رخ میدهد، اما مشکل مضاعف
اینجاست كه
در یک جایی این كارها به نام اسلام و انقلاب بشود و اگر دل ما
میسوزد
از همین است.
درباره وضع مدیریت کنونی جامعه
در زمینه بهداشت، رفاه و تامین اجتماعی، و به طور کلی شاخصهای
سلامت و
بهداشت از سوی حاضران محترم مطرح شد، این مطالب را شعاری نمی
دانم. این مسائل را کسانی مطرح می کنند که دست اندرکار امور
بوده اند
.متاسفانه
مقایسه آنچه در گذشته بوده با آنچه امروز هست، نشان میدهد
كه
وضع ما خوب نیست. همین مساله را می توان به همه عرصه ها؛ صنعت،
کشاورزی،
روابط خارجی، مدیریت های مختلف تعمیم داد. تردید ندارم که با
برخورد
منصفانه با مساله میبینیم همه شاخصها سقوط کرده، یا حداقل در
بسیاری از
موارد به خصوص در برنامه چهارم ـ که یکی از علمیترین و
واقعبینترین
برنامههای تدوین شده در دولت اصلاحات با نظر کارشناسی و رعایت
معیارهاست
ـ آن طور که پیشبینی میشد پیش نرفتهایم و از آن مسیر عقب
افتاده ایم.
من بارها خدمت بزرگان گفتهام و
الان هم می گویم؛ یک نقشه راهی برای کشور مشخص شد که عبارتست
ازسند
چشم انداز بیست ساله و در آن هدف را معین کردیم، نه تنها در
این مسیر حرکت
نکردهایم، بلکه از نقطه مبدا هم ـ که بنا بود 20 سال بعد به
هدف هائی
برسیم ـ عقب افتاده ایم و این باعث تاسف و تاثر است.
وضع ما در عرصههای مختلف، در
گذشته بهتر بود. البته نمی گویم عیب و کمبود نبود، حداقل این
بود که با
تجربه و تکیه بر کار کارشناسی مسیر درستی انتخاب شده بود و گام
هایی در
این زمینه برداشتیم، ولی كارها در این مسیر ادامه پیدا نکرد و
متاسفانه
این طور القا می شود که آن چه رخ می دهد درست، خواست انقلاب و
مصلحت مردم
است در حالیکه ما معتقدیم هیچ کدام
از اینها نیست.
آیا اینکه عده ای دلسوز انقلاب و دلبسته به انقلاب و
مصلحت مردم و کشور ـ که برای مملک، مردم، سربلندی در عرصه
منطقه و جهانی
آرمانها، آرزوها و برنامه هایی داشتند و عمل می کردند ـ
احساس میکنند
مسیر فعلی منحرف است و باید تغییر پیدا کند، این عین انقلابی
بودن، عین
پایبندی به معیارهای انقلابی نیست؟ و در مقابل آیا وقتی کسانی
از این
مسیرها منحرف شدهاند، این نشانه انحراف از معیارهای انقلابی
نیست؟ آیا
این مقابله با انقلاب نیست كه وقتی کسانی می گویند این وضع با
همین
معیارهای قانون اساسی باید تغییر کند، به براندازی و تخریب
نظام متهم شوند
و برعكس عملكرد کسانیکه معتقدیم نتیجه عملشان ـ که در این
روزها و سالها
بوده است ـ نتیجه مطلوبی نیست، عین انقلاب تعبیر شود؟ اینها
مقابله با
انقلاب است كه اگر كسی حرفی زد، راهكاری نشان داد و خواستار
تغییر مثبت به
نفع معیارهای انقلابی شد، هرگونه هزینه ای را بپردازد و متهم
به انواع
اتهاماتی شود که این روزها داریم می بینیم؛علاوه بر اتهامات،
نسبتهای
ناروا، شکستن شخصیت كسانی كه سرمایه های نظام هستند را نیز از
سوی کسانی
که نمی دانیم خیلی از آنها کی هستند و چگونه این طور
سخاوتمندانه تخریب می
کنند شاهد هستیم.
با این دستگیریها، برخوردها، محدود کردنها آیا دلسوزان
انقلاب آزادند که حرف های شان را در دانشگاه ها و در
مجامع دیگر بزنند؛ یا برای شان هزینه دارد؟ تنها صحبت تهمت زدن
نیست، بلکه ایجاد هزینه کردن برای کسانی است که دلشان برای
انقلاب و مردم
می سوزد.
ما افتخار می کنیم که از آزادی دفاع
می کنیم، افتخار می کنیم كه از انتخابات آزاد دفاع می کنیم،
افتخار می
کنیم از اینکه اگر در عرصه انتخابات و مسائل دیگر مشکلاتی
وجود دارد،
انتقاد می کنیم. به نفع مردم و آرمان های انقلاب و برای تحقق
اصل 56 قانون اساسی این مسیر را ادامه می دهیم؛ چراكه معتقدیم
مردم ما
شایسته آزادی، شایسته رشد و پیشرفت و توسعه و عدالت هستند.
امروز متاسفانه می بینیم خشونت تئوریزه شده عملی می
شود وعلیه بسیاری از نیروهایی که علاقه مند به انقلاب و امام
هستند اعمال
می شود.
البته در این کشور کسانی هم هستند كه حتی
این نظام را هم قبول ندارند ولی حاضرند در چارچوب قانونی نظام
حرکت کنند و
ما افتخار می كنیم كه از حقشان دفاع کنیم. ستم به آنها را روا
نمی داریم؛
چرا كه به عنوان یک شهروند دارای حقوقی هستند که دیگران در
این کشور
دارند، مگر اینکه کسی به تعبیر امام توطئه و براندازی کند.
خشونت می گوید یک روش و سلیقه و شیوه خاص عین
اسلام و انقلاب است و هر کس خارج از این شیوه فکر کند، حق
ندارد زندگی کند
و حق ندارد در حاکمیت حضور داشته باشد یا حتی آزادانه بتواند
حرفش را
بزند؛ وبدتر اینکه تلاش می شود که این رفتارها و سیاست ها
توجیه شود و
کسانی وانمود و عمل می کنند که هرچه خلاف این روش باشد ضد
انقلاب است و
هرکس با این سلیقه مخالف باشد برانداز است و با او برخورد می
شود. اینها
مسائلی است که مشکل ایجاد می کند.
کسانی
که در تاریخ و سابقه شان هست که نه با این انقلاب سر سازگاری
داشتند و نه
به امام و نه یک ذره برای انقلاب دلشان سوخته چنین حرفهایی را
میزنند.
متاسفانه
زمینه برایشان باز می شود تا در ارکان و ارگان های برآمده از
انقلاب ـ که خدمات بزرگی هم دارند ـ نفوذ كنند و از آن به
عنوان ابزار
حذف، سرکوب و... استفاده كنند.
سپاه و بسیج از متن انقلاب
برآمده است. سپاه پاسدارانی
که آن همه افتخارات در کنار ارتش
ما آفرید بسیجی که با دست های تهی خودش توانست در مقابل
نیروهای عظیم
بایستد و نگذارد عزت مملکت از بین برود؛ حرمتش این است که در
کنار مردم
باشد نه در رویاروی آنان.
وجود فضای امنیتی سیاسی بر اساس تحلیل های غلط و نیز
اعمال روش ها و شیوه های غلط اولین زیانش به اصل نظام و مردم
می رسد؛
چرا كه نه تنها عموم مردم احساس می کنند آزادی های مشروعشان
محدود شده،
بلكه مردم مظلوم و محروم هم با همه وجود احساس می کنند محروم
تر شده
اند. نگرانی بنده این است كه در آینده نه چندان دور در کنار
این نارضایتی
های سیاسی که در قشرهای خاصی از جامعه بیشتر بروز و ظهور دارد
نارضایتی
های اجتماعی
هم اضافه شود، به خصوص وقتی وعده های داده شده، عمل نشده یا
بر خلاف آن عمل شده است.
با فشار وارد آوردن، ایجاد ارعاب، بالا بردن هزینه
حرف زدن مشکلی حل نمی شود و شکاف ها
زیاد تر خواهد شد. جنبش ما سابقه 150 ساله در مملکت دارد و
اوجش در
انقلاب اسلامی بود و همچنان تداوم داشته و خواهد یافت. جنبشی
که ریشه اصیل
در جامعه و تاریخ دارد از بین نمی رود البته اگر رفتارها با آن
رفتارهای
نادرستی باشد ممکن است یک نوع انحرافاتی در آن پیدا شود.
چنانچه ما می
بینیم بصورت عکس العملی مسائلی مطرح می شود که ما و شما آن را
نمی پسندیم.
اما مقصر آن کسانی هستند که این زمینه ها را فراهم آورده اند.
باید
بگذاریم نظام مسیر درست خود را طی کند، معیارهای اصلی در آن
حاکم باشد،
انسان در آن حرمت داشته باشد، زمینه برای پیشرفت جامعه مهیا
باشد، مدیریت
جامعه کارآمد و متعهدباشد، دروغ به مردم گفته نشود، بداخلاقی
در جامعه
نباشد؛ چراكه شکستن مرزهای اخلاقی بسیار مساله مهمی است. وقتی
تهمت در
سیاست رسمی شد، تهمت کار انقلابی و بیان دردها جرم شد، آن وقت
در متن
جامعه نسبت به تهمت زنندگان و شکنندگان مرز اخلاقی بدبینی
ایجاد میشود و
این بدبینی سرایت به اصل نظام می کند و این فاجعه بزرگی است.
بیاییم همه دست به دست هم دهیم و از این فضای امنیتی و
نظامی حاکم بر جامعه با تحلیل ها و توجیهات
غلطی که وجود دارد، دست
برداریم. فضا را تلطیف کنیم تا مردم بتوانند آزادانه حرف شان
را بزنند و
احساس کنند نظام حرف این ها را گوش می دهد و در مقابلشان
نیست. آن وقت
خواهید دید چقدر شور و اشتیاق در جامعه بوجود خواهد آمد.
اشتباهاتی که شده است نباید
تکرار شود. انتخاباتی در پیش روست، مردم باید بتوانند
آزادانه رای بدهند و تضمین شود که نتیجه ای که بیان می شود؛
همان است که
مردم می خواهند. اگر فضای اعتماد بود مردم که نتیجه کارشان چیز
دیگری می شد
اعتراض نداشتند. راه حل مشکل این نیست كه با اعتراض با خشونت
برخورد شود؛
چرا كه این سبب از بین رفتن اعتماد و بسط بی اعتمادی می شود و
مهمترین زیان
نظام، حکومت و قدرت این است كه بین حاکمیت و مردم،«اعتماد»
لطمه
ببیند.
باید با دلسوزی به انقلاب نسبت به راه های موجود
بازنگری كرد؛ نظام و حاکمیت ما باید قانع شود که این رفتارها و
روش ها آن
نیست که به سر منزلی برسد و به مصلحت جامعه بیانجامد یا مورد
تایید
معیارهایی که انقلاب ما داشت و مردم ما می خواستند، باشد.
تدبیر،
عقلانیت، تقوا حکم میکند كه اگر
مسیری اشتباه است، با شجاعت همه با هم دست
به دست دهیم و آن مسیر را اصلاح کنیم تا فضا فضای امن و آباد
وآزادی بشود.
امیدوارم بسیاری از نیروهایی که شایسته و مظلوم هستند
و گرفتار بند هستند، گرفتاریهایشان رفع شود و به صحنه جامعه
برگردند و
فضای امنیتی روانی در کشور تغییر پیدا کند و آنچه به مصلحت
کشور است
انجام بگیرد.
(برخورد با فرهنگستان ها و دولتی کردن آنها، نگرانی از
اتفاقاتی که به
نام اسلام و انقلاب در حا ل رخ دادن است، هدایت و رهبری جنبش
سبز، یاس و
نگرانی مردم و آسیب دیدن مرزهای اخلاقی در جامعه، مقایسه وضعیت
کنونی و
گذشته بهداشت و درمان کشور از جمله محورهای صحبت های حاضرین در
جلسه بود.) |