عبدالله شهبازی (محقق تاریخ) در وبسایت شخصی خویش، بخش جدیدی
از کنکاش خویش در باره بهائیان و یهودیانی که در لباس روحانی و
یا کسوت صدارت و وکالت و وزارت در جمهوری اسلامی جای گرفته اند
پرداخته است. کسانی که در موقعیت های بسیار حساس در جمهوری
اسلامی قرار گرفته اند.
از کنکاش جدید وی، نکاتی را استخراج کرده ایم که عمدتا شامل
حال امام جمعه سابق شیراز می شود. امام جمعه ای که سال گذشته و
بدنبال انفجار در یک مرکز بسیجی ها و در آستانه سفر علی خامنه
ای به این شهر روی داد و علاوه بر تخریب، تلفاتی نیز به بار
آورد.
حائری شیرازی از سرسخت ترین مدافعان احمدی نژاد است. چه پیش و
چه پس از کنار رفتن از مسئولیت امامت جمعه شیراز. شاید بتوان
او را یکی از تاریک اندیش ترین روحانیون داخل حاکمیت دانست که
امثال "علم الهدی" در مشهد و حتی مصباح یزدی با فاصله بسیار از
وی سخن می گویند و هنوز به پای حائری نرسیده اند. او اولین آیت
الهی بود که فرمان علی خامنه ای در نماز جمعه بعد از کودتا را
برای سرکوب مردم ستایش کرد و در دولت دهم معلم اخلاف دولت شد.
پس از مرور این نوع تبار شناسی هاست که حکومت فرقه ای در ایران
به اذهان می آید و این که این همه خشونت و تاریک اندیشی و
ارتجاع مذهبی که بویژه در 10 سال گذشته درایران دامن زده شده
وعملا کشور را به آستانه جنگ داخلی می کشاند هدایت شده نیست؟
اگر چنین است، زمینه ای که از داخل حاکمیت برای حمله نظامی به
ایران می چینند و یا کودتائی که در 22 خرداد روی داد تا قدرت
در دست همین فرقه بماند ادامه طبیعی همین حکومت فرقه ای نیست؟
و یا نگرانی عمیق امسال موسوی و خاتمی و حتی هاشمی رفسنجانی
نسبت به آینده، همه ناشی آگاهی از سناریوهائی نیست که در محافل
ناشناس فرقه ای تنظیم و تدوین شده و برای اجرا ابلاغ می شود؟
وقتی معلوم می شود بنیانگذار گروه "فدائیان امام خامنه ای"
تبار بهائی دارند و یا می خوانیم که آیت الله حائری شیرازی به
زبان عبری و فقیه یهود تسلط پنهان دارد، نباید از خود سئوال
کرد، محافل ماسونی بین المللی ایران و مردم آن را به کدام دره
هولناک هدایت می کنند و چه سرانجام شومی برای نابودی ایران در
سر دارند؟
بخش استخراج شده تحقیق جدید عبدالله شهبازی را بخوانید:
بهائیانی را میشناسیم که درگیر زندگی خویشاند. این بهائیان،
که اکثر اعضای فرقه
بهائی
را شامل
میشوند،
انسانهائی
بیآزار و معتقد به باورها و سنن و میراث معنوی خانوادگی
خودند و در زندگی سیاسی کاری به خیر و شر دیگران ندارند. عجیب
است که هر گاه موج «بهائیستیزی» به پا میشود تنها و تنها
اینان مورد آزار قرار
میگیرند.
گویی تعمدی در کار است.
بهائیانی را میشناسیم، پیش و پس از انقلاب، که خود را
«مسلمان» میخوانند و در مسلمانی به شدت متظاهرند. اینان
پیشینه خود را پنهان میکنند، در مواردی برای کامل کردن این
پردهپوشی حتی نام خانوادگی خود را تغییر میدهند، و در راه
ارتقاء همگنان و خویشانشان میکوشند. نهانپیشهگی و پیوند
میان اینان تا بدان حد ژرف است که گویی اعضای یک فرقه
پنهاناند. اینان، بدون برخورداری از توانمندی و شایستگی
فردی، در سالهای پس از انقلاب به طرزی عجیب به ثروت و قدرت
سیاسی دست یافتهاند؛ کارخانههای عظیم و املاک پهناور را از
اموال مصادرشده یا دولتی به جیب زدهاند و به ثروتمندانی بزرگ
تبدیل شدهاند. در میان بهائیان، مبلغانی صاحب آوازه میشناسیم
چون عبدالحسین آیتی و حسن نیکو و فضلالله صبحی مهتدی. اینان
به اسلام تشرف یافتند، درباره فرقه بهائی خاطرات و نقدها
نگاشتند که تا به امروز در زمره منابع معتبر تاریخی است. اینان
در میان مسلمانان خوشناماند. کسی در صداقتشان تردید ندارد.
کسانی را میشناسیم از خاندانهای جدیدالاسلام؛ یهودی یا
زرتشتی یا بهائی. برخی کتمان نمیکنند و حتی ابراز میکنند.
خاندان حجتی کرمانی زرتشتیتبار است. این خاندان به خوشنامی
شهره است و کسی به دلیل تبارشان بر روحانیون این خاندان خرده
نمیگیرد. محمد جواد حجتی کرمانی زندگینامه پدرش را چنین
نامیده است: «از آتشکده تا مسجد: سرگذشت موبدزادهای که
حجتالاسلام شد.»
در
مقابل، کسانی را نیز میشناسیم که یهودیتبارند ولی نه تنها
پیشینه فوق را پنهان میکنند بلکه، بهرغم نیاز شدید علمی در
این عرصه، دانش موروثی خانوادگی خویش را در دسترس طلاب قرار
نمیدهند. بر این کتمان و پنهانکاری شدید باید تأمل کرد.
شیخ محمد صادق (محیالدین) حائری شیرازی اندکی پس از شهادت
آیتالله سید عبدالحسین دستغیب (20 آذر 1360)، از 10 دی 1360
تا اوائل بهمن 1387، حدود بیست و هفت سال، نماینده ولی فقیه در
فارس و امام جمعه شیراز بود. او طی این دوره طولانی در فارس
اقتدار فراوان کسب کرد و تحت عنوان طرح «فلاحت در فراغت» بخش
عمده اراضی مرغوب دولتی و حتی خصوصی و مراتع عشایر را در اطراف
شیراز به قطعات کوچک تفکیک کرد و فروخت.
- در یک بازداشت کوتاه مدت در زمان شاه- محمد صادق (محیالدین)
حائری شیرازی و یک «فرد دیگر»
تمامی اطلاعات خود را در اختیار ساواک گذاردند. آن «فرد دیگر»،
که در سال 1352 در زندان عادلآباد
شیراز رفتاری به شدت موهن داشت، و حدود 140 زندانی سیاسی آن
زمان شیراز، که به تمامی گروههای سیاسی تعلق داشتند، رفتار
حقیرانهاش را شاهد بودند، پس از انقلاب در فارس به مقامات
عالی رسید. او از یک خانواده بهائی است و به شدت، به طرزی
غیرعادی، متظاهر به اسلام. مدتی گروهی بهنام
«فدائیان امام خامنهای»
در شیراز به راه انداخت که با استقبال مواجه نشد. آن «فرد
دیگر» مدتی نیز در بنیاد مستضعفان و جانبازان مسئولیتی داشت؛
در آن دوران چند کارخانه مهم را ورشکست کرد و فروخت. آن «فرد
دیگر» از نزدیکان حائری شیرازی است.
نکته مهم دیگر، که در این سالهای طولانی بر من نامکشوف بود،
تسلط حائری بر زبان عبری و فقه یهود است. چهارشنبه 11 دی 1387/
31 دسامبر 2008 حجتالاسلام و المسلمین سید معزالدین
حسینیالهاشمی، برادر همسر حائری شیرازی، در برنامه «سالکان
نور»، که از شبکه سه تلویزیون ایران پخش میشود، گفت: «علمای
علم یهود هر وقت گیر میکردند در تورات و ترجمه تورات و لغات
عبری به ایشان مراجعه میکردند که مواردیاش ثبت شده است.»
کسی به دلیل تبار یهودی بر برخی صحابه خوشنام پیامبر اسلام
(ص) خرده نمیگیرد. مخیریق از 61 تن «احبار» یهود مخالف پیامبر
بود که نامشان در سیره ابن هشام ذکر شده. او به اسلام تشرف
یافت. مخیریق «در یهود از جمله علمای بزرگ بود و مردی توانگر
بود و مال و ملک بسیار داشت.» او در جنگ احد به مصاف با کفار
رفت و به شهادت رسید. اسود راعی «یهودی» بود و «شبانی جهودان»
میکرد. وی به اسلام گروید و در جنگ با کافران به شهادت رسید.
محیصه و حویصه یهودیان بیچیزی بودند که به اسلام گرویدند.
محیصه به خاطر اسلام دوست یهودی توطئهگر خود را، که بازرگانی
متمول بود، کشت.
در صورت
تمایل می توانید اصل مطلب را از
اینجا بخوانید. |