شیخ مهدی کروبی، رئیس دو مجلس سوم و ششم، در گفتگوی کوتاهی،
برخی دیدگاه های حاکم بر دولت و مطالبی که در روزنامه کیهان
علیه وی منتشر می شود را مطرح و به آنها پاسخ گفت. از جمله در
باره احمدی نژاد و اطرافیانش گفت:
مدتی پیش شخصی که خود را نظریه پرداز اصولگرایان می داند، در
دیداری که با آقای احمدی نژاد داشته میگوید «حفظ دولت
مهمترین وظیفه علاقمندان انقلاب است. وقتی رضایت خدا در میان
باشد، هیچ چیز دیگری مهم نیست. باید به شکلی عمل کنیم تا
رضایت خدا تامین گردد، حتی اگر اکثریت مردم گمراه باشند و صلاح
خود را تشخیص ندهند»
آیا مسوولین امر نباید از امثال این مدعیان و نظریه پردازان
بخواهند که چرا به این سادگی به میراث امام مظلوم که می فرمود
«میزان رای ملت است» و مردم ولی نعمت هستند و تصمیم نهایی با
آنهاست، چوب حراج می زنند و وکیل خدا بر روی زمین شدهاند؟
کسانی که برای خود چنین امتیازی فرض می کنند، بنام رضایت خدا،
دست به هرکاری می زنند و هر گونه که خواستند عمل می کنند.
مخالفت با دولت احمدی نژاد مخالفت با خداست؟
مدتی است اتهاماتی همچون همراهی با مارکسیست ها، سلطنت طلبان،
صهیونیست ها و منافقین جنایتکار را مطرح می کنند. واقعا برای
من جای سئوال است که آیا اینها نمی دانند و فکر نمی کنند که
این نوع سخنان نتیجه عکس خواهد داشت؟"
آقایان بدانند که من به خط امام اعتقاد کامل دارم و معتقدم
برخی درصدد هستند راه و خط امام را پاک و از بین ببرند و
منویات خودشان را به جای خط امام به مردم غالب کنند. اما
بدانید که من پای آرمان های امام و منافع ملی ایستاده ام و
تلاش می کنم انحرافات را یک به یک برای مردم بیان کنم تا راه
از بیراه مشخص شود.
اواخر مجلس اول مرحوم آقای مهندس بازرگان به سراغ من آمدند و
چون میدانستند که ما با امام دیدار هفتگی داریم از من پرسیدند
که نامه ای برای امام دارند و آیا من این نامه را به ایشان می
رسانم؟ بنده در آن زمان دیدگاه سیاسی مشترکی با مهندس بازرگان
نداشتم اما رفاقت داشتیم. طبعا روحیات مهندس بازرگان و دیدگاه
های ایشان را میشناختم و می دانستم که مهندس بازرگان نامه
فدایت شوم برای امام ننوشته و این نامه حتما حاوی نقطه نظرات و
نقدهای او به برخی مسائل جاری کشور است. با این همه بدون آنکه
از مرحوم بازرگان بپرسم که نامه درباره چیست جواب مثبت دادم.
ایشان هم نامه قطوری به من دادند تا به امام برسانم. در آن سال
ها ما به صورت هفتگی همراه با خانواده شهدا با امام دیدار
داشتیم و من در حضور حضرت امام سخنرانی می کردم. اگرچه مدیران
صدا وسیما حتی یک بار هم این دیدارها را پس از ارتحال امام پخش
نکردند اما دیدار ما با امام هر هفته برگزار می شد. در یکی از
این دیدارها نامه مهندس بازرگان را به امام دادم و به سید
احمدآقا نیز گفتم که نامه مربوط به مهندس بازرگان است. بعد از
گذشت چند روز مهندس بازرگان مجدد نزد من آمدند و از من تشکر
کردند و طوری سخن گفتند که معلوم بود از حضرت امام درباره آن
نامه جواب گرفته است. در سال ۶۰ ترورها و انفجارهای زیادی علیه
مسئولین نظام صورت می گرفت و بسیاری از چهره های خدوم کشور
مانند شهید بهشتی و محمد منتظری، رجایی و باهنر و قدوسی و
عزیزان دیگر در انفجارهای متعدد به شهادت رسیدند. در همان زمان
مرحوم لاجوردی مسئولیتی داشتند و بازداشت هایی در این ایام
صورت می گرفت که از جمله می توان به بازداشت مهندس لطف الله
میثمی که از مبارزان قبل از انقلاب بود اشاره کرد. ایشان در
مبارزات قبل از انقلاب در اثر یک انفجار دچار نابینایی و نقص
عضو هم شده بود. چند روز بعد از بازداشت مهندس میثمی، همسرشان
نزد من آمد و باتوجه به دیدار لطف الله میثمی در زندان به من
گفت که او وضع جسمی مناسبی ندارد و نیاز به مراقبت دارد و
زندان مکان مناسبی برای او نیست. بنده نیز پس از مشاهده وضعیت
جسمی ایشان موضوع را مستقیما به امام منتقل کردم و کمتر از ۴۸
ساعت لطف الله میثمی آزاد شد.
به مسئولین روزنامه کیهان می گویم که برداشت ما از اسلام با
برداشت شما از اسلام متفاوت است و به همین علت آن خمینیای که
ما می شناسیم با خمینی ای که شما می شناسید فرق دارد. خمینی
ما، امامی است که وقتی خبر می رسید عده ای از روی تعصب نسبت
به بروز منکرات در شهر با مردم برخورد می کنند، ناراحت می شد و
فورا دستور می داد با آنها برخورد شود و عوامل آن بازداشت
شوند. خمینی ما با خمینی شما یکی نیست. خمینی ما آن کسی است که
وقتی در بولتن محرمانه وزارت اطلاعات خواند که در فلان روستا و
فلان شهر عده ای مدرسه ای را که متعلق به زرتشتی ها بود تصرف
کرده اند، ناراحت شد و خود دستور بازگرداندن مدرسه به صاحبانش
را صادر کرد.
من نمی گویم شما حق ندارید برداشت خود را از اسلام و امام مطرح
کنید، حداکثر می گویم که شما کج فهم هستید و امام را نشناختید.
اما بدانید اجازه ندارید هرکسی که نظرات شما را قبول ندارد، او
را صهیونیست و منافق بنامید.
|