محمد نوری زاد، مجری برنامه های پر بیننده سیمای جمهوری
اسلامی،یکی
از چهره های طرفدار علی خامنه ای است که از کودتای انتخاباتی
22 خرداد به بعد حساب خود را از او جدا کردند. او تاکنون چند
نامه سرگشاده خطاب به "مراد" گذشته خود نوشته است که بخشی از
سومین نامه او را که جنبه خبری دارد در زیر می خوانید:
سلام به محضرمبارک رهبرجمهوری اسلامی ایران
اکنون که این نامه را برای شما می نویسم ، غروب غمبار عرفه است
.
... چندی پیش، دوستان قدیم جهاد سازندگی، مرا به مراسمی در حرم
امام خمینی (ره) دعوت کردند تا به رسم قدیم که مجری برنامه های
تلویزیونی روایت فتح و جهاد سازندگی بودم، اجرای آن مراسم را
برعهده بگیرم. حاضرین، عده ای از اولین ها و پیران جهاد
سازندگی استانهای کشور، وزیر جهاد کشاورزی، نماینده حضرتعالی
در این وزارتخانه، حجه الاسلام حسن خمینی و معاونان و مدیران
وزارت جهاد کشاورزی بودند. همه آمده بودند تا برای آخرین بار،
یادی از جهاد سازندگی بکنند.
آنروز پشت تریبون قرار گرفتم و یک به یک افراد مشخص شده را
فراخواندم تا هر کدام بیایند و سخنی به فراخور حال بگویند و
شعارهایی سر بدهند و بروند و سرجای خود بنشینند. نوبت به آقای
حسن خمینی رسید. پیش از فراخواندن ایشان، رو به حاضران
گفتم: ای عزیزان! همسنگران! من تا همین چند وقت پیش، هروقت به
این مکان - حرم حضرت امام - می آمدم، رعشه ای توفنده به جانم
می افتاد. چرا که به خود نهیب می زدم : اگر دستی از داخل ضریح
بیرون آید و مرا به درون کشد و از من بپرسد: بعد از من چه کرده
اید؟ من چه پاسخ بدهم؟ و همین رعشه، مرا از آمدن به این مکان
باز می داشت. تا این که یک روز شهامت کردم و با اعتماد به
نفس به خود تلقین کردم: اگر همان دست برون آید و مرا به درون
کشد، می گویم: امام عزیز، خیالتان راحت، ما بعد از شما کارها
کرده ایم کارستان .
اول کشور جهان شده ایم در مصرف مواد مخدر.
اول کشور دنیا شده ایم در میزان رفت و آمد رشوه و مفاسد اداری
.
بعد از رفتن شما، در رواج ریا و چاپلوسی به تخصص بالایی دست
یافته ایم . مقام اول دنیا در مصرف نفت و گاز و بنزین و روغن و
شکر و خیلی چیزهای دیگر با ماست. جزو چند کشور اول دنیا در
بدکاری و بیکاری و مطالعه کم هستیم. در میزان جریان جاری عدالت
و انصاف، در میان سایر کشورها، از انتها به رتبه های فاخری
دست یافته ایم! در دروغگویی مسئولان، در فرار نخبگان، در تعداد
مهاجران و فراریان از کشور، در تعداد دختران و زنان تن فروش،
در خروج سرمایه های پولی از کشور، در میزان واردات بی سرانجام
و اتکای همیشگی به نفت و نفت و نفت، سرآمد ورشکستگان دنیا شده
ایم . و ....
و بعد، آقای سید حسن خمینی را برای ایراد سخنرانی به جایگاه
دعوت کردم .
من شخصا از موضع یک دوست، حضرتعالی را در محاصره می بینم. در
محاصره کسانی که از نخبگی، هیبتش را و از صداقت الفاظش را و
ازدوستی اطوارش را آراسته اند.
رفتار دوستان دروغین شما باعث شده است که کشور از نخبگی تهی
شود و کارهای بزرگ به دست آدمهای کوچک بیفتد.
در چهار نمونه آشکار، یک نگاهی به اندازه قامت وزیر ارشاد
فعلی بیندازید، و به وزیر علوم فعلی، و به وزیر صنایع فعلی،
و به وزیر نفت فعلی. آیا اینان عصاره نخبگی ملت ما هستند؟ یا
در عین درستی و خوب بودن، آدمهای کوچکی هستند که ما آنان را
برای اطاعت محض از خود بر سرکارهای بزرگ گمارده ایم؟
جاذبه آقای احمدی نژاد باعث شد که شما، خود را خرج او کنید.
خرج کسی که لیاقت این همه همراهی را نداشت. شما به خاطر آقای
احمدی نژاد، مراجع را از دست دادید. بخش وسیعی از مردم و
نخبگان کشور را از دست دادید. بخاطر او، دوستی ملت های دیگر را
از دست دادید و این همان موجی است که درسراسر کشور، به سمت
فراگیری می خزد. این موج شما را با آقای احمدی نژاد تنها خواهد
گذارد . البته با جماعتی که نام و نان خود می جویند. به سخن
یکی از وزیران فعلی دقت بفرمایید: "روستاییان ، احمدی نژاد را
بر تمایل نخبگان ترجیح دادند " ! در ذات این سخن چه می بینید؟
این چند نکته را از باب رفاقت، از نویسنده این سطور بپذیرید :
1 – با عنایت به اختیارات فراوانتان و برای نجات کشور، از طریق
مجلس، آقای احمدی نژاد را به دلیل عدم کفایت سیاسی و اقتصادی و
امنیتی و به دلیل دروغ های فراوانش و به دلیل هدر دادن فرصت
های سرفرازی ما ، یا به زیر بکشید یا به شدت محدودش کنید.
2 – فرمان دهید دوستان دیروز خود را و زندانیان امروز خود را
آزاد کنند و در یک نشست رسمی از آنان دلجویی فرمایید .
3 - برای برون رفت از این بحران، ما را به مشاوران و همراهان
شما امیدی نیست، با یادی از حسین کربلا، شخصا عمامه از سر
بگیرید ، و پای برهنه و ژولیده موی، همچون پدران بزرگوارتان،
برای رونق مجدد دین خدا، نهضتی به اسم آشتی ملی به راه اندازید
.
دل های گسسته و غم زده مردم را به اکسیر محبت محمدی به هم بند
زنید و به یاد سرگردانی حسین عزیز، در غروب غمبار عرفه و برای
پرهیز از مواجهه با فتنه هایی که ناگزیر به سمت ما شتاب می
کنند، زنگ در خانه تک تک مردم ایران را به صدا در آورید و آنان
را به احیای مجدد روزهای خوب انقلاب بشارت دهید .
به مردم بگویید که من، سید علی خامنه ای، همچون شمایم . تفاوت
من با شما، تنها در بار امانتی است که به دوش می برم و همین
بار امانت، مرا براین داشته است که پای برهنه و ژولیده موی به
در خانه هایتان بیایم و از همه شما برای سرفرازی کشورمان مدد
جویم. |