ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

18  آذر  1388

infos@peiknet.com

 
 
 

حاج سعید حدادیان
فرمانده واحد ضربت بسیج
در عملیات فتح سنگر دانشگاه!

 
 
 
 

ستادکودتای 22 خرداد که روز 16 آذر کم آورده و نتوانست این روز را مصادره بسیجی کند، روز 17 آذر با هدف انتقام گرفتن از دانشجویانی که 16 آذر واقعی را برگزار کردند به دانشگاه تهران لشگر کشی کرد!

جزئیات این لشگر کشی، از همان ساعات اولیه درگیری های داخل دانشگاه در سایت  های خبری انتشار یافت. حتی اخبار تدارکاتی در محافل مهاجمین! به نحوی که بتدریج می توان گرفتار این تردید شد که سازماندهندگان این صحنه سازی های اغلب خونین، در دنیای دیگری سیر می کنند و نمی دانند اخبار دیگر در ایران سانسور شدنی نیست و توام با افشاگری انتشار می یابد.

صدا و سیمائی که از بعد از ظهر 16 آذر از تظاهرات 7 هزار نفری بسیج در دانشگاه تهران و شمار اندک باصطلاح اغتشاشگران دانشجو نما خبر پخش کرده بود، روز 17 آذر ناچار شد اطلاعیه فرمانده انتظامی تهران را پخش کند که بموجب آن فقط در یک قلم نزدیک به 240 نفر در روز 16 آذر دستگیر شده اند.

سایت آینده نوشت: صدا و سیما شب 16 آذر به انتشار ناشیانه اخبار و تصاویر یكطرفه از مراسم دانشگاه تهران پرداخت. تلاشی عجیب برای ایجاد مراسمی مصنوعی در روز دانشجو با كمك افراد خارج از دانشگاه.

"شعار ماشاءالله حزب الله" در حالی از سیما پخش شد كه این شعار حتی در جمع دانشجویان بسیجی نیز مرسوم نیست و شعار محوری حاج بخشی در سالها قبل است و همین مورد غلظت دانشجویی جمع مذكور را هویدا کرد! همچنین پرچم های نفیس ایران و پوسترهای چاپی از قبل آماده شده، مصنوعی بودن تجمع را نشان میداد.

رسانه های حامی دولت جمعیت این گروه را بین 4000 تا 7000 تن اعلام كردند، اما تعداد آنها امروز 1200 نفر اعلام شد. ضمنا، در شرایطی كه پلیس و نیروهای حراست دانشگاه تهران از ورود افراد فاقد كارت دانشجویی به دانشگاه خودداری می کردند، یك شاهد عینی راز تجمع دانشجویی! مذكور را چنین فاش کرد:

 

ساعت 10 صبح روز 16 آذر در محوطه دانشگاه تهران، اطراف مصلای نمازجمعه قدم می زدم و منتظر شروع مراسم روز دانشجو بودم. در آن ساعت خبری نبود. بنابر این به كتابخانه رفتم و مشغول مطالعه شدم. نزدیك ساعت 11 مطالعه را رها كردم و به صحن دانشگاه آمدم، همه چیز فرق می كرد. چهره هایی دیدم كه به هیچ وجه آشنا نبودند. دیدم به یك باره فضای دانشگاه عوض شد و عده ای با قیافه های مذهبی ( ریش بلند و ...) دانشگاه را قرق كرده اند.

از چند روز قبل به واسطه دوستانم متوجه شده بودم روز 16 آذر قرار است 2000 نفر سازماندهی و با كارت وارد دانشگاه تهران شوند، بعدا پی بردم ورود اینها به بهانه جشن ولایت عشق است كه از ساعت 10:30 تا قبل از اذان ( ساعت 12) در مسجد دانشگاه برگزار می شود.

یكی از دوستانم كارت ورود خودش را به من داد. كارت بی نام بود؛ اما مهر خاصی داشت كه جعل آن را سخت می كرد و افراد با نشان دادن آن كارت بدون هیچ ممانعتی وارد دانشگاه می شدند و هر لحظه بر جمعیتشان افزوده می شد. ای كاش اینان حداقل دانشجوی دانشگاه های دیگر بودند. ظاهرا نتوانسته بودند 1000 دانشجو بیاورند و دست به دامن اصناف  و بازار و كارمندان شده بودند!

هنوز دقایقی از ساعت 11 نگذشته بود كه دیدم سعید حدادیان هم از در قدس آمد و به طرف مسجد رفت. چند دقیقه بعد صدای الله اكبر و مرگ بر منافق را از سمت دانشكده فنی شنیدم. دیدم همه  به آن سمت روانه شدند و جشن را فراموش كردند. من بودم و یك مسجد خالی كه بنا بود 1000 تن را در خود جای بدهد!

اینان با نام جشن امام علی ( ولایت عشق) آمدند اما به دنبال هدف دیگری رفتند و دریغ از دقیقه ای جشن!

 

روبروی دانشكده فنی پر شده بود از كسانی كه شعار "مرگ بر منافق" شان قطع نمی شد ، با این كه از قبل برنامه اینان را می دانستم اما مبهوت شده بودم ، صبر كردم ، و آرام آرام به سمت دانشكده پزشكی رفتم ، جمعیتی را دیدم كه سبز هستند و شعار مرگ بر دیكتاتور می دهند ، برخی دانشجویان نیز از گوشه و كنار به این جمعیت پیوستند، برخی شعار ".. دروغ گو كارت دانشجویی ات كو" می دادند، عده ای به دانشجوها فشار می آوردند و چند جا با لگد و افشانه فلفل با دانشجو ها مقابله كردند و مانع از نزدیكی سبزها به سر در دانشگاه شدند. یك جا دیدم یك مرد حدود 50 ساله با یك دختر دانشجو درگیر شد... من بانیان این غائله را لعنت می كردم كه چرا بسیجی ها را با دانشجویان درگیر كردند و باعث ایجاد نفرت در برخی از دانشجویان از بسیجیان شدند .

دانشجویان كه دیدند ماندن آنها جز درگیری حاصل دیگری ندارد به سمت دانشكده فنی حركت كردند، دانشجویان روبروی دانشكده فنی را پر كرده بودند و شعار می دادند، بالاخره توانستند از سمت راست با فشار وارد شوند و سبز ها را با زور كنار بزنند و از تنه زدن به دختر و پسر ابایی نداشتند، بالاخره پله های روبروی دانشكده را فتح كردند و پرچم ایران را به نشانه پیروزی بر استكبار(!) به اهتزاز در آوردند ...مجددا برخی خود را به سردر رساندند و درگیری شروع شد .... این داستان تا عصر ادامه داشت.

عصر آن روز خبر آوردند كه كارت هایی كه اینها با آن وارد دانشگاه شده اند سه روز اعتبار دارد. شاید  قرار است اینان با لیسانس از دانشگاه بیرون بروند.

به نظر می رسد این گونه تحركات حتی به ضرر دانشجویان بسیجی تمام می شود كه فارغ از التهابات چند روزه می خواهند مدت ها در كنار همكلاسی های خود درس بخوانند و این گونه اقدامات وجهه آنان را تخریب می كند.