ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

19  آذر  1388

infos@peiknet.com

 
 
 

کارنامه وزیر آموزش و پرورش
زیر بغل معلم های زندانی است
کاوه رضائی

 
 
 
 

سلام به برادر حاج بابایی وزیر آموزش و پرورش

وقتی صفت وزیر اموزش و پرورش را در کنار نام شما برای اولین بار دیدم به خود لرزیدم، چون یاد دستبندهایی افتادم که در دستان معلمان همدانی بود، یاد صحبت های معلمانی که چند سال پیش به جرم حضور در محل تشکل صنفی خود راهی بازداشتگاهها شده بودند، به یاد داری؟ به یاد داری آن شب را که به دلیل پر شدن بازداشتگاه پلیس همدان از خیل عظیم معلمان، پلیس آنها را راهی بازداشتگاههایی چون بازداشتگاه مبارزه با مواد مخدر کرده بود. منی که در شهرک های حاشیه ای تهران بزرگ شده ام و دیده ام چگونه وقتی پلیس برای دستگیری همکلاسی معتادم به مدرسه می آمد به احترام معلم ها وارد حیاط نمی شد و فرد مجرم را پس از خروج کامل از حیاط مدرسه دستبند می زد، اما وقتی آن تعداد معلم دستبند به دست شدند ...

اما خود بهتر می دانی عجیب ترین قسمت این داستان بازداشت گسترده معلمان همدانی در آن سال چه بود. هیچیک از معلمان سوی مقابل خود در این بازداشتها را نه آموزش و پرورش و نه نهادهای امنیتی و پلیسی و مانند آن نمی دانستند، اکثریت آنها تو را مسبب و محرک دستگیری خود می دانستند. حاج بابایی، فرهنگی ای که نماینده مجلس بود و مامور به خدمت در وزارت علوم!

وقتی فکر می کنم در آن روزها کسانی دستگیر شدند که تنها خواهان گرفتن حقوق خود بودند و از تو می شنوم که به فلان میزان اعتبار فراهم آوردی که مطالبات فرهنگیان را پرداخت کنی، ...

شنیدم که داری مدارس را به حوزه های علمیه واگذار می کنی. کم نشنیده ام که بزرگترها از فرززندانشان، از نام و نشان معلمشان بپرسند و در مقابل شنیدن نام معلم یا او را یکی از هم مدرسه ای های موفق و درس خوان دوران مدرسه خود معرفی کنند یا اگر سن معلم بالا باشد از خاطرات زمان تحصیل خود با آن معلم برای شاگردانشان بگویند، اما به راستی وقتی کودکی در برابر نام معلمش به عنوان مثال در همدان از پدر بشنود که بعد از اینکه فلان معلم را به زندان بردند یا فلان معلم از کار بیکار شد، یا فلان معلم به خاطر مشکلات معیشتی کارایی مطلوب را از دست داد و یا ... بعد از اینکه مدرسه به حوزه واگذار شد، این طلبه آمده ... آیا استقبال از آن معلم نکو خواهد بود؟ شنیده ام برخی وضعیت ایمان جوانان این مرز و بوم را زیر سوال می برند و آن را مطلوب نمی دانند و این را یکی از دلایل نکویی واگذاری مدارس به حوزه علمیه عنوان کرده اند؟ جناب آقای جاح بابایی به راستی ایمان چون شمایی زیاد است یا آن جوانانی که مخالف نظر شما فکر می کنند و حتی از پلیس سر تا پا مسلح حامی شما ترسی ندارند؟ به راستی آیا شما نیز تجربه ای مشابه با تجربیات آنان داشته ای؟ از جنگ و انقلاب نگوئید که این داستان ها نخ نما شده، جنگ از ما کسانی چون بهشتی را گرفت که وقتی نوشته هایش را می خوانم به این فکر می افتم که اگر زنده می ماند این روزها باید در دادگاه در مورد چه اتهامی از خود دفاع می کرد، محاربه  یا ارتداد؟
باز گردیم به خاطره من از شما و معلمان دربند همدانی! آیا خبری از آنها دارید؟ الان چند نفر از آنها از تبعید بازگشته اند؟