دیگی را که صدا و سیمای با معرکه پاره شدن
عکس آیت الله خمینی، برای پختن آش کودتای دوم بار گذاشته بود،
حالا ضد کودتائی در آن پخته شده که نه صدا و سیما و نه چند
معرکه گیر تبلیغاتی این معرکه نمی توانند آن را از بالای اجاق
پائین بیآورد.
1- شیخ محمد یزدی، روح الله حسینیان،
سیداحمد خاتمی، ذوالنور جانشین نماینده خامنه ای در سپاه، علم
الهدا امام جمعه مشهد و چند تن دیگر این دیگ را بالای اجاق
گذاشته و صدا و سیما را مسئول هم زدن آن کرده بودند. در یک
تقسیم ماموریت، یکی رفت به آرامگاه آیت الله خمینی، دیگری رفت
به قم و دو تن دیگر هم ماموریت مشهد و اصفهان را برعهده
گرفتند. شورای تبلیغات اسلامی هم که زیر نظر احمدجنتی است نقش
ستاد همآهنگی را برعهده گرفت. از آنجا که همگی میدانستند شرایط
بسیج نیرو و تظاهرات خیابانی را ندارند، تمام تمرکز خود را روی
تبلیغات صدا و سیما متمرکز کرده بودند. همین تیم، در جریان سه
روز تحصن دانشجویان، در اعتراض به شبیخون به خوابگاه دانشجوئی
در تیرماه 1378 توانستند، در تهران بین 300 تا 400 هزار نفر را
با عکس های خامنه ای به خیابان بیآورند. شب 23 تیر همین اوباشی
که این بار چماق بدست به مردم حمله کردند، کیوسک های تلفن را
آتش زدند، به سینماها حمله کردند، به مغازه ها یورش بردند و
شیشه های آنها را شکستند و تمام این تخریب ها و آتش سوزی ها را
به حساب دانشجویان معترض به شبیخون به خوابگاه گذاشتند. (مشابه
همین جنایات را در تبریز کردند.)
صبح 24 تیر، تظاهرات را روی ویرانه ای که
شب پیش برجای گذاشته بودند با هزاران عکس خامنه ای در خیابان
انقلاب تهران راه افتادند تا از رهبر دفاع کنند. هر کس عکس
خاتمی را در دست داشت، عکس را گرفته و پاره کرده و او را کتک
زدند. جزئیات این راهپیمائی را روح الله حسینیان که از
سازماندهنگان آن بود، بعدها در مصاحبه با یکی از هفته نامه های
نزدیک به جناح راست که به سازمان امنیت سایه و دولت سایه آن
دوران وابسته بود شرح داد. از جمله دیدارش با علی خامنه ای و
توصیه اش به وی که در همین تظاهرات کار خاتمی را تمام کنیم و
خامنه ای می گوید: "من نمی توانم علیه دولتی که تائید کرده ام
وارد عمل شوم، اما شما خودتان میدانید چه کنید!"
10 سال از آن حوادث می گذرد. با معرکه تازه
ای، همان بازی را خواستند تکرار کنند. برگ پاره شدن عکس آیت
الله خمینی را گذاشتند روی میز. بلافاصله برگ دوم را هم با
انتشار اطلاعیه ای بنام ارتشی ها روی میز گذاشتند. تصور کرده
بودند با این دو برگی که بر زمین می زنند، موج دوم دستگیری ها
را تحت نام "خنثی سازی کودتای ارتشی ها و سبزها" می توانند
آغاز کنند. هم بنام خنثی سازی کودتا وارد عمل شده و کودتای
واقعی خودشان را از اذهان پاک خواهند کرد و هم بنام دفاع از
آیت الله خمینی، پرچم دفاع از خمینی را از دست جنبش سبز می
گیرند. دراین میان، روحانیت معترض
به کودتا را هم برای همراه کردن با خویش بیخ دیوار خواهند
گذاشت. چنین نقشه ای را نمی توانستند بنام "کودتای بخشی از
سپاه با سبزها" به اجرا بگذارند زیرا سرود یاد مستان می دادند
و اعتراف می کردند که در سپاه و حتی در میان فرماندهان آن
تمایل به جنبش و بویژه نسبت به میرحسین موسوی زیاد است.
آنها می دانستند که نمی توانند مانند
تیرماه 78 مردم را به خیابان بیآورند. اولا مردم با حرف آنها
دیگر به خیابان نمی آیند و اگر هم بیایند برای استفاده از فرصت
و سپس سردادن شعارهای خودشان می آیند. بنابراین چند ده طلبه
حقوق بگیر را در قم به همراه بسیج این شهر در مدرسه فیضیه جمع
کردند تا سیداحمد خاتمی برایشان سخنرانی کند و در تهران نیز
شبیه همین افراد را در آرامگاه آیت الله خمینی جمع کردند تا
روح الله حسینیان برایشان سخنرانی کرده و به موسوی و کروبی و
هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی حمله کند.
یخ اطلاعیه ارتش نگرفت و خیلی زود افشاء
شد. چرا که ارتش اساسا با کشاکش های درون حاکمیت فاصله دارد و
اعتباری در میان مردم پیدا کرده که حفظ آن فعلا با همین روش
ممکن است. اتفاقا کودتاچی ها با آگاهی از همین مسئله، می
خواستند به بهانه خنثی سازی کودتای ارتشی ها و سبزها، دست به
تصفیه های گسترده در ارتش هم بزنند و فرماندهان سپاه را جانشین
فرماندهان ارتش کنند. از طرف دیگر، با این تصور که ارتش برچسب
شاهنشاهی دارد و درجریان اختلافات درون حکومتی در زمان بنی صدر
نیز طرف بنی صدر را گرفته بود، می توانند تبلیغات خنثی سازی
کودتای سبزها را با تبلیغات علیه سلطنت طلب ها نیز همراه کنند.
این نخود و لوبیائی
بود که در دیگ بار
گذاشته بودند و حالا این دیگ روی دستشان مانده است:
2- این که ترسیدند مردم را به دفاع از آیت
الله خمینی به خیابان فرابخوانند، خود یک رسوائی بود زیرا همه
فهمیدند اینها نه نیرو دارند و نه به مردم اعتماد. از طرف دیگر
دانشجویان با عکس آیت الله خمینی که دور آن نوار سبز پیچیده
بودند دست به تظاهرات زدند و از آن مهم تر بدلی است که روحانیت
مبارز، موسوی، کروبی و جامعه مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به
زمین زد. یعنی اعلام درخواست مجوز راهپیمائی مردمی علیه پاره
شدن عکس آیت الله خمینی.
اگر چنین مجوزی صادر شود – که نمی شود و
نمی کنند- نیروی سبز در وسعت چند میلیونی در تهران با شعار
دفاع از قانون اساسی و آرمان های آیت الله خمینی به خیابان
خواهد آمد و معلوم می شود که مردم می خواستند به طرفداری از
آیت الله خمینی به خیابان بیآیند اما حاکمیت از آنها ترسید.
ضمنا امروز، روزی است که مردم با شعار خودشان به خیابان می
آیند نه با شعار شورای تبلیغات اسلامی وابسته به بیت رهبری و
شورای نگهبان.
بدینگونه است که دیگ همچنان بالای اجاق می
جوشد و بار گذاران آن می خواهند آن را پائین بیآورند اما نمی
توانند و بیش از این هم اگر بالای اجاق بماند سر می رود. ضمنا
آنچه اکنون در آن می جوشد آش کودتای 22 خرداد نیست، بلکه آش ضد
آن کودتاست با پرچم آیت الله خمینی! |