شورای ملی مذهبی ایران که رهبری آن با مهندس عزت الله سحابی
است، با صدور اطلاعیه ای، ضمن جمع بندی دو تظاهرات جنبش سبز در
روزهای قدس و 13 آبان ضمن تاکید بر وسعت گیری این جنبش اعلام
داشت که هیچ نیروئی دیگر نمی تواند این جنبش را نادیده بگیرد.
در این اطلاعیه آمده است:
حضور فعالان جنبش سبز در روز قدس و 13 آبان ، یک بار دیگر نشان
داد که این جنبش قابل حذف و سرکوب نیست و مردم ايران دوران
جديدی را در سير تاریخی تلاش برای کسب آزادی و برخورداری از
حاکمیت ملی رقم زده اند. آثار و پيامد های جنبش سبز کنونی
آنچنان گسترده و وسيع است که هيچ نيروی سياسی در داخل و خارج
کشور نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. برآمدن این جنبش
بسياری از صف بندیهاي نيروهای سياسی را دگرگون ، و دستاورد
های قابل توجهی را در برابر همه نيروها قرار داده است.
1- جنبش سبز ايران عليرغم موانع پر شمار و شرايط پليسی–
امنيتی موجود ، واجد ارزش ها و هویتی است که بقای آن را تضمين
می کند. باور به عدم خشونت، اصرار بر مدارا، تاکيد بر دمکراسی
و آزادی، پيوند با مدنيت و اخلاق مداری، ابعاد مهمی از هويت
جنبش سبز مردم ايران را تشکيل می دهند که وجوه تمايز برجسته و
روشنی با هويت برخی نيروهای حاضر در ساختار قدرت با نظام ارزشی
مبتنی بر خشونت ، استبداد و خودکامگی دارد .
2- اين جنبش مثل بسياری از جنبش های نوين دوران ما، واجد تکثر
و تنوع تحسين بر انگيزی است. آموزه های جنبش که اغلب در خلال
بيانيه های مهندس مير حسين موسوی و مواضع و ديدگاه های آقایان
مهدی کروبی و سید محمد خاتمی منعکس شده، همگی با تاکيد و تصريح
بر پذيرش تکثر درونی جنبش سبز، همه نيروهای علاقمند به ايرانی
آباد، آزاد و توسعه يافته را دعوت به همراهی می کند .
بنابراين جنبش سبز، نهضتی دمکراتيک و مرکب از همه نيروهاي
مدافع آزادی، عدالت و منافع ملی با مشی اصلاح طلبانه است. از
این رو جريان ملی مذهبی نيز با موج سبزی که در سراسر ايران در
حال گسترش است، همراهی و حمایت کرده و به ايفای نقش و وظايف
خود در این راستا می پردازد .
3- اگر چه جنبش سبز مردم ايران در آغاز راه قرار داشته و عمر
آن از چند ماه فراتر نمی رود، اما تبار اين حرکت را بايد
درتلاش های تاريخی یک صد ساله مردم ايران، برای دستیابی به
دمکراسی و حق حاکمیت ملی جستجو کرد. جنبش اصلاحی نیز که به
پيروزی آقای محمد خاتمی در انتخابات رياست جمهوری سال 1376
منجر شد، اگرچه اجازه نيافت تا به مطالبات عمومی جنبش پاسخ
دهد، اما آثاری ماندگار بر ذهن و روح ايرانيان برای ورود به
عرصه های جديد دستیابی به آزادی و دمکراسی بر جای گذاشت.
4- جنبش سبز مردم ايران مثل بسياری از جنبش های نوين در عصر ما
قدرت و ظرفيت آن را دارد تا با پيوند و ارتباط شبکه های گسترده
ای از افراد علاقمند، انجمن ها و احزاب تحول خواه و جنبش های
با مطالبات خاص، به تقويت جامعه مدنی و افزايش قدرت در عرصه
عمومی، راه را برای حل بسياری از گره های تاريخی ایران هموار
کند و چشم اندازی از رسيدن جامعه به تعادل پایدار در ساختار
سياسی و عرصه عمومی را پيش روی ما بگشايد.
5- جنبش سبز آزمونی شد تا نشان دهد چگونه استقلال نهاد دين می
تواند بر ارج و قرب و اعتبار مراجع و روحانيون مستقل، نزد مردم
بيفزايد. نقش بی بديل حضرات آيت الله العظمی حسينعلی منتظری و
آيت الله یوسف صانعی و ... در حمايت از خواست ها و مطالبات
جنبش سبز بی شک سرمايه عظيمی خواهد بود که مردم ایران را در
مسير مبارزه برای نيل به جامعه ای آزاد و دمکراتيک ، ياری و
پشتيبانی خواهد کرد.
6- ما عليرغم موفقيت های قابل توجه جنبش سبز طی ماههای اخير
نمی توانيم نگرانی خود را نسبت به مخاطراتی که پيش روی جنبش
قرار دارد پنهان کنيم . يکی از مهمترين تهديد های جنبش نه از
جانب اقتدار گرايان که بيشتر از سوی برخی از دوستان جنبش است
که بر نگرانی ها و دغدغه ها می افزايد . با توجه به اعمال
خشونت از سوی اقتدارگرایان، جنبش سبز ايران بالقوه استعداد آن
را دارد تا در دام چپ روی افتد و دامنه مطالبات و انتظارات را
بیرون از ظرفیت های واقعی افزايش دهد يا بخواهد ره صد ساله را
يک شبه طی کند . در چنین وضعی، نه تنها امکان دريافت پاسخ
مناسب را نداشته، بلکه امکان بسيج، وحدت و نیرو گرفتن
اقتدارگرایان را فراهم می کند. از اين رو مايليم نگرانی خود را
نسبت به اظهارات برخی فعالان سياسی و اجتماعی در داخل و خصوصاً
خارج کشور که از مطالبات
مشترک این جنبش که در بیانیه شماره هشت آقای موسوی آمده
استفراتر می روند اعلام داشته و آنها را به اتخاذ مواضع
مسئولانه تر دعوت کنيم . از سویی، کمبود یک
رسانه نزدیک به رهبران جنبش
را احساس کرده و هم چنین بر نیاز و ضرورت رهبری نسبی شبکه های
فعال غیر متمرکز از سوی رهبران جنبش تاکید می نماییم .
7- طی سال های اخير فعالان جنبش های دانشجويي، کارگری، حقوق
بشر، معلمان، زنان، اقوام و ... نقش موثر و فعالی در جامعه
ايران داشته اند . بی شک جنبش سبز نيز از دستاوردها و سرمايه
های اين جنبش ها بهره مند شده است . جنبش سبز اینک "عام ترین"
مطالبات مشترک همه جنبش های "خاص" را نمایندگی می کند. اما این
به معنای انحلال هیچ کدام از جنبش های خاص نیست. تداوم این
جنبش ها مکمل جنبش سبز بوده و در وضعیت کنونی که شاهد نوعی
توازن متقابل بین نیروی حذف ناپذیر جنبش سبز و قدرت سرکوبگر
متکی به در آمد نفت هستیم، می تواند هم مطالبات خاص اقشاری از
جامعه را پی گیری کرده و هم یاری رسان و مکمل جنبش سبز باشد .
8- ما هم چنین معتقدیم گسترش
جغرافیایی و طبقاتی جنبش سبز می تواند بتدریج توازن قوا
را به نفع این جنبش و اهداف حق طلبانه، دمکراتیک و عدالت
طلبانه آن که بیانگر تداوم جنبش های یکصد ساله اخیر ایران است
تغییر دهد .
9- ما از موضع دفاع از منافع ملی به جریانات افراطی خشونت گرای
حاکمیت هشدار می دهیم که از سیاست سرکوب و پیگیری بیهوده خط
مشی خیالی حذف جنبش سبز دست بردارند و این جنبش را به عنوان
پژواک صدا و ندای بخش مهمی از مردم و نخبگان جامعه ایرانی به
رسمیت بشناسند و بجای سرکوب و متهم کردن آن به اتهامات واهی ،
وارد گفتگو و پاسخ دهی به مطالبات حق طلبانه و مسالمت آمیز آن
شوند . این امر به نفع همگان و پاسدار منافع ملی ایرانیان
خواهد بود .
شورای فعالان
ملی
مذهبی 18-8-88
|