سلام- چون نوشته بودید
هر ایرانی یک خبرنگار است، خواستم شمه ای از اوضاع مملکت
برایتان بنویسم. از نابسامانی ها هر چه نوشته باشید کم نوشته
اید. باور کنید مردم در حال نگرانی برای تامین نان سر سفره
اند. نگرانی در این حد است. این وضع فقط در تهران نیست. در
شهرستان ها هم وضع همین است. تازه بر این نگرانی، وحشت از جنگ
هم در بین مردم دوباره شروع شده، البته در میان جنوب کشورهای
بیشتر از مرکز نشین ها. خصوصا همه از خطر حمله به بوشهر حرف می
زنند.
یکی از کارمند نیروگاه
بوشهر که مدتی است مرخصش کرده اند و فعلا مثل خود بنده خیابان
گرد شده می گفت در نیروگاه هیچ خبری نیست. روس ها هیچ کاری نمی
کنند، فقط بعنوان مترسک آنجا هستند و اصلا راه اندازی نیروگاه
در دستور کار هم نیست.
بحث در میان بازاری ها
از جنس دیگری است. اولا بدانید که کسبه خرده فروش بکلی فلج شده
اند.
خیلی از آنها
دیگر به دوبی نمی روند. می گویند دولت آنجا مقررات خیلی سفت و
سختی برای تجار ایرانی وضع کرده و فضای تجاری برای ایرانی ها
را حسابی تنگ کرده اند. اجازه تاسیس شرکت نمی دهند و حتی دنبال
بهانه اند تا جلوی فعالیت تجاری را که به دوبی می روند و یا
حتی در دوبی مستقر هستند بگیرند. خیلی از تجار تهران که برای
در دست داشتن ویزای دوبی در آنجا خانه و زندگی درست کرده بودند
هم با ترس و لرز می روند به خانه و زندگی شان سر بزنند. می
ترسند به یک بهانه ای ویزایشان را بگیرند و ملکشان را بالا
بکشند.
این دسته از تجار ایرانی
همه این محدودیت ها و مشکلات را مربوط به فعالیت شرکت های
وابسته به سپاه و دلال های سپاه در شیخ نشین ها می دانند و
معتقدند حالا شیخ نشین ها بدستور امریکا خشک و تر را با هم
میسوزانند تا نگذارند سپاه در خلیج فارس ریشه اقتصادی بدواند.
بگذارید اینگونه برایتان
تقسیم بندی کنم. عمده فروش ها دو نوع اند. یکی وارداتچی ها یکی
تولید کننده ها. هر دو گروه از فلج بودن فروش و رونق نگرانند.
اکثر آنها وام هایی دارند که اگر فروش نباشد نمی توانند آن را
پرداخت کنند و زمین می خورند. هر دو گروه چشم انداز با ثباتی
برای آینده نمی بینند و نمی دانند کار را ادامه دهند یا صبر
کنند. نمی دانند فروش های عمده را اساسا انجام بدهند یا ندهند
چرا که قدرت انجام وعده ها و چک ها روزبه روز بدتر می شود.
یک بحثی هم تازه بین
تولید کننده ها راه افتاده که فراموش کردن تولید و پیوستن به
وارداتچی هاست. با این تفاوت که با وارد کردن اقلامی که قبلا
خودشان تولید می کردند و نصب آرم شرکتشان روی آنها، آنرا به
اسم تولید خود به بازار عرضه می کنند.
یعنی کالای آماده وارد می کنند و در کارگاه ها کمی دستکاری می
کنند و آنرا به اسم تولید می فروشند.
با این روش آنها مجبور
نیستند کارخانه را راه اندازی کنند و کارگر داشته باشند و بیمه
پرداخت کنند، یعنی هزینه ها را در حد صفر نگه میدارند.
خلاصه هنگامه ایست.
دولت هم حسابی درهای
مملکت را برای واردات باز گذاشته است.
وضعیت کشور در سال 57 از
امروز خیلی بهتر بود. لااقل تصوری که ما از کشور داشتیم با
تصوری که امروز داریم فرسنگ ها فاصله دارد. در تمام زمینه ها
وضع همینگونه است.
متاسفانه مردم چنان از
حکومت روی گردان شده اند که ممکن است هر کاری علیه ایران انجام
بشود با استقبال روبرو می شود. |