در تهران اوضاع لحظه به لحظه است. وقایع بسرعت اتفاق میافتد.
گاهی تا آماده تهیه گزارش میشوی دوستان دیگری زحمت آن را
کشیدهاند. قدیمی ها به ما می گویند اوضاع کنونی یادآور انقلاب
57 است. مردم نسبت به هم نزدیکتر شدهاند. جوانانی که تا قبل
از انتخابات تصور اشتباه در مورد آنان میشد خود را سرافراز به
ایران و جهان نشان دادند و برای خود و هموطنان خارج اعتبار
مجدد آوردند. درود بر آنها.
مردم از ایستادگی موسوی و کروبی خوشحالند. هر روز در محیط کار،
خیابان، تاکسی، مغازه درباره وقایع و کارهایی که باید انجام
داد بازار گفتگو گرم است و واقعا هیچکس از کودتاچیان دفاع نمی
کند. حتی اگر کسی هم به گوبلز ایران رای داده باشد، در میان
جمع هیچ دفاعی از او نمیکند.
مطلب اصلی که می خواهم برایتان بنویسم در مورد پادگان
"محمدرسولالله". پادگانی که فرماندهی نیروی زمینی سپاه در
تهران خیابان ولیعصر جنب سیمای جمهوری اسلامی و بیمارستان شهید
رجایی (که قسمتی از آن شامل مرکز مهمات در افسریه واقع است)
میباشد. این پادگان مرکز عملیات و هماهنگی لباس شخصیها و
بسیج و سپاه در کودتای 22 خرداد بود. فرمانده آن سردار عراقی
که این روزها مصاحبه می کند و مردم را تهدید به سرکوب می کند،
در آن روزهای بعد از خطبه نماز خامنه ای خودش با لباس
پلنگی در میدان ونک به مردم حمله می کرد.
سپاه چند روز مانده به 22 خرداد در حالت آماده باش بود. درهمان
هفته اول بعد از انتخابات هزار نفر لباس شخصی که از افراد
حفاظت اطلاعات سپاه بودند و آموزش ویژه رزم انفرادی، جمعآوری
خبر، شنُود (حرفی مردم)، تیراندازی با تفنگ های دوربیندار و
مقابله با اعتراضات را دیدهاند از سپاه قم به این پادگان
آورده شدند. آنها شب ها در ارتفاعات خارج از تهران و روزها در
پادگان و خیابان ها بودند. افراد سپاه را کمتر برای درگیری
خیابانی از پادگان بیرون آوردند. لباس شخصیها را در موقع لزوم
با تفنگ و وسایل عکسبرداری به محل مورد نظر انتقال میدادند.
بسیج نیز در کنار آنها بود. تیم های سرکوب چند دسته بودند:
1- یگان ویژه که آموزش موتورسواری دیده و با لباس مشکی
وماشین های مشکی و معمولا دو نفره با تفنگ های گاز اشکآور به
حرکت در می آمدند و بسیار بیرحم و وقیح اند.
2- افراد نیروی انتظامی با لباس سبز تیره و پیاده، با
سپر و گاز اشکآور (کمی آرامتر از یگان ویژه)
3- نیروی انتظامی که رفتار آرام تری دارند و گاهی اوقات
که خودم شاهد بودم مانع از کتک خوردن مردم توسط یگان ویژه
میشدند. مردم هم به آنها وانمود می کردند که نزدیکی آنها را
درک می کنند.
4- بسیجی های محلات که فرماندهان و مسئولین آن بسیار قسی
و بی شخصیت، و فکر میکنم حتی بیتوجه به نماز و دین هستند. اما
افراد معمولی بسیج با حالتی از روی ناچاری به خیابانها آمدند.
یک روز خودم شاهد بودم که درمیدان بهارستان افراد را دستگیر می
کردند. یکی از این بسیجی ها می خواست نوجوانی را دستگیر کند که
کوتاه آمد و به خودش گفت "خدایا گناه دارد، نمیدانم چکار کنم"
و سپس او را آزاد کرد.
در پادگان محمد رسولالله پارک ملت خیلی از افسران سپاه به
آقای موسوی رای داده و از
وضعیت موجود بشدت ناراضی هستند.
دستگیرشدگان را به مراکز مختلف، از جمله این پادگان افسریه که
محل نگهداری مهمات است میبردند. بعد تعدادی را به اوین
میفرستادند.
پرسنل سپاه کاملا در حالت حیرتاند. از فرماندهان اطلاع موثق
ندارم اما در بدنه از سرهنگ به
پایین همراه مردم هستند.
سطح آگاهی بالاست خواندن و ارجاع دیگران برای کسب خبر به پیک
نت یکی از فعالیت های جا افتاده است. شاید همه و مسئولین
مملکت نیز آن را میخوانند. خبرهای پیک نت دهان به دهان و با
کپی و...به دیگران منتقل میشود. هر چند فیلتر سایت ها شدیدا
عمال میشود اما جوانان باهوش ایرانی راهی پیدا میکنند.
"نام نویسنده گزارش"- پادگان محمد رسولالله |