81 روز از جدال و تضادی که رهبران کودتای 22
خرداد اسیر آنند گذشت. این جدال و تضاد میان ترس و حمله، غرش و
وحشت، امید و نا امیدی همچنان برقرار است و حاصل آن گاه صحنه
ها و تصمیماتی است چنان مضحک، که با خشونت و بربرمنشی برابری
می کند. برای نمونه، درحالیکه رهبر کودتا – علی خامنه ای- وعده
برخورد شدید با متخلفین در بازداشتگاه کهریزک را میدهد، از ترس
یک گام عقب نشینی و سقوط در سراشیبی، فرمان دستگیری آنهائی را
میدهد که خواهان رسیدگی به جنایات در بازداشتگاه ها هستند!
مجلس و دستگاه قضائی دو هیات برای بررسی
جنایاتی تشکیل میدهند که فیلم و مستندات آن روی شبکه بین
المللی یوتیوب است و نیاز به سند و مدرک دیگری نیست. پس از چند
بار خیز برداشتن و عقب و جلو شدن، یکباره می ریزند به دفاتری
که حدس می زنند اسناد بخشی از این جنایات در آنجا جمع آوری شده
است. ابتدا آن اسناد را می برند و بدنبال آن، نایب رئیس مجلس –
باهنر- هنرمندان می گوید: اگر کروبی نتواند ادعاهایش را مستند
کند باید با او مقابله قضائی شود! پس از این هنرنمائی مجلسی،
هنرنمائی قوه قضائیه آغاز می شود. دو عامل شناخته شده قتل عام
1367 و قتل های زنجیره ای، یعنی رئیسی و اژه ای بیانیه قضائی
صادر میکنند و می گویند کروبی نتوانست تجاوز و جنایت در
کهریزک را ثابت کند. ابتدا سندها را از دفتراو ربوده اند، سپس
می گویند بیا ثابت کن!
رهبر که به فرمان او 81 روز است در زندان ها و
بازداشتگاهها سرگرم در آوردن چشم فتنه اند، می گوید حضرت علی
هم چشم فتنه را در آورد. حالا فرض کنید امشب ایشان سرش را
گذاشت زمین و یک کس دیگری رهبر شد. آن چشم فتنه ای که رهبر
بعدی باید در بیآورد، چشم چه کسی خواهد بود؟
البته اگر چنین حادثه ای در این هفته ها و ماه
ها روی بدهد، شک نیست فرماندهان سپاه اعضای مجلس خبرگان را هم
دستگیر می کنند و خودشان می شوند ولی فقیه شورائی. البته
موقتا، زیرا بعد از مدتی یکی از اعضای این شورا علیه بقیه
کودتا خواهد کرد و بعد از مدتی یکی دیگر از میان فرماندهان
علیه این یکی و ... مثل ترکیه و پاکستان و عراق و...
علی خامنه ای مانند همه مردم ایران می داند که
نه خود دیگر مشروعیت مردمی دارد و نه دولتی که بر سر کار آورده
است، اما ریش حاکمیت در مذاکرات اتمی گیر است و نیازمند نمایش
مشروعیتی که در انتخابات ریاست جمهوری دود شد و هوا رفت. او
روی راهپیمائی روز قدس سرمایه گذاری کرده است، اما خطر اینجاست
که مردم بیانید در راهپیمائی اما شعارهای خودشان را بدهند و
بپرسند: رای ما کجاست؟
می گوید مردم بیایند اما فقط درباره قدس شعار
بدهند. حالا بازی شاه و له له شروع شده. هم مردم بیایند و هم
شعار ندهند. برای این کار اول باید نماز روز قدس را از هاشمی
رفسنجانی بگیرند و مثلا بدهند به حجت الاسلام منفوری بنام احمد
خاتمی تا مردم نیآیند. بسیج و سپاه را هم بیآورند تا هر کس
علامت سبزی همراه داشت و یا شعاری غیر از قدس داد بزنند!
تا روز قدس شاید مجبور شوند چندتا چشم فتنه
دیگر را هم از حدقه در آورند تا راهپیمایان غیر حکومتی را بی
رهبر کنند. اما این حمله، ترس هم دارد. این ترس که روز قدس
ادامه پیدا کند! امیدوارند چنین نشود و بتوانند ادعای تثبیت
کودتا را بکنند، اما اگر چنین شد، چه باید کرد؟ امید و ناامیدی
با هم است.
قاتلین و متجاوزین منتظر تثبیت اوضاع اند تا
جایزه سرکوب مردم را از دولت و حکومت بگیرند. آنها که در مجلس
اند، جای پایشان برای دوره بعدی محکم شود و آنها که خارج از
مجلس اند جای مسئله دارهای مجلس را بگیرند. تمام باور و اعتماد
جامعه نسبت به حاکمیت فرو ریخته است. حتی در میان آنها که به
احمدی نژاد رای داده بودند. با این بی اعتمادی چه کنند؟ رهبر
می گویند مردم طرفدار نظام است و نظام هم یعنی ایشان. اما اگر
نداند که در 80 روز گذشته تبدیل به منفورترین چهره حکومتی شده
در خواب غفلت است. حتی در میان روحانیون. |