ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

30  شهریور  1388

infos@peiknet.com

 
 
 

سرانجام کودتای 22 خرداد
با سرنوشت رهبر گره خورده!

 
 
 
 

 

از فردای نخستین خطبه علی خامنه ای در نماز جمعه پس از کودتای 22 خرداد، هر اندازه که حکومت نظامی با مخالفان کودتا خشن تر برخورد کرد، به همان اندازه شعارها و اشکال مخالفت را به اشکال نوین و صریح تر هدایت کردند. او با خطبه 29 خرداد عملا مسئولیت کودتا را رسما و بطور علنی برعهده گرفت و مردم آنچه از جنایت و سرکوب در روزها و هفته های بعد از آن روی داد، همگی را به حساب وی نوشتند. وی نیز در هر سخنرانی که در هفته های پس از آن خطبه ایراد کرد و خطبه هائی که در نماز جمعه های معمولی و حتی روزگذشته (عید فطر) بیان کرد، در میان آشفته گوئی هایش عملا بر آن مسئولیتی مهر تائید زد که ملت متوجه او کرده اند. از جمله در نماز عید فطر (دیروز) که اعتراف گیری های زیر فشار شکنجه سفید و غیر سفید و سلول های انفرادی اطلاعات سپاه پاسداران را که از زندانیان سیاسی گرفته شده و در سیمای جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شده تائید و بازجوها و شکنجه گران را تشویق به ادامه آن کرد. وی در همین نماز، خود را به ندیدن و نشنیدن صدای مخالفان کودتا در روز قدس زد و از این که ملت ندای او را لبیک گفته و در تظاهرات روز قدس شرکت کرده تشکر کرد و آن را ستود!

رویدادهای چند روز گذشته، آنقدر آشکار است که نیازی به تکرار آنها دراینجا نیست. میلیون ها ایرانی که روز قدس در شهرهای بزرگ ایران یا خود در صفوف مخالفان در خیابان ها بوده اند و یا از طریق اینترنت و سایت های خبری در جریان تظاهرات انفجاری مردم در روز قدس بوده‌اند، میدانند در این روز چه گذشت. این میلیون ها ایرانی، البته با حیرت و تعجب اخبار سیمای جمهوری اسلامی و سخنان روز گذشته رهبر را هم شنیدند که بموجب آنها عده قلیلی در روز قدس، به قصد اغتشاش به خیابان ها آمده بودند! و لابد بموجب اطلاعیه تهدید آمیز دفتر سیاسی سپاه پاسداران که یک روز قبل از روز قدس انتشار یافت ایران میلیون ها ارذل و اوباش سیاسی دارد! و یا بقول سخنگوی نیروی انتظامی "قلیل افرادی هم روز قدس قصد تخریب و آتش سوزی و اغتشاش داشتند که شماری از آنها دستگیر شدند."

این همه انکار واقعیات و ستیز با حقیقت، به چه سرانجامی خواهد انجامید؟ این تقسیم کردن مردم به خودی و غیر خودی که اکنون خودی به اقلیت کامل و غیر خودی به اکثریت مطلق تبدیل شده راه به کجا خواهد برد؟ آنهائی که برای اعتراف گیری به زندان برده اند در خدمت سیاست انگلیس‌اند و یا آنها که چنین آشکار مشروعیت جمهوری اسلامی را به نقطه پایان برده و جامعه را به اقلیت و اکثریتی تبدیل کرده اند که بیم میرود کار به گریبانگیری نهائی نیز بیانجامد؟

ضربه کمر شکنی که به اعتبار سپاه پاسداران در میان مردم با کودتای 22 خرداد وارد آمد، اعتمادی که نسبت به کوچکترین خبر و گزارش سیمای جمهوری اسلامی فرو ریخته، و رهبری که بتدریج مردم می‌خواهند او را با همان شعارهای دوران شاه بدرقه کنند، حاصل کدام سیاست و منشی است جز سیاست و منش ایستادن در برابر خواست مردم و سخن گفتن و تصمیم گرفتن در پناه قوای نظامی و امنیتی؟

علی خامنه ای امروز در این موقعیت قرار گرفته است، چه به روی خود بیآورد و چه نیآورد. این را نزدیک ترین اطرافیان او و بیش از همه دولت کودتا می دانند. اگر غیر از این بود، احمدی نژاد پس از اندکی تاخیر، بار دیگر "رحیم مشائی" را بعنوان جانشین خود در کابینه کودتا معرفی نمی کرد. قرار بود معاون اول شود که با دستور کتبی علی خامنه‌ای که چند روزی نیز در هوا معلق بود، معاون اول نشد و حالا سرپرست نهاد ریاست جمهوری و در واقع جانشین احمدی نژاد در دولت کودتا شده است. آنها که احمدی نژاد را سخنگوی خود کرده اند بسیار خوب می دانند که رهبر جمهوری اسلامی از فردای کودتا و اعلام حمایت از کودتا و احمدی نژاد، اسیر و سخنگوی کودتاچیان است. او بدنبال کودتاچی ها باید برود و سرنوشتی مشترک با آنها داشته باشد، چرا که کودتاچی ها می دانند اگر بخواهد حساب خود را از کودتا جدا کند، تمام آنچه که گفته و کرده فرو می ریزد و نتیجه همان می شود که در سرانجام کودتا خواهد شد. بنا بر همین منطق است که احمدی نژاد و فرماندهان نظامی و مقامات امنیتی دولت چنین جسورانه عمل می کنند و تره هم برای حرف های ضد و نقیض او در نماز جمعه ها و دیدارهایش خُرد نمی کنند. کودتا، تا تعیین تکلیف آن، رهبر را با خود می برد.