با کدام شعار
برای چه هدفی؟
بهرامی -
من این مطلب را در بالاترین پیدا کردم که در تائید نظر پیک نت
در باره شعارهای ناهمسو با جنبش ضد کودتاست. به همین دلیل آن
را برای شما می فرستم.
«لینکی را در بالاترین دیدم که نوشته بود: مهندس موسوی دست از افکار پوسیده ی خود بردارید و یک سری مطالب در مورد جمله ی
مهندس موسوی که گفته
بود: جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر نه کمتر. هم دلم برای آن
کسی را که نوشته سوخت
هم برای آنانی که مثبت داده بودند. قصدم توهین نیست. ولی کمی
با خود کلنجار بروید.
اگر مهندس موسوی می نوشت جمهوری ایرانی فکر نمی کنید فردا سرش را از تنش جدا
می
کردند. یا اگر چیزی در این باره نمی نوشت فکر نمی کردید که با
این نوع شعار ها او
را هم مثل ابطحی به زندان می بردند. من 11 سال است که درس
سیاست می خوانم و می دانم که اگر ایشان چنین جمله ی رسا و دقیقی را نمی نوشت چه مشکلات جبران
ناپذیری برای جنبش
سبز اتفاق می افتاد. دوستان کمی دست از احساسات شخصی بردارید.
ما وارد یک بازی نیمه استقامتی شده ایم. توقع دارید ظرف یک هفته جمهوری اسلامی جمهوری
ایرانی شود؟ یادتان
رفته هدف ما ابطال انتخابات بود؟ در حال حاضر دور شدن از
تفکرات جمهوری اسلامی باعث می شود حمایت های هاشمی رفسنجانی ، موسوی و علماء را از دست بدهیم و این باعث می شود که
جنبش سبز تنها
بماند و ممکن است برای رسیدن به پیروزی سال ها کشته، زخمی و
زندانی بدهیم در حالی
که می توانیم با حمایت این افراد کمتر از چندین ماه این پیروزی
را با هم جشن بگیرم.»
نقش آفرینی
سلطنت طلب ها
و کمونیست کارگری ها
با سلام- در کشور کانادا ایالتی وجود دارد به نام
آلبرتا که هرچند شهرت آنتاریو و بریتیش کلمبیا را ندارد،
اما از نظر اهمیت اقتصادی رتبه اول را دارد آنهم به برکت نفت و
گاز سر شاری که در دل خاک این منطقه نهفته است. رودخانه ی
بزرگی که از کوههای راکی در جنوب غربی ایالت و در مرز
بریتیش کلمبیا سر چشمه گرفته و پس از طی قریب 1000 کیلومتر
مسیر در دل کوه ها و جنگل ها نهایتا در سرزمین شمالی به دریاچه
بزرگ اسلیو میریزد. نام این رودخانه آتاباسکا است و
شهرت آن به خاطر آنست که منطقه نفتی بزرگی که در مسیر این
رودخانه قرار دارد به منطقه آتاباسکا معروف است. در منطقه
آتاباسکا نفت را مثل ذغال سنگ از معدن استخراج میکنند و در یک
پروسه سخت و پر هزینه به نفت ومشتقات آن تبدیل میکنند. قریب یک
میلیون از جمعیت این ایالت به نحوی به اقتصاد نفت وابسته اند.
شهرهای معروف این استان عبارتند از کلگری – ادمونتون و فورت مک
موری که ادمونتون مرکز ایالت است و کلگری مرکز اداری تجاری و
فورت مک موری هم جزیره خارک این ایالت است (در سیاه)
پابه پای جنبش مردم در داخل کشور در شهر ما ادمونتون هم مردم
به دفاع از جنبش داخل برخاستند و در گرد همایی هایی شرکت
کردند که در دومین گرد همایی که در محوطه پارلمان استانی
برگزار شد دو تن از نمایندگان شهردر پارلمان ایالتی از اوتاوا
به اینجا آمدند و در مقابل جمعیت به سخنرانی پرداختند و حمایت
خود را از جنبش ازادی خواهی مردم ایران اعلام داشتند و خانم
لیندا دانکن از حزب دموکراتیک نوین اعلام کرد که ما
از پارلمان خواسته ایم که از به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد
خود داری کند و بر این خواست اسرار داریم و دولت را برای اجرای
آن تحت فشار قرار داده ایم. پا به پای حرکت مردمی تلاش های
مخربی از بعضی از طرفداران سلطنت شاهنشاهی و حزب کمونیست
کارگری متحدا جهت به انحراف کشیدن فعالیت های ما آغاز شد که در
ابتدا با مقاومت جدی مردم روبرو شد و به آنها میدان داده نشد.
اما بتدریج بعضی از مردم که علاقه ای به درد سر نداشتند عقب
کشیدند و شرکت آنها کمرنگ شد تا حدی که در آخرین گرد همایی که
در روز بین المللی همبستگی با مردم ایران در 25 جولای برگزار
شد عملا سه گروه شده بودند که با وساطت بعضی شرکت کنندگان همه
رضایت دادند که در کنار هم باشند. با شروع برنامه افراد مورد
بحث بدون توجه به خواست عموم به سر دادن شعارهای خارج از
برنامه پرداختند و با برگزار کننده برنامه در گیر لفظی شدند و
عملا در جهت اهداف کودتاگران داخل دست به کودتا زدند و عملا
جمعیت را از هم پاشاندند وبه گروه کوچکی با رفتارهای عصبی که
هیچ سنخیتی با آنچه که مردم ایران دنبال آن هستند نداشت.
امیدوارم در کشورها و شهرهای دیگر وضع اینگونه نشود و اگر این
دسته بندی ها و افراد خود را به جنبش سبز خارج از کشور نزدیک
کرده و یا می کنند طرد شوند.
به چشم خودم دیدم
با سلام-
مسلما اخبار زیادی از نا آرامیهای
دیروز در تهران و عمدتا در خیابان ولی
عصر در اکثر وب سایت ها هست ولی
صحنه ای را شاهد بودم که امیدوارم حد اقل
یک نفر از عزیزانی که در آنجا بود
هم بر آن صحه بگذارد. دیروز(دوشنبه، روز تنفیذ) ساعت 7.30
دسته لباس شخصی ها که حدود 12- 15
موتور سوار بودند وقتی در تقاطع خیابان بهشتی و
پایین تر از بیمارستان 503 ارتش
تجمع کردند یکباره با هم درگیر شدند.
یعنی
دونفرشان . طوری که دست به یقه شدند
و تلاش بقیه که با عصبیت و فریاد
بود به
جایی نمی رسید. مردم می گفتند که
سگها به جان هم افتادند. در
جایی نزدیک پارک ساعی دیدم که افراد
لباس شخصی داخل
ساختمانی شدند که مطب
دکتر احمد عامری بود و شخصی که به
نظر سرایدار
ساختمان بود و جلوی در ایستاده
بود هم باهاشون همکاری می کرد.
نمیدانم برای
چه درون آن ساختمان
رفتند. |