نتیجه مطلوبی که سازماندهندگان کودتای 22
خرداد در انتظار آن هستند، دلسرد شدن و خسته شدن مردم، تمکین
از کودتا و قبول آن و در ادامه، گسترش سرکوب های سیاسی، حاکمیت
رعب و وحشت و سانسور است.
از آنجا که فرض محال، هرگز محال نیست، می توان
تصور کرد این نتیجه مطلوب حاصل شود. در اینصورت چه پیش خواهد
آمد؟
پاسخ به این سئوال، مهم تر از فرض دست یابی به
نتیجه مطلوب است.
دولت و حاکمیت بشدت تکیده شده – توجه کنید به
تعارض های راس حاکمیت- اما به ظاهر تثبیت شده و خلاص شده از
منتقدان و رقبائی که زندانی اند، با مسئله بسیار مهم مذاکرات
اتمی روبروست. در این مذاکرات که تمام شواهد نشان میدهد امریکا
و اروپا تله آن را با دقت و با توجه به ضعف دولت و حاکمیت
کودتا آماده کرده اند، دو راه حل در پیش دارد.
1- تن به عقب نشینی اتمی داده و تسلیم شرایط
اروپا و امریکا شود.
2- عقب نشینی را نپذیرد و مذاکرات را ترک کند.
درحالت اول، کودتائی که به بهانه دست یابی به
سلاح اتمی توانسته فرماندهان سپاه را بسیج کند و به رسواترین و
جنایت بار ترین تعارض ها با مردم و نیروهای سیاسی 30 ساله
حاکمیت جمهوری اسلامی وادار کند، از درون متلاشی خواهد شد و
گروه گروه گریبان یکدیگر را خواهند گرفت که البته رهبر و پسرش،
جنتی و بقیه در حلقه اول این گریبانگیریاند. روحانیت معترض به
کودتا نیز تکلیف خود را در کنار بخشی از نیروهای نظامی معترض
تعریف خواهد کرد.
در حالت دوم، یعنی قبول نکردن عقب نشینی اتمی،
امریکا و اروپا ایران را در عرصه داخلی چنان بی پایه و بی
پشتوانه می دانند و می شناسند که به آسانی می توانند "تحریم"
را تبدیل به آزاد سازی نظامی بخشی از خاک ایران و تشکیل اولین
دولت از تبعید بازگشته در ثروتمندترین نقطه خاک ایران کنند.
یعنی آنجا که ثروت نفت خفته است. آنها حالا دیگر به عیان می
بینند و یقین دارند که مردم خشمگین از حاکمیت خون ریزی که حتی
علیه رای آنها به فردی در داخل خود نظام کودتا کرده، حداقل،
انگیزه و دلیلی برای تقابل با یک دولت ایرانی، در خاک ایران
اما مورد پشتیبانی نظامی قدرت های خارجی ندارند.
ترسیم شطرنج سیاسی موجود در ایران، کوتاه تر و
موجز تر از این ممکن نشد! |