آنچه بیش از همه تاسف مرا برانگیخت
مطالبی بود که از تریبون نماز جمعه
علیه من مطرح شد و تریبون مقدس نماز
جمعه که باید در آن دردهای مردم
گفته شود و از حقوق آنها دفاع شود به
تریبونی برای فحاشی علیه یک فرد
تبدیل شد. چنین برخوردهایی در حالی نسبت به
بنده صورت گرفت که من تنها با نگارش
نامهای یادآور شدم که بررسی شود آیا
چنین مسائلی روی داده است یا خیر و
اگر هست آیا عاملان آن مجازات خواهند
شد و یا اینکه اعلام برکناری عدهای
که چنین تخلفاتی را انجام دادهاند
تنها برای جنجال سازی بوده است و
تمامی اینها به سرکار خود برمیگردند
مانند همان
کسانی که زمانی آن شکنجهها را انجام دادند و آبروی
نظام را در
عرصههای بین المللی بردند و فیلمی از آن
منتشر شد که هیچ بینندهای
نتوانست آن را بیش از ده دقیقه نگاه
کند و اکنون سخنانی درباره فعالیتهای
آنها شنیده میشود که چنانچه لازم
باشد درباره آنها سخن خواهم گفت.
افرادی که باید از تریبون مقدس
نماز جمعه مسائل روز را برای مردم
بازگو کنند به بهانه اینکه من به نظام
توهین کردهام تهت و افتراهایی را
علیه بنده وارد کردند که البته در همین
راستا برخی از نمایندگان مجلس نیز
با ادبیاتی نامناسب به تکرار آن
پرداختند. هرچند که اگر وابستگان به
نهادهای خاص و یا برخی از مطبوعات و
صدا و سیما چنین مطالبی را مطرح
کنند دور از انتظار نیست چرا که اینها
اجیر و اسیر هستند و باید این کار
را انجام دهند و البته بسیاری دیگر نیز
از مظان اتهام اینها به دور نیستند.
از نظر این نهادها و مراکز و به ویژه
برخی مطبوعات کسانی که همفکر آنان
نیستند جاسوس، سادهاندیش و افراطی
هستند که دچار فساد اخلاقی و
اقتصادی شدهاند. امام جمعهای که در کنار
حرم ثامن الحج (امام جمعه مشهد علم
الهدا) این حرفها را میزند و بنده را تروریست میخواند گویی
فراموش کرده که در همان روزگار
مبارزه که طیف روحانیون آواره و بی خانه و
کاشانه بودند و همه تحت تعقیب قرار
داشته و یا تبعید بودند و بنده نیز
به عنوان عضو کوچکی از این نظام در
میان آنها حضور داشتم، ایشان به همراه
جمعی دیگر با پولهایی که در اختیار
داشتند سفرهای
متعددی به پاکستان داشت تا آنکه به تبلیغ
برای مرحوم آیت الله
شریعتمداری
بپردازد. “
ما که به ایشان عیبی نگرفتیم ولی این روال
طبیعی تاریخ است که
اکنون او از تریبون نماز جمعه به
دفاع از جمهوری اسلامی بپردازد و بنده را
ضد انقلابی و تروریست بداند.
کروبی با اشاره به سخنان امام جمعه
موقت تهران- احمد خاتمی- علیه خود
گفت:
«آقایی که در تهران از تریبون نماز جمعه
چنین
حرفهایی را میزند همان فردی است که هرچه
من از دیگران سوال کردم سوابقی
از ایشان نداشتند و همین اندازه از
دوستانش شنیدم که در صف اول درس
آیتالله منتظری مینشسته و در
زمانی که برخی از دوستان نزدیک از مواضع
ایشان گلهمند بودند ایشان به شدت
از مواضع او حمایت میکرده است و پس از
امام جز مخالفین درجه اول آیت الله
منتظری تبدیل شد و از این طریق رشد
جهشی
و غیر معقول پیدا کرد.
برخی دوستان مجلسی اظهاراتی را علیه
بنده وارد کردند برخی از نمایندگانی
که این حرفها را میزنند همان کسانی
هستند که در سایه عدم
صلاحیت نمایندگانی که رای آور
بودند و البته جز
اصلاحاتیهای داغ نبوده و هیچ نامهای را
امضا نکرده بودند و چند دوره هم
در مجلس حضور داشتند به مجلس راه
یافتند و باید نیز اکنون در قدردانی از
این چنین رفتاری این چنین نیز حرف
بزنند. چرا که دیگر نیازی نبود به
دادگاه ویژه روحانیتی برگردد که
زمانی سیدهادی خامنهای، محتشمی پور،
مرحوم خلخالی، موسویان و آیت الله
بیات را محاکمه میکردند چرا که دیگر
نمیشود به راحتی این افراد را
محاکمه کرد و البته برخی از مسئولان دادگاه
نیز رضایتی به این کار ندارند.
اما اظهارات امام جمعه
موقت قم
از نظر بنده امام جمعه قم آیتالله جوادی
و
آیت الله امینی هستند و اینکه فردی را برای
چنین مواقعی به عنوان امام
جمعه معرفی میکنند جالب توجه است.
البته من به علت آشنایی که با پدر مرحوم
ایشان دارم درباره اظهارات ایشان
واکنشی نشان نمیدهم و حرمت پدرش را نگه
میدارم.
برخی از
برداران نظامی که چنین حرفهایی را
میزنند باید هم این گونه موضعگیری
کنند چرا که آنها اکنون تمام
مراکز اقتصادی و سیاسی را در
اختیار دارند.
ولی این افراد متوجه نیستند یک فکر و
اندیشه قائم به یک نفر و یا چند نفر
نیست بلکه درون خانوادهها نیز نفوذ
میکند به طوری درون خانواده برخی از
این آقایان هم
اختلافاتی وجود دارد که اگر
لازم باشد در آن باره صحبت
خواهم کرد.
برخی از وابستگان به نهادهای نظام بسیار
پهلوانانه وارد میدان شدهاند و هر
چه که خواستند نسبت به بنده گفتند ولی
یکی از همین معترضین که در نهادهای
شبه نظامی نیز فعال است فراموش کرده که
دولت وقت به علت همین رفتارها و
کارهایش او را از وزارت اطلاعات اخراج و
به جای دیگر منتقل کرد.
چنانچه این روند ادامه پیدا کند مسائل
دیگری را صریح تر از گذشته
مطرح خواهم کرد.
اما درباره ماجرای ترانه موسوی
من
از پشت پرده این ماجرا میگویم تا ببینم کسانی که در مزمت
دروغگویی
صحبت می کنند برآشفته خواهند شد و در
برابر این دروغ گویی موضع گیری کنند.
مدتی پیش در سایتها، خبری منتشر
شد مبنی بر
اینکه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی
دیگر در حاشیه مراسم مسجد قبا
ربوده شده است. مدتی بعد هرچند که
تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند
ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس
اعلام کردند که خانوادهاش بیایند و
جنازهاش را تحویل بگیرند. در همان
زمان به جای آنکه تحقیقاتی درباره این
موضوع انجام شود، در مقابل هیاهوی
رسانههای بیگانه برخی مسئولان در اندیشه
طراحی سناریویی برای به انحراف
کشاندن این موضوع در داخل و خارج بودند.
بنابراین
طراحان نابغه و مدیرانی دور اندیش سناریویی را نوشتند. برای
اجرای این سناریو به وسیله فردی که
نام او را نمیبرم متوجه شدند که
خانوادهای عروسی دارند به نام
ترانه موسوی که در کانادا زندگی میکند و
تنها نیاز به آن بود که به صحنه
سازی بپردازنند و خانواده این دختر را
وادار به انجام مصاحبهای کنند که
در آن بگویند دخترشان زنده است و در
کانادا زندگی میکند. پس چند نفر از
افراد نظامی، انتظامی و اطلاعاتی که
چهرههایی شناخته شده هستند به منزل
این خانواده محترم و شریف میروند و
خطاب به خانواده میگویند که ترانه
موسوی دچار سانحه سوختگی شده و برای
انکه معلوم شود این عروس آنها هست
یا خیر بیایند و جنازهاش را تحویل
بگیرند. در همین هنگام پدرخانواده
میگوید که عروس ما در ایران زندگی
نمیکند و چون بزرگان خانه اهل
سیاست نبوده و چهرههای علمی هستند بسیار
ساده به این موضوع نگاه کردند. در
همین حال پدر خانواده به پسرش که یکی از
چهرههای علمی و سیاسی است تلفن
میکند و میگوید که چنین ماجرایی روی
داده و شماره تلفن دیگر پسرش شوهر
ترانه را میخواهد که فرزندش به او
میگوید برادرش برای آنکه بداند
موضوع از چه قرار است به کانادا رفته
وهنوز نرسیده که بتوانند با او تماس
بگیرند. در همین حال مادر متوجه
میشود که چنین اتفاقی افتاده و از
حال میرود و به بیمارستان منتقل
میشود. پدر خانواده وقتی که متوجه
میشود قضیه جدی است برای بار دوم با
پسرش تماس میگیرد که او متوجه
میشود قضیه بیخ پیدا کرده و بنابراین خود
را شتاب زده به منزل میرساند. او
مشاهده میکند که چند نفری در خانه حضور
دارند که برخی از آنها از چهرههایی
هستند که در دوران دفاع مقدس حضور
داشتهاند که این موضوع مرا به یاد
سخنی از شهید حمید باکری میاندازد که
میگفت ای کاش ما در جبههها به
شهادت برسیم زیرا اگر ماندیم معلوم نیست
که چه بلایی بر سرمان آید و جز چه
جمعیتی باشیم. این آقا که دارای آگاهی
سیاسی بود هنگامی که با این افراد
صحبت میکند میگوید که نزد من این
حرفها را نزنید چرا که من میدانم
اصل قضیه چیست و حتی این اصطلاح را به
کار میبرد که پیش لوطی معلق نزنید.
آن افراد نیز چون متوجه آگاهی این فرد
میشوند از این جهت با او صحبت
میکنند که برای حفظ نظام و در مقابله با
جنجال سازیهای رسانههای بیگانه به
صلاح است که با آنها همکاری کنند. در
همان حال اعضای خانواده گفتهاند که
شما از ما چه میخواهید؟ آنها میگویند
که شما در مقابل دوربین قرار بگیرید
و بگویید که ترانه زنده است. برادر
شوهر ترانه ابتدا مخالفت میکند و
میگوید که اصل این قضیه صحیح نیست و از
سوی دیگر ما هم تاحدودی چهرههایی
شناخته شده هستیم و البته از آنها
پرسیده که چنانچه چنین کاری انجام
شود با ترانه واقعی چه کار خواهند کرد
که آن افراد گفتهاند که شما به این
کارها کاری نداشته باشید و نگران
نباشید. همچنین این
”
آقایی که در تهران از تریبون نماز
جمعه چنین حرفهایی را میزند همان فردی
است که هرچه من از دیگران سوال کردم
سوابقی از ایشان نداشتند.
خانواده گفتهاند عکسی که شما دارید عروس
ما نیست که آنها میگویند شما به
این کارها کاری نداشته باشید. در
همین حال برادر شوهر ترانه که یکی از
چهرههای علمی و سیاسی بوده است تحت
تاثیر قرار میگیرد و فکر میکنید که
با انجام چنین کاری در مقابل
سوءاستفاده بیگانگان ایستادگی میشود ولی او
پیشنهاد میکند که بروند و با پدر و
مادر ترانه صحبت کنند. در همین حال
این افراد شماره تلفن منزل آنها را
جویا میشوند که برادر شوهر ترانه
میگوید بنابراینکه آنها منزلشان را
تغییر دادهاند ما شمارهای از آنها
نداریم و بردارم هم به مقصد نرسیده
که از او شمارهشان را بگیریم. پدر
شوهر ترانه نیز میگوید که شاید حاج
خانم (همسرش) شمارهای در اتاقش داشته
باشد ولی بنابر اینکه همسرش به
بیمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود
و کلید نبود که افراد حاضر تصمیم
میگیرند که در اتاق را بشکنند که با
ممانعت اعضای خانواده رو به رو
شدهاند که خطاب به این افراد گفتهاند شما
بروید و ما خودمان سعی میکنیم
شماره تلفن انها را پیدا کنیم. ولی جالب
توجه اینکه قبل از انکه اعضای این
خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را
پیدا کنند آنها خودشان تلفن را پیدا
میکنند. در همین راستا برادر شوهر
ترانه با پدر مادر وی تماس میگیرد
و میگوید که شما تنها تا این اندازه
صحبت کنید. چنین شد که مادر و پدر
ترانه موسوی در مقابل دوربین قرار
گرفتند و گفتند که دخترشان زنده است و
در کانادا زندگی میکند. البته بعد
از اینکه این خانواده متوجه شدهاند که
اصل ماجرا چه بوده است بسیار ناراحت
شدهاند و میخواستند که ماجرا را
بازگو کنند که همین برادر شوهر
ترانه به آنها گفته که حرفی نزنید و گرنه
سرنوشت شما معلوم نیست که چه شود.
کروبی پس از شرح این ماجرا از
دروغ گوییهای مسئولان ابراز تاسف
کرد و گفت: «این افراد اظهار کردهاند
که برای حفظ اصل نظام باید این
خانواده اقدام به چنین کاری کنند ولی از
نظر ما برای حفظ اصل نظام و پایبندی
به قانون اساسی، ارزشهای انقلاب و
آرمانهای حضرت امام مهم عمل به
وعدههایی است
که به مردم داده ایم ولی متاسفم که اینک از
انقلاب برگشتهایم و با آبروی
نظام بازی میشود.
آیا مسئولان از این طریق
میخواهند اعتماد مردم را جلب کنند
ولی این آقایان بسیار بی تدبیر عمل
کردهاند چرا که مردم این قدر
هوشمند هستند که اصل موضوع را بفهمند.
همان شبی که فیلمی درباره ترانه
موسوی از تلویزیون پخش میشد من قبل
از آنکه در جریان اصل ماجرا قرار گیرم
تحت تاثیر قرار گرفتم ولی همان شب
به مراسم عروسی رفتم که در آن مراسم
جوانی نزد من آمد و گفت آیا اینها
فکر میکنند که مردم نمیدانند چند تا
ترانه موسوی در ایران وجود دارد و
من از این حرف متعجب شدم و با خود گفتم
من با این سن و سال و تجربهای که
دارم به موضوع شک کردم ولی این جوان
اصلا شک هم نکرده است.
میدانم که آنها از چه
طریقی این ترانه موسوی را پیدا
کردهاند و منبع خبر نیز موثق است واگر
لازم باشد در این باره صریح تر صحبت
میکنم تا مشخص شود که نقش افراد تا
چه اندازه بوده است.
در سال هایی که قتلهای زنجیرهای رخ داده
بود
هنوز انتخابات سال 76 برگزار نشده بود که
گفتند حرم امام (ره) را منفجر
کرده اند و قصد داشتند تا در حرم
حضرت معصومه نیز بمب گذاری کنند که عامل
آن دستگیر شده است. پس از گذشت یک
هفته چند دختر را به تلویزیون آوردند و
آنها بسیار سر و حال در مقابل
دوربین طوری سخنرانی کردند که از هر سخنران
ماهری بهتر صحبت کردند. من درهمان
زمان خندیدم و گفتم که این موضوعی مسخره
است. مگر میشود که فردی را بازداشت
کنند و او را شکنجه کنند تا اعترافی
کند و بعد با این سرعت و با این
حالت آنها را به مقابل دوربین بیاورند و
آنها نیز اعتراف کنند.
نتیجه چنین کارهایی موجب روی دادن ماجرای
قتلهای
زنجیره ای، نویسندگان و کشته شدن فروهر و
همسرش میشود.
من در
شرایطی عقب نشینی خواهم کرد که بدون
آنکه قصد مچ گیری داشته باشیم همه
ابعاد حوادث تلخی که روی داده و
موجب ضربه زدن به آبروی نظام شده و موجب
طرح مباحثی در داخل و خارج از نظام
شده است بررسی شود و نتایج این
بررسیها صادقانه و معقول و منطقی
به مردم اعلام شود. شرایطی را ایجاد کردهاید تا
دیگر کسی جرات حرف زدن نداشته باشد
ولی من باز میگویم که این رفتارها و
ایجاد رعب و وحشت مرا به سکوت وادار
نمیکند و چنانچه لازم باشد برخی
مسائل را مطرح میکنم. وقتی که همه
ابعاد قضیه بررسی
شد از امام جمعهها بخواهیم که بیایند و در
نماز جمعه نتیجه را صادقانه
مطرح کنند نه اینکه در اظهاراتی یک
طرف محکوم و یک طرف حاکم باشند. |