عراق نیز به جرگه
کشورهائی پیوست که در آنها، مردم و بویژه نسل جوان به خیابان
ریخته و حاضر نیستند خیابان ها را ترک کنند. جمعه (دیروز) در
عراق "تظاهرات خشم" اعلام شده بود و به همین مناسبت دهها هزار
نفر در بغداد دست به راهپیمائی زدند و در میدان آزادی "تحریر"
بغداد جمع شدند.
آنها برای کار؛ نان؛
آزادی و اصلاحات شعار دادند و نه سرنگونی، اما این سیاست و
رفتار دولت عراق با معترضان خیابانی است که باقی ماندن شعارها
در همین چارچوب و یا فراروئی آن تا مرز سرنگونی را تعیین می
کند. آنچه که ابتدا در ایران جرقه زد و سپس دامن تونس و مصر،
بحرین و لیبی، اردن و مراکش و بمن ... و اکنون عراق را گرفته،
نه برای غلیظ تر و از ته گلو خواندن آیه های قرآن به سبک احمدی
نژاد، بلکه برای نان و کار و آزادی است و در تمام این قیام ها،
اکثریت با نسل جوانی است که نظم و باورهای کهنه را دیگر تحمل
نمی کند. همچنان که بیکاری و تحقیر و استبداد را تحمل نمی کند،
تا مرز رفتن به استقبال فجیع ترین مرگ، چنان که در لیبی
شاهدیم.
اتاق های فکر امریکا و
اروپا بسرعت ساعت های خود را با ساعت کشورهای خاورمیانه و شاخ
افریقا میزان کرده اند. شاید عقب مانده ترین حکومت برای درک
اوضاع، پس از قذافی در لیبی؛ حاکمیت کودتائی ایران باشد؛ که
همچنان در رویاها و توهمات خود سیر می کند و این رویدادها را
ادامه انقلاب 32 سال پیش ایران و آن هم با مدل قرار دادن فاجعه
کنونی حاکم بر ایران به رهبری علی خامنه ای می داند.
امریکا می رود تا روی
این موج سوار شده و نه تنها از تعمیق آن و رفتن به سوی یک
انقلاب اجتماعی جلوگیری کند، بلکه آن را به سمت تشکیل دولت های
غیر دینی و غیر مذهبی، تا حدودی لیبرال و سکولار تبدیل کند.
این نقشه با دشواری در حال اجراست و در دل آن؛ سلطه بر نفت
منطقه حرف اول را می زند. سرانجام قیام کنونی در لیبی این حدس
و گمان ها را روشن تر خواهد کرد. مردی دچار جنون قدرت و
ماجراجوئی، می رود تا با کتاب سبز اسلامی اش، لیبی و چاه های
نفت آن را دو دستی تقدیم کند. 80 میلیارد دلاری را هم که در
حساب های وی در بانک های اروپائی ثبت است، پس از هم سرنوشت
شدنش با صدام حسین بالا خواهند کشید و اخبار آن را در پس جنجال
های خبری پنهان خواهند کرد.
آنچه که دیروز در عراق
اتفاق افتاد نیز در یک روز و یک تظاهرات خلاصه نخواهد ماند و
به حلقه ای تبدیل خواهد شد از زنجیری که در خاورمیانه بافته می
شود. هنوز گمانه زنی درباره آینده تظاهرات و راهپیمائی های
عراق زود است، اما اگر ادامه یابد که دشوار بتوان تصور کرد
ادامه نیابد، در آنصورت دولتی از بالای سر جناح بندی ها و زد و
بندهای جمهوری اسلامی و بغداد درعراق روی کار خواهد آمد که
عمدتا جوان و تحصیل کرده های از امریکا و اروپا بازگشته عراق
خواهند بود. نسلی می رود و نسل دیگری جای آن را می گیرد. با
ارتشی جوان و آموزش امریکائی دیده.
بدین ترتیب است که
اوباما ارتش امریکا را بتدریج از عراق خارج و جای پای سیاسی
خود را حفظ خواهد کرد.
اولین تظاهرات در تل
آویو و آغاز تلوتلوی دولت نتانیاهو در اسرائیل، مهر تائیدی
خواهد بود بر این سناریو. سناریوئی که بموجب آن، کشور واحد
فلسطین با رهبری نسل جوان فلسطین تشکیل خواهد شد و دهها هزار
تحصیل کرده فلسطینی از اروپا و امریکا به سرزمینشان باز خواهند
گشت و اسرائیل از محاصره و انزوا خارج شده و زمینه ماجراجوئی
های نظامی آن نیز گرفته خواهد شد. دولتی دیگر و نسلی دیگر در
اسرائیل باید بر سر کار بیآید. همچنان که در دیگر کشورهای
منطقه. نه دولت مذهبی و قشری در اسرائیل و نه حماس و حزب الله
در لبنان و نه دولت و حاکمیت کنونی در جمهوری اسلامی. در کشور
اردن ادامه تظاهرات خیابانی جوانان که روز گذشته با جمعیت
بیشتری ادامه یافت، همین است.
آنچه دیروز در عراق
روی داد را نه کمتر از آنچه در لیبی و یمن و بحرین و اردن در
جریان است باید ارزیابی کرد. حتی، شاید کلیدی تر از تحولات در
آن کشورها باید آن را دید! |