دیشب مردم، با
بانگ الله اکبر تهران را روی سرشان گذاشتند. مردم برای اعتراض
ها و تظاهرات 10 اسفند (امروز) یکدیگر را خبر کردند و تردید
نیست که امروز تهران و بسیاری از شهرهای ایران صحنه صف آرائی
مردم معترض و نیروهای ویژه سپاه و انتظامی و پیاده نظام
چماقدار و اوباش آنها خواهد شد. بازهم عده ای کشته و مجروح و
عده ای نیز بازداشت. حکومت نمی خواهد بحران را بپذیرد و مردم
حاضر به قبول ادامه این حاکمیت نیستند. حکومتی که از یک بیانیه
چند خطی موسوی و کروبی و انتشار آن در سایت ها و وبلاگ های
فیلتر شده وحشت دارد و بتدریج از سایه خود نیز خواهد ترسید،
نمی تواند ترس خود را در پشت خشونت و بازداشت و یورش و زندان و
اعدام پنهان کند. همانگونه که دیگر نمی تواند پشت مذهب و اسلام
سنگر بگیرد. اگر چنین سنگری اطمینان بخش بود، قذافی به حال و
روزی که همگان شاهدند نمی افتاد. قلب حقایق و شعبده بازی با
نمایش تلویزیونی آتش زدن عکس آیت الله خمینی توسط مردم و نمایش
توهین به امام حسین در روزعاشورا و دهها و صدها نمونه ای از
این شعبده بازی های حکومتی، دیگر برای خود اوباش پای رکاب
ولایت هم جاذبه ندارد. صحنه دستگیری فائزه هاشمی و زبان و کلام
سردسته اوباش بازداشت کننده وی نشان داد که در میان آنها هم،
دیگر نه اسلام مطرح است و نه مذهب. ماشین حکومتی در جاده خاکی
و پر دست انداز کودتا حرکت می کند و مردم سوار بر موج و توفانی
که در جهت براندازی حکومت های مطلقه و استبدادی – از هر نوع
آن- در منطقه می وزد به پیش می روند. کودتای ضد انقلابی 22
خرداد که اکنون با بازداشت نابخردانه میرحسین موسوی و مهدی
کروبی و همسران آنها تکمیل شده، بر سرعت توفان افزوده و در خود
حاکمیت نیز شکاف را عمیق تر خواهد کرد. حالا، دیگر امثال هاشمی
رفسنجانی و علی لاریجانی و علی مطهری و بقیه ای که شماری از
آنها قطعا نظامی و سپاهی اند نیز، باید مشتی کوُدن سیاسی باشند
که ندانند، تا ماشین کودتا در جاده سنگلاخ و پردست انداز به
دره پرتاب نشده، باید از آن پیاده شوند و سرنوشت خود را بدست
راننده و کمک راننده های آن ندهند. دیک مقابله با استبداد و
حاکمان مطلقه در منطقه می جوشد و در همین دیگ، سرحاکمیت جمهوری
اسلامی نیز می جوشد! |