آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، از اعضای ارشد و اولیه
شورای انقلاب 57، رئیس شورای عالی قضائی(رئیس قوه قضائیه) پس
از کشته شدن آیت الله بهشتی و عضو هیات 5 نفره پیشنهادی برای
تشکیل شورای رهبری، پس از درگذشت آیت الله خمینی (اردبیلی،
رفسنجانی، خامنه ای، احمد خمینی و نماینده از سوی آیت الله
مرعشی مرجع تقلید آن زمان)، سرانجام درباره اوضاع بحرانی
جمهوری اسلامی بیانیه ای صادر کرد. با آنکه وی در این بیانیه،
بطور مستقیم نام کسی را ذکر نکرده، اما از اشارات وی کاملا
مشهود است که فیلم حمله به فائزه هاشمی در شاه عبدالعظیم،
اتهام و توهین به هاشمی رفسنجانی و همچنین سر از زندان در
آوردن یاران دیروز- از جمله موسوی و کروبی- و... مورد اشاره وی
است. اهمیت این بیانیه را، اجلاس جدید مجلس خبرگان که در آن می
خواهند هاشمی رفسنجانی را برکنار و مهدوی کنی را جانشین وی
کنند، دو چندان می کند. آیت الله اردبیلی بدشواری می تواند راه
برود، در جریان سرکوب معترضان به کودتای انتخاباتی 22 خرداد
سال 88، خود را به تهران رساند و به ملاقات خامنه ای رفت. او
دراین ملاقات نسبت به مسلمان بودن و برانداز نبودن دستگیر
شدگان حکومتی شهادت داد و از خامنه ای خواست که تا دستور آزادی
آنها را بدهد. او درهمین ملاقات به خامنه ای گفت که در صورت
آزاد کردن زندانیان 22 خرداد، او نیز در قم به میان مراجع رفته
و سعی خواهد کرد حمایت آنها از دولت را جلب کند. خامنه ای که
در سالهای رهبری آیت الله خمینی، و درجریان رویدادهای انقلاب
57، در مقام و درجه مذهبی و سیاسی پائین تری از اردبیلی قرار
داشت، به وی وعده توجه به توصیه های او را داد، اما درعمل، کار
خود را کرد و تا اینجا، یعنی تا مرحله موافقت با بازداشت موسوی
و کروبی پیش رفت. آیت الله اردبیلی در خطاب غیرمستقیم به خامنه
ای، در بیانیه خویش می گوید که یاران دیروز باید با هم آشتی
کنند و سوابق مجاهدت ها نباید فراموش شود.
موسوی اردبیلی در بیانیه خود، که عملا او را به پشتوانه ای مهم
برای اعتراضات آیت الله صانعی، آیت الله بیات، آیت الله
دستغیب، آیت الله طاهری اصفهان و... قرار داد، می نویسد:
«شور
و شوقی كه در این ایام در كشورهای اسلامی منطقه به چشم میخورد
و آزادی خواهی و عدالت طلبی مردم، یادآور خاطرات روزهای نخستین
پیروزی انقلاب اسلامی ایران است و مردم كشورمان این رویدادها
را آشنا با خود مییابند. به یقین تجربههای ملت ایران در طی
بیش از سی سال جمهوری اسلامی، میتواند دستمایهای قوی جهت درس
آموزی برای این حركتهای مردمی باشد.
ولی آنچه باعث نگرانی است، رفتارهایی است كه موجب تشویه سیمای
نورانی تعالیم متعالی اسلام در پیش دیگران و ابهام آفرینی در
اسوه بودن آن میگردد. بسی مایه تأسف و تأثر است كه رفتارهایی
كه از جانب برخی به نام دفاع از اسلام و حكومت اسلامی انجام
میشود، اعمالی برخلاف شرع، قانون، اخلاق و كرامت انسانی است و
روح عدالت طلبی، حق جویی و آزادی خواهی هر نظام مبتنی بر
تعالیم اسلامی را تهدید مینماید.
براساس هیچ یك از ضوابط شرعی، توهین و افترا به هیچ فرد و
گروهی حتی درصورت اثبات جرم وی در محكمه عادله، جایز نمیباشد،
حال آن كه در شرایط امروز كشور، ناظر و شاهد تبدیل آن به روندی
عادی و فراگیر هستیم وهر شخص مسؤول و غیرمسؤولی به خود این
اجازه را میدهد كه بیپروا به هر فرد و گروهی كه خواست اهانت
كرده و یا بدون این كه جرم وی در دادگاه صالحه ثابت شده و
مجازات آن تعیین گردیده باشد، وی را متهم كرده و پیشاپیش حكم
آن را صادر نماید و خود را از عواقب آن در امان میبیند. بی شك
این بلیه
آتشی
است كه اگر محدود و خاموش نگردد، دامنگیر خرد و كلان شده و نه
تنها اعتماد مردم به نظام را دچار تزلزل مینماید كه آشفتگی و
هرج و مرج اجتماعی را سبب میگردد و چشم اندازی تیره و تار در
پیش رو به تصویر میكشد و چه بسا كه موجب سخط الهی و نزول بلا
گردد. ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسؤولاً.
امید است كه مسؤولان محترم جهت رفع كدورتها بكوشند و دوستان
قدیم از در آشتی در آیند و سوابق مجاهدتها و نیكخواهیها از
یاد نرود و عرصه كشور جولانگاه فرصتطلبان داخلی و خارجی نگردد.» |