«سال
١٩٧٣، در کودتای
پینوشه در شیلی دستگیر شدم.
به کمک گروه
های مبارز حقوق بشر توانستم نجات پیدا کنم.(..) مطمئن باشید که
هیچگاه یک دیکتاتور را تحسین نمی کنم و با او طرح دوستی نمی
ریزم».
این کلمات از زبان خوزه سرا، و در مورد آقای احمدی نژاد بیان
شده
است.
خوزه سرا هنگام مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ٢٠١٠،
نامزد حزب سوسیال دموکرات برزیل(PSDB)
بود.
آقای
سرا چند روز قبل از دور دوم انتخابات، در نظرسنجیها عقب
افتاده بود و وضعیت بیثباتی داشت. رقیب او خانم دیلما روسف،
نامزد حزب کارگر
(PT)،
نه تنها از حمایت (و محبوبیت رئیس جمهور قبلی، نزدیک به ٨٠
درصد) لوئیز ایگناسیو لولا دا سیلوا بهره مند بود، بلکه برزیلی
ها می گفتند که فقط یک چیز می خواهند، و آن هم تداوم وضع موجود
است.
انتقاد از روابط حسنه با ایران از معدود موضوعاتی بود که در آن
او تفاوت خود را برجسته میکرد. در واقع بر اساس گفته
اپوزیسیون این مسئله نقطه ضعف رئیس جمهور به حساب میآمد.
«
با در نظر گرفتن تمام جوانب»، آقای سرا برآن بود که امضای
توافقنامهای بر سر برنامه غنی سازی اورانیوم با ایران، «به
مانند اعتماد کردن به هیتلر در مونیخ» است. بدین ترتیب آقای
سرا تمام حملات خود را در مورد نزدیکی آقای لولا دا سیلوا با
«رژیمی خشن و بی رحم (١)» در این جملات متمرکز کرد و جانب
اولین قربانیان این رژیم یعنی زنان را گرفت. در ماه اوت،
مخالفان حزب کارگر در دادخواستی با عنوان « و حالا لولا ؟» از
رئیس جمهور مصرانه خواستند تا حکم خانم سکینه آشتیانی را محکوم
کند. سکینه آشتیانی زن جوان ایرانی است که به خاطر زنا به
سنگسار محکوم شده بود. مخالفان توانستند صد هزار امضا جمع آوری
کنند.
با اینکه جامعه برزیل همچنان مخالف سقط جنین است ( و آقای سرا
مبارزه انتخاباتی خود را بر روی این موضوع استوار کرده بود)،
این کشور پیشرفت های مهمی را در زمینه حقوق زنان به ثبت رسانده
است. خانم روسف در سخنرانی پیروزی خود، اولین تعهدش را اینگونه
بیان داشت: «بازگرداندن عدالت به زنان به نحوی که این واقعه
بینظیر
(انتخاب
یک زن به عنوان رئیس جمهور)
بزودی به امری طبیعی بدل شود».
درعین حال،
او تصریح کرد: « برزیل خواهان حفظ روابط خود با ایران است(
2)
داستانی به همین شکل یک سال قبل در کاراکاس اتفاق افتاده بود.
در ٢٥ نوامبر سال ٢٠٠٩، هنگام یکی از دیدارهای آقای احمدی
نژاد، نمایندگانی از اپوزیسیون در مجمع اتحادیه دموکراتیک
(MUD)،
تظاهراتی را ترتیب داده بودند که در آن یکصدا شعار میدادند: «
ما خواهان احترام به همه انسانها هستیم، زنان ایران و ونزوئلا
همچون دیگر اعضای بشر». از زمان به قدرت رسیدن آقای هوگو چاوز،
قانون اساسی ونزوئلا برای اولین بار، کار زنان در خانواده را
به رسمیت شناخته— که به آن حقوق هم تخصیص داده ست. متن قانون،
تبعیض و آزار جنسی را محکوم میکند و دراین راستا برای زن و
مرد در محل کار قائل به برابری است. از طرف دیگر لایحه ای در
مجلس در حال بررسی است که سقط جنین را تا دوازده هفتگی قانونی
میکند.
اما تظاهرکنندگان در کاراکاس و برازیلیا تاکید داشتند که تهران
چند همسری را به رسمیت میشناسد. و پلیس ایران وظیفه دارد که
زنان جوانی که با دوست پسر خود در مکانهای عمومی قدم می زنند
را به راه راست هدایت کنند. هنگامی که صدها نفر برای جشن روز
جهانی زن، در ٨ مارس ٢٠٠٦ به دور هم جمع شده بودند، ماموران
پلیس— با یونیفورم و لباس شخصی— جمعیت را با باتون سرکوب کردند.
مسئله حقوق همجنس گرایان نیز به همین میزان ایران را با شرکای
آمریکای لاتین خود رو در رو میکند. در سال ٢٠٠٨، اروگوئه و پس
از آن اکوادور پیوند عرفی بین افراد هم جنس را قانونی شمردند.
البته آرژانتین قبل از این دو کشور در سال ٢٠١٠ اولین کشور
آمریکای لاتین بود که یک چنین قانونی را وضع کرد( که قبل از آن
نیز در بعضی از ایالات برزیل قانونی بود). البته از نظر آقای
احمدی نژاد: «هیچ همجنس گرائی در ایران وجود ندارد». او از این
مسئله خوشحال است زیرا که یک چنین گرایشی « بر خلاف طبیعت
انسان است
»(3)
١)
ژان پیر لانژلیه، « برزیل: سیاست خارجی پرزیدنت لولا مبارزه
انتخاباتی را بر هم میزند»، لوموند، ١٨ اوت ٢٠١٠.
٢)
رادیو جمهوری اسلامی ایران، ٥ نوامبر ٢٠١٠.
٣)Lula
recibe a Ahmadinejad en Brasil», La Voz,»
کوردوبا، ٢٣ نوامبر ٢٠٠٩. |