آقای
خامنه ای، روز گذشته نماز جمعه تهران را اقامه کرد تا بعنوان
خطبه نماز، اولا گزارشی از دوران رهبری خود بدهد و دوم، تقریبا
و غیر مستقیم همان سخنانی را بگوید که بن علی پیش از خروج از
تونس گفت و حسنی مبارک نیز 10 روز پیش در سخنرانی تلویزیونی اش
بر زبان آورد. او برای نخستین بار پس از 22 سال بر زبان آورد
که رهبر در جمهوری اسلامی انتخابی و منتخب مجلس خبرگان است و
نه به قول آیت الله محمد یزدی و آیت الله مصباح یزدی و آیت
الله جنتی برگمار شده از جانب خداوند!
او
با این گریز به قانون اساسی، ضمنا خواست به شیوه حسنی مبارک و
علی عبدالله صالح یمنی بگوید که نمی خواهد پسرش – مجتبی- را
جانشین خود کند و از آنچه در مصر و یمن گذشت درس گرفته است!
او
از التزام به قانون اساسی سخن گفت و از مردمسالاری دفاع کرد و
این که تاکنون از هر جناح در ایران دولت تشکیل شده است. و این
که این دولت هم رفتنی است و می تواند دولت دیگری از جناح دیگر
و یا تلفیقی از جناح ها روی کار بیآید. او در تقبیح دیکتاتوری
و استبداد سخن گفت و مدعی شد که در جمهوری اسلامی نقد و بحث
آزاد است! در عین حال، وی نیز مانند همه مستبدان تاریخ، در
خطبه های نماز دیروزش، درحالیکه یک پا به عقب می گذاشت، نیم پا
هم به جلو بر میداشت تا زیاد هم منتقدانش را امیدوار نکرده
باشد! او درهمان حال که از آزادی سخن گفت و حکومت مستبد مبارک
را تقبیح کرد، از عدالت اقتصادی نیز سخن گفت، اما با انکار
ریشه قیام مردم مصر و تونس و دیگر کشورهای خاورمیانه. آقای
خامنه ای نیز مانند حسین شریعتمداری که پنجشنبه شب در سیمای
جمهوری اسلامی ظاهر شده و مشتی دروغ و دغل و تحریف را سر هم
کرد تا بگوید مردم مصر برای اسلام قیام کرده اند، مدعی شد که
قیام مردم عرب خاورمیانه برای اسلام است! و لابد همان اسلامی
که ایشان سکاندار آنست! فرازهای مهم و غیر تکراری سخنان روز
گذشته آقای خامنه ای را باید با دقت خواند تا هم از بحث های
جاری در پشت صحنه با اطلاع شد و هم از وحشتی که قیام مصر و
تونس در دل کودتاچی ها در ایران انداخته است. آنچه را که ما
بعنوان گزیده تحلیلی سخنان روز گذشته آقای خامنه ای منتشر می
کنیم، تلاشی است در همین جهت.
آقای خامنه ای برنامه حکومتی مراسم 22
بهمن امسال را با قیام مردم خاورمیانه پیوند زد و دستور خوردن یک میوه پیوندی کال و تلخ را
صادر کرد.
او گفت: "22 بهمن امسال
یك شور و حال دیگری دارد، زیرا مردم مشاهده میكنند كه انعكاس
صدای آنها، امروز در مناطق دیگری از دنیای اسلام شنیده میشود."
این درحالی است که
تحولات تونس و مصر و یمن و مراکش و اردن و الجزایر و ...
مستقیما تحت تاثیر قیام به خون کشیده شده مردم ایران در جریان
کودتای 22 خرداد است.
خامنه ای حرف های
پنجشنبه شب حسین شریعتمداری در سیمای جمهوری اسلامی را تکرار
کرد و قیام مردم مصر و تونس را، که در هر عکس و تصویر و خبر و
شعار و گزارشی که در سراسر جهان منتشر شده؛ قیام علیه گرانی و
استبداد ارزیابی و اعلام شده، قیام برای اسلام معرفی کرد. و
لابد، یعنی قیام برای عبور از استبداد حسنی مبارکی و رفتن به
سوی استبداد مذهبی از نوع کودتائی آن که اکنون در ایران حاکم
است و فرمانده آن آقای خامنه ایست!
آقای خامنه ای که
سالهاست زبان مردم را نمی داند و بلندگوی قدرتی مشابه حسنی
مبارک و صدام حسین است، در نماز جمعه دیروز خود چند کلامی هم
به زبان عربی، برای جهان عرب سخنرانی کرد!
آقای خامنه ای در بخش
دیگری از خطبه های خود، اشاره به تاریخ شکلگیری کشورهای
خاورمیانه از بعد از جنگ اول جهانی کرد و هدف کشورهای استعماری
از روی کارآوردن دولت های دست نشانده. او در همین بخش گفت:
"غرب میخواست كه این
كشورها از لحاظ اقتصادی مصرفكننده باشند. یعنی "نفتی" را كه
تقریباً مفت از چنگشان خارج میكردند، پول همان نفت را دوباره
خرج واردات كنند و خرج مصرف كنند تا كارخانههای غربی رونق
بگیرند."
ای کاش، ایشان در یک
مصاحبه و یا در یک بحث چند جانبه؛ بجای خطبه خواندن و یک تنه
به قاضی رفتن شرکت می کرد و این نظرات را مطرح می کرد، تا از
او سئوال می شد، مگر واردات 65 تا 70 میلیارد دلاری کنونی
جمهوری اسلامی که سکان رهبری آن در دست جنابعالی است، غیر از
همان خواست و نقشه غرب است که اشاره فرمودید؟ مردم ایران که به
چشم می بینند مغازه ها و بازارهای ایران مملو از اجناس وارداتی
است. حتی پرده بکارت چینی! چای و برنج و شکر و پنبه و گندم و
دامداری و ... ایران نابود نشده؟ صرف، دست یافتن به تکنولوژی
اتمی که اگر نبود فروپاشی اتحاد شوروی و خریدن کارشناسان اتمی
آن کشور – که بیشترین آنها را اسرائیل خرید- یعنی پیشرفت؟
نگاهی به اقتصاد ترکیه باید کرد. کشوری که فاقد نفت و متکی به
تولید داخلی و صنعت توریسم است. بازار میوه و تره بار و لبنیات
اروپا را ترکیه فتح کرده است! اگر مصر و تونس الگوئی را هم
برای سامان دادن اقتصاد خود انتخاب کنند، قطعا الگوی اقتصاد
فاجعه بار و سراپا فاسد و آلوده به رشوه و رانت خواری جمهوری
اسلامی نیست. در کدام کشور منطقه، اعتیاد و فحشای برخاسته از
فقر اینگونه حاکم است که درجمهوری اسلامی حاکم است؟ مردم مصر و
تونس قیام کرده اند که قهرمان اعتیاد به تریاک و هروئین و شیشه
و دهها مشتقات آن شوند؟ مردم مصر و تونس قیام کرده اند که از
این پس، با رفتن بن علی و مبارک، دستگیری و شکنجه روشنفکران،
معترضان، روزنامه نگاران، زنان خواهان حقوق برابر با مردن با
احکام شرعی صورت گیرد؟
حرف های آقای خامنهای
در مرور تاریخ استعماری منطقه، بی راه نیست، اما مصداق مقابله
با این استعمار و کوشش برای استقلال اقتصادی و سیاسی، قطعا
جمهوری اسلامی نیست!
بنابراین، نسخه ای که
ایشان برای مصر و تونس و منطقه می نویسد، در هیچ داروخانه ای
پیچیده نمی شود!
ایشان خود، رطب خورده
ایست، که نمی تواند منع رطب کند. به همین جهت است که وقتی از
استبداد حسنی مبارک سخن می گوید و قیام علیه آن را به حق می
داند، مردم ایران توحشی را پیش چشم خود مجسم میکنند که پس از
کودتای 22 خرداد علیه آنها به کار گرفته شد. زندانهای پر از
زندانی سیاسی در نظرشان مجسم می شود، اعترافگیری و نمایش
تلویزیونی آن را مجسم می کنند و تحمیل رئیسجمهور کارگزار خویش
به مردم را و سپس می گویند: "کلَ، اگر طبیب بودی، سر خود دوا
نمودی"!
یکسال و 7 ماه است که
مردم را می کوبید و می گوئید
آنها
فریب خوردهاند و رهبران سیاسی مردم را می کوبید و می گوئید
آنها سران فتنهاند. و یکسال و 7 ماه است که مردم می گویند، به
ما اجازه یک راهپیمائی مسالمت آمیز بدهید تا معلوم شود فریب
خورده کیست و فتنه گر چه کسی است؟
حتی برای همین سالگرد 22
بهمن هم تظاهرات مهندسی شده به سبک شتر سواران و الاغ و اسب
سواران حسنی مبارک در میدان التحریر- آزادی- قاهره ترتیب
ندهید و سپاه پاسداران و نیروی انتظامی باندازه ارتش مصر غیرت
کند و به جای سرکوب مردم و کیش کردن قمه بدستان و چماق داران و
باطوم به مشت های عضو سپاه فدائیان ولایت، حفظ امنیت مردم را
عهده دار شود تا واقعا در کف خیابان های تهران و شهرهای دیگر
ایران وزن حکومت و آقای خامنه ای و دولت برکشیدهاش و وزن- به
قول ایشان- فتنه گران و فریب خوردگان معلوم شود.
این که کمال
اتاتورک چه کرد و رضاخان میرپنج چگونه خواست تقلید از او بکند
و یا علی امینی را امریکا آورد و شاه امریکائی ها را راضی کرد
تا بتواند علی امینی را که نمی پسندید برکنار کند، در صدها
جلد کتاب و رساله و مقاله تکرار شده است. پاسخ شکم گرسنه مردم
را باید داد، پاسخ گرانی را باید داد، پاسخ قطع یارانه ها را
باید داد که منجر به شورش در خاورمیانه شده، پاسخ خانواده
اعدام شدگان و به زندان افتاده ها را باید داد، و در یک کلام،
پاسخ بالای 20 سال سکانداری جمهوری اسلامی و وضع کنونی کشور را
شخص ایشان باید بدهد.
خطبه خواندن و بلغور
کردن غلط غلوط تاریخ نه نان می شود و نه آب و نه آزادی و نه
رضایت و وحدت ملی!
آقای خامنه ای در بخش
دیگری از خطبه سیاسی- تاریخی خود، با اشاره به انقلاب 57 گفت:
"امام مثل كوه ایستاد و
ملت هم پشت
سر امام مانند
كوه استواری ایستاد."
امام و ملت مثل کوه
ایستادند تا مصباح یزدی و احمد جنتی و احمد خاتمی و علم الهدا
و احمدی نژاد حاکم بر سرنوشت ایران و ایرانی شوند؟
آنها ایستادند که سلطنت
برود و سلطنت جنابعالی بعنوان "حکومت ولائی" جانشین آن شود؟
مردم خاورمیانه علیه سلطنت و استبداد به پا خاسته اند. مردم
رئیس جمهور مادام العمر نمی خواهند. چه مبارک باشد و چه اسد،
چه ملک عبدالله باشد و چه بن علی. مردم ایران نیز سلطان و
سلطنت نمی خواهند. چه نامش سلطنت باشد و چه ولایت! حسنی مبارک
هم دولت و نخست وزیر دارد. همانگونه که شما رئیس جمهور و دولت
دست نشانده خویش دارید! مردم همین را نمی خواهند. صورت مسئله
به همین روشنی است. اگر دولت مجری دربار ولایت نبود، برای
برعهده گرفتن طرح حذف یارانه ها، سیاست های اتمی و نظامی، مصرف
پول نفت، سیاست واردات، نوع مناسبات خارجی؛ باید تابع ملت می
بود و راه حال قانونی آن انتخابات سالم و آزاد پارلمانی بود.
جرم مبارک تغییر قانون اساسی مصر است، و مگر شما جز این کرده
اید؟ چه کسی و مطابق چه اختیارات قانونی اصول اقتصادی قانون
اساسی را تغییر دادید و دولت را مامور اجرای بی سابقه ترین
خصوصی سازی در کشور کرد؟ این بگیر و ببند و بکش و اعدام کن و
اعتراف بگیر و سیما سازی، این دخالت در جزئی ترین مسائل کشور-
حتی رنگ لباس خانم ها- در کنار تعطیل کردن قانون اساسی کشور
مصداق استبداد نیست؟
آقای خامنه ای در بخش
دیگری از خطبه های دیروز خود گفت:
هدف دشمنان این بود كه
اگر براندازی موفق نشد، نظام جمهوری اسلامی را استحاله كنند،
یعنی صورت انقلاب باقی بماند، اما سیرت انقلاب و روح آن از بین
برود كه در این زمینه تلاش بسیاری كردند و آخرین بخش نمایشنامه
آنها نیز همین فتنه 88 بود.
اگر آقای خامنهای یک مو
از صداقت بر صورت داشت، حداقل از خود می پرسید: این جمهوری
اسلامی که سکان آن را دو دستی چسبیده، واقعا همان جمهوری
اسلامی که آقای خمینی درپاریس وعده داده بود؟ آن شعارهائی که
جیره بگیران در نماز جمعه ایشان تکرار کردند، شعارهای انقلاب
57 بود؟ استحاله از این واضح تر؟ اگر آن مو بر صورت ایشان بود،
اجازه میداد فیلم های دوران انقلاب و ابتدای جمهوری اسلامی را
از سیمای جمهوری اسلامی پخش کنند و سپس اجازه میداد تا دوربین
سیما برود در خیابان های تهران و یا هر شهر دیگری و زندگی و
حرف های واقعی مردم را پخش کند. "تا سیه روی شود، آن که در او
غش باشد!"
رهبر فرزانه در خطبه
دیروز خود گفت:
"فتنه 88 نتیجه تلاش
عدهای در داخل به دلیل حب نفس و حب مقام بود. برخی افراد به
دلیل این امراض خطرناك نفسانی اسیر این توطئه شدند، بنده بارها
گفتهام كه مدیر، طراح و نقشهكش این صحنه در بیرون مرزها بوده
و هست و برخی در داخل دانسته و یا ندانسته با آنها همراهی
كردند. "
اگر آقای خامنهای در حب
مقام و نفس، با حسنی مبارک رقابت نمی کرد، اجازه می داد آن
افراد مریض نفسانی در سیما ظاهر شده و حرفشان را بزنند. ایشان
این اتهام را در بیانیهای که بمناسبت درگذشت آیتالله منتظری
صادر کرد نیز تکرار کرد. هرکس بگوید شما جائری و مستبدی که پا
جای پای شاه گذاشته، گرفتار مرض خطرناک نفسانی است؛ جز خود
ایشان! عجیب نیست؟ و عجیب تر، سخنان همین روزهای حسنی مبارک در
باره وابسته بودن قیام مردم مصر به خارج، فریب خوردن مصری ها و
قدر ناشناسی آنها از خدمات 60 ساله وی نیست؟ شاه هم در جریان
انقلاب 57 دقیقا همین استدلال حسنی مبارک در باره قیام کنونی
مصر و سخنان علی خامنه ای در باره قیام مردم علیه کودتای 22
خرداد را بارها تکرار نکرد؟ ریشه همه اینها به بیماری لاعلاج
استبداد و خوی خود بزرگ بینی باز نمی گردد؟
آقای خامنه ای دیروز
گفت:
" پیش از انقلاب حكومت
ایران سلطنتی بود. مردم در حكومت سلطنتی هیچ نقشی ندارند. اما
نقطه مقابل این حكومت سلطنتی، مردمسالاری است كه مردم در آن
نقش تأثیرگذاری دارند.
در آن زمان یك نفر
میمرد و یك نفر دیگر را به جای خود معرفی میكرد و در این
میان مردم هیچ نقشی نداشتند و مجبور بودند كه شاه جدید را
بپذیرند، اما در جمهوری اسلامی ایران به بركت انقلاب، حكومت
مردمی استقرار یافته است كه در این نظام، مردم نقش تأثیرگذاری
دارند.
پیش از انقلاب، حكومت
ایران دیكتاتوری امنیتی بود، اما انقلاب اسلامی فضای آزاد نقد
و اصلاح را در جامعه ایجاد كرد و در طول این 32 سال گذشته نیز
این روند ادامه داشته است.
یک متفكر غربی میگوید
كه اگر در بین ملتهای مسلمان جهان دو نكته وجود داشته باشد،
همه تابوهای غربی در هم شكسته خواهد شد. مساله اول، قانون
اساسی جمهوری اسلامی ایران است كه یك حكومت پیشرفته دینی را
برای مسلمانان جهان ممكن میسازد و نشان میدهد با این قانون
میتوان یك حكومت متجدد امروزی و كاملا دینی ایجاد كرد.
دومین نكته مورد توجه این متفكر غربی را كارنامه موفقیتهای
علمی، سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی را دانستند. امروز طبق
گزارشاتی كه من دارم البته تا 22 بهمن، به توفیق الهی كشور به
طور كامل از واردات بنزین بینیاز میشود.
بعد از 22بهمن ما حتی میتوانیم بنزین را صادر كنیم كه دستورش
را هم دادهاند."
نه ایشان گفت و نه ما می
دانیم آن متفکر غربی کیست که چنین گفته و اساسا چه نیازی به
طلب شاهد از غرب است؟ اما این را میدانیم که همان سران باصطلاح
فتنه و همه آنها که اکنونی زندانی سیاسیاند، یکصدا میگویند:
قانون اساسی را اجرا کنید! و آن که مانع اجرای کامل و همه
جانبه این قانون اساس شخص خود ایشان است! بنابراین باید گفت:
آن که لالائی بلد است، چرا خوابش نمی برد!
حضور علی خامنه ای در
نماز جمعه دیروز تهران و خطبههائی که خواند، در واقع گزارشی
بود یکطرفه از 22 سال رهبری خویش و درعین حال او از بیم
مقایسه ناگزیر حسنی مبارک و بن علی تونسی با خودش، به نماز
جمعه آمد تا بگوید برخلاف حسنی مبارک و بن علی، او از دمکراسی
و مردم سالاری دفاع می کند. در حقیقت، حضور خامنهای در نماز
جمعه دیروز تهران، همان حضور مبارک و بن علی در تلویزیون
کشورهایشان درجریان قیام مردم و اعلام فریبکارانه "درک خواست
مردم" بود.
به این جملات خطبه دیروز
آقای خامنه ای توجه کنید:
"از اول امام اعلام كرد
كه باید مردم نظر بدهند. چه در اصل انتخاب جمهوری اسلامی، چه
در تدوین قانون اساسی و چه در پذیرش آن قانون. قانونی كه در
مجلس خبرگان تصویب شده بود. چه در انتخاب رئیس جمهور و چه در
انتخاب مجلس. 32سال از انقلاب میگذرد؛ ما با محاسبه
رفراندومهایی كه شده است 33 تا حضور مردم داشتیم، در طول 32
سال 32 یا 33 مرتبه مردم رفتهاند و رای دادهاند و انتخاب
كردهاند. یعنی به طور متوسط سالی یكی.
امروز مسئولین كشور از
خبرگان رهبری كه رهبر را نصب یا عزل میكنند گرفته تا ریاست
جمهوری تا مجلس و شوراها، منتخبین مردم هستند، جریانهای
گوناگون هم سر كار آمدند؛ این جور هم نبوده است كه ما بگوییم
تنها یك جریان بوده، گرایشهای سیاسی از اول تا امروز در این
چند رئیس جمهوری كه سر كار آمدند هر كدام یك جهتگیری و یك شكل
داشتند و همه با انتخاب مردم بر سر كار آمدند.
از اول امام اعلام عدالت
كردند. خوب عدالت اجتماعی از همه این كارها سختتر است؛ از حفظ
مردم سالاری و بقیه كارهایی كه در جمهوری اسلامی شده است،
استقرار عدالت اجتماعی كار سختتر و دشوارتری است، نمیگویم كه
ما تا امروز توانستیم به طور كامل عدالت اجتماعی را مستقر
كنیم، نه! عدالتی كه اسلام از ما خواسته است با آنچه كه امروز
در جامعه ما است فاصله دارد اما حركت به سمت عدالت اجتماعی
متوقف نشد و ادامه پیدا كرد و روز به روز شدیدتر شده است؛
امروز حركت به سمت عدالت اجتماعی از سالها و دورههای قبل هم
بیشتر است. "
این سخنان که ادامه آن
را می خوانید، کپی برداری از سخنان حسنی مبارک و بویژه علی
عبدالله صالح یمنی در روز پنجشنبه گذشته و یا بشار اسد در
سوریه و ... نیست! اگر هست، که قطعا هست، آن که باید ناقوس
قیام دوباره مردم زیر گوشش در ایران صدا کرده باشد، خود ایشان
نیست؟ اگر هست؛ که قطعا هست، راه حل آن خطبه خواندن است و یا
خاتمه دادن به متهم کردن امثال موسوی و خاتمی و رفسنجانی و
کروبی به سران فتنه و مردم را فریب خورده معرفی کردن، یا جسارت
تشکیل یک مجمع ملی، برای یافتن راه حلی برای برون رفت از بحران
کنونی؟ آزاد کردن زندانیان، موافقت با یک انتخابات آزاد و...
همه ملت ایران دراین
روزها متوجه شده اند که حسنی مبارک نه تنها نتوانست پسرش را
جانشین خود کند، بلکه حالا خود او نیز درحال رفتن است. رئیس
جمهور مادام العمر یمن هم گفته که پسرش دیگر قصد نشستن به جای
او را ندارد. البته خودش هم در آستانه سقوط است. بشار اسد نیز
در پی یافتن راه حلی برای لغو ریاست جمهوری مادام العمر خود
است و البته شاید شرمنده جانشینی پدر! اگر طرح جانشینی "آقا
مجتبی"، با دیدن این اوضاع در منطقه منتفی شده، بهتر نیست به
جای ذکر آن اصول قانون اساسی که درباره انتخاب رهبری است و
ایشان در نماز جمعه دیروز پس از 22 سال آن را بر زبان آورد،
حداقل در همان مجمع ملی پیشنهاد، اعلام کند که جانشینی آقا
مجتبی منتفی است و ایشان بابت فاجعه ای که در مملکت آفریده
توبه کرده است؟ و ضمنا بهتر است یک محدودیت زمانی برای رهبر در
نظر گرفته شود که مردم فکر نکنند ایران هم مصر است و ایشان هم
حسنی مبارک!
آقای خامنه ای که آشکارا
نگران تکرار قیام مردم مصر و تونس و یمن و... علیه گرانی و
بیکاری و استبداد در ایران است، در بخش دیگری از خطبه های
دیروز خود، باز هم مانند حکام عرب منطقه، گریزی به همین نگرانی
زد و همان حرف هائی را زد که آنها در هفته ها و روزهای گذشته
در باره بی عدالتی و فقر در کشورشان زده اند. آقای خامنه ای
گفت:
"این همه مسكنسازی در
روستاها و جادهسازی به سمت شهرهای دور كشور و روستاها و
راههای ارتباطی، ارتباطهای گوناگون و نیروی برق، آب، تلفن،
امكانات زندگی اینها در سرتاسر كشور توزیع شده است.
مسئله هدفمند كردن یارانهها یك كار بزرگی است كه اگر
انشاءالله مسئولین كشور بتوانند خوب این را عمل كنند خیلی مهم
است"
آقای خامنه ای که تردید
نیست میداند آنچه باعث انفجار در خاورمیانه شده نتیجه اجرای
همین طرح حذف یارانه هاست که دستور دهنده آن صندوق بین المللی
پول است و اجرای آن را بی آن که به رفراندوم بگذارد و اجازه
بدهد مردم درجریان واقعیات پشت آن قرار بگیرند و نظر بدهند
شخصا ابلاغ کرده است، در ادامه خطبه های خود، مانند امثال حسین
شریعتمداری، چند خبر و رویداد روزهای اخیر را در جهت تائید
نظرات خود تحریف کرد. از جمله این که در روزهای اخیر، رسانه
های امریکائی و اروپائی بیش از هر چیز روی خطر اسلام گرائی در
مصر تاکید می کنند. پشت این تبلیغات رسانه های مهم تصویری و
صوتی و انتشاراتی جهان، اسرائیل قرار دارد. آنها، مدلی را
بعنوان نمونه ارائه میدهند که جمهوری اسلامی آقای خامنه ایست.
درحالیکه، در قیام مردم مصر و تونس، شعاراسلامی و یا تظاهر
اسلامی کمترین نمود را دارد. هر کلام مقامات ایران در جهت
اسلامی اعلام کردن قیام مردم مصر و دیگر کشورهای عربی، عملا
گامی است در جهت توطئه امریکا واروپا علیه قیام ضد استبدادی و
عدالت خواهانه مردم منطقه.
حال ببینیم آقای خامنه
ای از قول جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق امریکا که همآهنگ با
سیاست تبلیغاتی یاد شده در بالا این روزها مرتب اظهار نظر می
کند، چه نکته ای را نقل می کند:
"آن رئیسجمهور آمریكا
در دوره انقلاب، همین چند روز پیش مصاحبه كرده و گفته این
صداهایی كه در مصر شنیده میشود برای من آشنا است."
کارتر برای حفظ مبارک و
سرکوب مردم چنین می گوید و آقای خامنهای او را شاهد توهمات
خود کرده است!
بخش دیگری از توهمات
آقای خامنهای که حاصل رایزنی با امثال علی اکبر ولایتی و حسین
شریعتمداری و لابد آقازاده خویش "مجتبی" است، مربوط به ضربه
ایست که امریکا از سقوط حسنی مبارک می خورد!
این درحالی است که
بتدریج و با اشاره، برخی مطبوعات مترقی زمزمه می کنند که
اوباما اگر از پیش هم نقشی در تشویق رهبران سیاسی و مذهبی مصر
برای برکنار مبارک نداشته، اکنون با حمایت علنی از برکناری او،
بزرگترین پشت پا را به دولت سرکش نتانیاهو در اسرائیل زده است.
با تغییر دولت ها و حکومت ها در مصر و دیگر کشورهای منطقه،
عملا زمینه سقوط دولت اسرائیل و سپس تشکیل دولت فلسطین و دور
زدن سیاست حمله نظامی به ایران پیش برده می شود و در همین
ارتباط تلاش اسرائیل برای جلوگیری از کشیدن شدن ریاست جمهوری
اوباما برای یک دوره دیگر نقش بر آب می شود.
اینهاست آن نکات مهم و
ظریفی که نیروهای مترقی منطقه و جهان؛ بتدریج سرگرم تحلیل آن
هستند و این تکاپوهای تحلیلی فاصله ای نجومی دارد با حرف های
تبلیغاتی و ارزان آقای خامنه ای. حرف هائی که نه در داخل، در
میان مردم خریدار دارد، نه حتی در میان بخش مهمی از نیروهای
سیاسی و فهیم جمهوری اسلامی و نه در منطقه. که اتفاقا در بخش
منطقه ای، باعث واکنش های تند رهبران جنبش مصر نیز شده است.
به این توهم پروری های
مقام معظم فرزانه توجه کنید، که در هیچ فیلم و عکس و خبری
نشانی از آن نیست و صرفا برای عوامفریبی و مردم فریبی و انکار
انگیزه اصلی قیام مردم طرح شده است:
" به مجرد اینكه این
خائن (نام بن علی را ایشان نیآورد تا نام خود او تداعی نشود!)
از تونس فرار كرد و اوضاع به هم ریخت، دختران دانشجو با حجاب
به دانشگاهها رفتند كه این نشاندهنده انگیزه عمیق اسلامی
است، ولی این موضوع را تحلیلگران غربی میخواهند كتمان كرده و
مخفی نگهدارند. "
یعنی آنچه که نیست و
نبوده را باید مطبوعات غربی بنویسند!
آقای خامنه ای که فقر و
خانه بدوشی و کارتن خوابی درایران را فراموش کرده و یا خود را
به فراموشی زده، درباره مصر در خطبه دیروزش گفت:
" چند صدهزار نفر از
فقرای قاهره در قبرستانها زندگی میكنند؛ 40 درصد مردم زیر
خط فقر و آواره و بیابانگرد. البته بنده تا 2-3 میلیون نفر را
نیز شنیدهام. |