محمد خاتمی در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب
57
با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات
دیدار کرد. او در این دیدار گفت:
حرفها و مواضع ما در تاریخ میماند؛ قضاوت نسلهای گوناگون را
جدی بگیریم به خصوص نسل امروز که دفعتا در اثر انفجار جمعیت
وضعیت ترکیب جمعیتی را عوض کرد.
نسلی الان روی کار است که 70 درصد آنها انقلاب و جنگ را ندیده
یا اگر جنگ بوده خیلی خردسال بودهاند.
باید از انقلاب دفاع کنیم تا دیگرانی که با اصل مخالفند نیایند
همه چیز را زیر پا بگذارند. یکی از رسالتهای اصلاحات دفاع از
انقلاب و آرمان های انقلاب است.
تونس کشور کوچکی است و نسبتا هم از نظر اقتصادی بد نبودند ولی
دیکتاتوری نفس گیری که هم با دین و هم با دنیای مردم مخالف بود
حکومت خودکامه داشت؛ دیدیم چه رخ داد. شاید تا سه چهار روز
پیش از قیام مردم
کسی احساس نمی کرد این رژیم در مقابل حضور مردم اینگونه فرو
بپاشد.
از شروع این جنبش تا فرار دیکتاتور آنجا 29 روز طول کشید.
در مصر هم همین طور
است.
بخصوص
در
مصر جوانان
به صحنه آمده
اند
در مقابل رژیم مسلطی که کاملا مورد پشتیبانی دنیا بود. مصر
کوچک نیست بلکه تمدن چند هزار ساله دارد. به هر حال ملت
تمدنساز؛ ملت بزرگی است همچنان که ما دارای سابقه تمدن بزرگ
هستیم.
انسان گرسنگی را میتواند تحمل کند ولی تحقیرشدگی تا مغز
استخوان او را میسوزاند و استبداد انسان را تحقیر میکند.
انسان نمیتواند استبداد را بپذیرد.انسان آزادی توام با گرسنگی
را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد؛ این فطرت انسان است.
کسی که با تحقیر شدگی مقابله می کند مورد احترام قرار میگیرد.
و حالا مردم مصر میبینند که مصر با آن سابقه در این سالیان
دراز؛ نه دست آورد اقتصادی تاثیرگذار در زندگی مردم داشته است،
نه فضای باز سیاسی را تجربه کرده است نه از لحاظ بینالمللی
اعتبار لازم را دارد.
آزادیهایشان سرکوب شده.
نه انتخابات درستی وجود دارد.
نه احزاب امکان نفس کشیدن دارند.
همین اخوانالمسلمین هم که معتدل هم هست منحل شد. حزب حاکم جا
را برای همه تنگ
کرد
و به صورت فرمالیته انتخابات برگزار
شد؛
فضا فضای خفقانآور و نفسگیر
شد.
خواست آنها مشخص است:
دیکتاتور برود.
آزادی احزاب و گروهها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود
باشند و خیرخواهانی به نمایندگی از ملت برای عدالت؛ برای حیثیت
و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.
این چیزی است که الان در مصر است و امیدوارم خداوند به آنها
توفیق دهد و موفق باشند؛ هزینه دادهاند و هزینه میدهند ولی
مطمئنا این مسیر غیرقابل برگشت است.
برگردم به خودمان؛
ما همواره گفتیم و میگوییم که خواست ما استقرار و پایداری
جمهوری اسلامی است. نظامی که در آن هم ارزشهای الهی حاکم است
هم ازادی انسان و هم پیشرفت جامعه و هم حق اعتراض و انتقاد
وجود دارد و هم مسئولیت قدرتمداران در مقابل مردم و نهادهایی و
این حاصل انقلاب ما بوده و باید باشد.
اگر ما در ارائه الگو موفق باشیم خود به خود دیگران از اینجا
الگو میگیرند.
انتخابات آزاد؛
آزادی بیان و آزادی اندیشه و تبادل اندیشه و رای و هزینه
نداشتن انتقاد و اعتراض را در جمهوری اسلامی مهم میدانیم
.
معتقدیم انقلاب ما انقلاب آزاد کننده بود و این آزادی باید در
همه عرصهها باشد به همین دلیل میگوییم در نظام جمهوری اسلامی
رای؛ آزادی، حرمت مردم و عدالت باید جایگاه والا داشته باشد.
فضای مطلوب در همان چارچوبی که قانون اساسی میگوید و در
آرمانهای ملت ایران بود و در انقلاب بیان شد و مطابق در
خواستهای تاریخی ملت بود اگر درست تامین شود بهترین خدمت به
جمهوری اسلامی شده است و
مردم ما با اشتیاق بیشتری در صحنه خواهند بود و خودشان را صاحب
همه چیز میدانند.
من اصلا کاری به محتوای انتخابات گذشته ندارم،
ولی ببینید چقدر نیروها به خاطر مشارکت در انتخابات دچار تنگنا
شدند.
این نه با معیارهای منطقی و شرعی و قانونی نظام جمهوری اسلامی
سازگار است و نه به مصلحت خود نظام و حاکمیت. این فضا باید باز
شود.
از این فضای امنیتی باید بیرون رویم اگر واقعا دلبسته به
انقلاب هستیم.
همه هم باید تلاش کنیم. نه به عنوان نقد باید تخریب کرد از ان
طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد آن وقت خواهیم دید
باز چه شورو شوقی در مردم ایجاد خواهد شد و چه دلبستگیهایی
برای مردم خارج از مرزها ایجاد میشود که حرکتشان به این سو
باشد. به صراحت عرض کنم
فضای کنونی
کشور نه به مصلحت کشور و جامعه و حتی حکومت است و نه مطابق با
معیارها وملاکهایی که قانونا و شرعا داریم.
امروز به ناحق گروههای قانونی و دلسوز منحل میشوند و راه
فعالیت به روی دیگران هم بسته میشود. چرا باید احزاب و
تشکلها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را
برگزار کنند؟
به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب
کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند.
این یعنی باز شدن آن فضای سیاسی و اجتماعی که البته این کافی
نیست بلکه همه باید بتوانند در فرآیندهای تعیین کننده مثل
انتخابات؛ با تضمین امنیت و آزادیشان حضور فعال داشته باشند.
ساز و کار انتخابات طوری باشد که همه گروهها احساس کنند
آزادانه و با امنیت میتوانند حضور داشته باشند و نامزد داشته
باشند و برگزاری انتخابات به صورتی باشد که واقعا رای و نظر
واقعی مردم تامین شود.
همه دولت ها و همه وزرای کشور در همه ادوار اجماع روی این
داشته اند که باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود.
آیا دیگر اجماعی بالاتر از این وجود دارد؟ این کار زودتر باید
انجام شود و خود نظام هم باید
آن را انجام دهد. با این امر میتوان نگاه به آینده داشت نه
نگاه به گذشته؛ وقتی افق روشن باشد! آن وقت میبینید کشور
دوباره متحد؛ منسجم و پیشرو و همه در عرصه خواهند بود.
بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است.
حضور مردم هم انگیزه و شوق میخواهد. نظام و حاکمیت بیشترین
نقش را میتواند در ایجاد فضا برای حضور مردم و تضمین حضور
آنها داشته باشد. |