- محرك های عمیق قیام مردم مصر چیست؟
- سه عامل وجود دارد. نخست، احساس سرخوردگی عظیم مردم نسبت به
سیاست داخلی رژیم، نابرابری های اجتماعی، فساد و همچنین، آنچه
درباره آن كمتر گفته می شود، یعنی سیاست خارجی كشور، پیوند با
اسراییل و روش مطیعانه حكومت نسبت به ایالات متحده. عامل دوم
عبارتست از شبكه های مبارزه اجتماعی كه در ده سال گذشته توسعه
یافته اند. سندیكاها بسیار فعالتر از گذشته عمل می كنند و
مبارزه خود را برای افزایش دستمزدها و برعلیه اخراج ها گسترش
داده اند. یك سندیكای مستقل نیز دربرابر سندیكای حكومتی شكل
گرفته است. در كنار اینها شبكه موسوم به "ششم آوریل" وجود دارد
كه جوانان را از طریق اینترنت، فیس بوك و غیره جمع كرده
است. شبكه البرادعی نیز تحت نام "مجمع ملی برای تغییر" فعالیت
می كند. همچنین شبكه "كفایه" كه خواهان تغییراتی در قانون
اساسی است تا شرایط رسیدن به ریاست جمهوری ساده تر شود. در این
شرایط تنها جرقه ای لازم بود كه آن هم قیام مردم تونس بود.
وقتی معلوم شد كه یك میلیون تن در تمام شهرها، محلات و در میان
همه قشرهای اجتماعی بسیج شده اند، یعنی كه این جنبش نماینده
اكثریت مردم است. مردم یقین یافتند كه لحظه موعود فرا رسیده و
اكنون باید ادامه داد. آنان دریافتند كه اگر در این لحظه متوقف
شوند و به خانه بازگردند، در حالیكه مبارك سرجایش است و
ماموران مخفی او همچنان فعال هستند، رژیم
بعدا به سراغ آنان خواهد
رفت.
- اكنون سخن از دوران انتقالی مطرح است و بحث در مورد نقش ارتش
بالا گرفته است ...
- ارتش، پلیس نیست كه مردم بدلیل نقش سركوبگر از آن نفرت
دارند. ارتش یك نقش ملی داشته است و همچون حافظ ملت عمل كرده
است. در نتیجه دارای اعتبار اخلاقی است. اكنون ارتش تقسیم شده
است: برخی از فرماندهان رده بالا نگران هستند كه با رفتن مبارك
آنان نیز مجبور به رفتن بشوند. در حالیكه دیگران به حفظ رژیم و
ملت فكر می كنند.
- وزن جنبش اخوان المسلمین تا چه اندازه است؟
- آنان در نتیجه سركوب گروه های دیگر وزن معینی پیدا كرده اند.
در واقع سركوب رژیم بیشتر متوجه گروه های غیرمذهبی بوده است تا
اخوان المسلمین، كه از شبكه مساجد برای سازماندهی خود استفاده
می كند. اما قیام اخیر نشان داد كه مردم مصر می توانند خارج از
چارچوب احزاب مذهبی خود را سازماندهی كنند. وزن واقعی اخوان
المسلمین بسیار كمتر از آن چیزی است كه تصور می شود. رژیم از
آنها همچون یك مترسك استفاده می كند.
- البرادعی می تواند آلترناتیو باشد؟
- هیچ نیرویی نمی تواند به تنهایی الترناتیو و بدیل وضع موجود
شود. با توجه به پراكندگی اپوزیسیون، هر نوع از انتقال باید با
مشاركت همه نیروهای سیاسی انجام شود. البرادعی شبكه ای برای
ایجاد دمكراسی بوجود آورده است كه نیرویی در میان دیگر
نیروهاست. او می تواند نقشی نمادین داشته باشد. اما پایه به
اندازه كافی منسجمی ندارد كه بتواند نقشی كارامد در درازمدت
داشته باشد. بویژه آنكه مردم خواهان تعهدی روشن به اصلاحات
عمیق هستند و رفتن مبارك نخستین گام در این مسیر است.
- رفتار رهبران كشورهای غربی بیشتر بیانگر نگرانی است تا رضایت
از این حوادث ...
- از نظر من، كشورهای غرب باید به روشنی خواهان تغییر شوند.
اما چه می بینیم؟ از یكسو، می خواهند در ظاهر خود را هوادار
دمكراسی نشان دهند، بنابراین سخنان زیبایی درباره قیام مردم می
گویند، از سوی دیگر نمی خواهند رژیم متحد خود را از دست بدهند.
به همین دلیل به انواع و اقسام مانوورها متوسل می شوند تا شخص
مناسب دیگری جایگزین متحد سابق آنان شود تا مانع از یك تغییر
واقعی در سیاست خارجی مصر شوند. |