آمار و ارقام سال 2010 در محدود بانک ها و مسائل اقتصادی خلاصه
نمی ماند. همچنان که در محدود حوادث رانندگی و یا برخورد
قطارها، سقوط هواپیماها و سوانح طبیعی مانند زلزله خلاصه
نماند. شمار کشته شدگان شورش ها، جنبش های اعتراضی و بویژه
قربانیان جنگ نیز بخشی از آمار سال 2010 است. اگر برای جان
انسان بیش از دلار و یورو ارزش و اعتبار قائل باشند، آنگاه این
آمار و ارقام بمراتب مهم تر از آمار و ارقام اقتصادی است.
این ارقام، درباره نتایج بمباران قبائل مرز نشین میان
افغانستان و پاکستان با هواپیماهای بی سر نشین امریکائی، به
نقل از سایت خبری "گلوبال ریسرچ" خواندنی است:
سازمان غیردولتی
Conflict Monitoring Center
در اسلام آباد پاکستان اعلام کرد:
در سال 2010 هواپیماهای بی سرنشین امریکائی 132 حمله به مناطق
قبائل نشین مرزی پاکستان و افغانستان داشته اند. دراین حملات
938 تن کشته شده اند، که همه قربانیان غیر نظامی بوده اند.
گلوبال ریسرچ اضافه کرد: هیچ یک از مراکز و نهادهای خبری، در
سال گذشته شمار کشته شدگان بمباران هوائی در پاکستان و
افغانستان را به نقل از منبع غیر وابسته و مستقل اعلام نکرده
اند. تعداد حملاتی که با هواپیماهای بدون سرنشین در سال 2010
انجام شد از تمام حملاتی که در خلال سال های 2004 تا 2009
انجام شده بود، بیشتر است.
این هواپیماها از طریق ماهواره و با فرمان اینترنت، اهدافی را
که به رادارهای آن میدهند بمباران می کنند. گفته می شود، از
همین سیستم برای شلیک موشک های اتمی که در ناوگان های امریکا
مستقر اند نیز می خواهند علیه ایران استفاده کنند. یعنی اتاق
جنگ در واشنگتن، فرمان شلیک می دهد و صحنه جنگ و ویرانی و
کشتار را در مونیتورهای جنگی مشاهده می کنند. برخلاف تصور
فرمانده سپاه و آنها که وعده تبدیل ایران به باتلاق سرباز
امریکائی را میدهند، در جنگی که تدارک می بینند سربازی حضور
ندارد که ایران باتلاق آنها شود! هدف ویرانی ایران است و سیاست
نظامی- اتمی کنونی جمهوری اسلامی آب به همین آسیاب می ریزد.
آسیابی که بمباران های سال گذشته پاکستان و افغانستان با
هواپیماهای بی سرنشین، تمرینی برای فاجعه حمله به ایران. حمله
ای که به قول کاسترو در گفتگو با شوسودفسکی، جنگ افغانستان و
عراق در مقایسه با حمله به ایران یک بازی است! |