ابوالفضل
قدیانی
مسئول تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، برای طی دوران
محکومت یکساله ای که دادگاه کودتای 22 خرداد برای وی تعیین
کرده به زندان اوین بازگشت.
او در آستانه بازگشت به اوین گفت:
من
در دادگاه
گفتم
که
احمدی نژاد دروغگو، ریاکار، مستبد، قانون گریز و قانون ستیز
است و اینها صفات حقیقی اوست. اینها را در دفاعیه ام و در
دادگاه گفتم. اینها را حمل بر توهین کردند،
در حالیکه اینها هیچکدام توهین نیست. توهین الفاظ رکیک و
نامناسب و بد به کسی نسبت دادن
است
ولی من به احمدی نژاد فحش ندادم فقط صفات های او را برشمردم.
قدیانی درباره شروط اعلام شده از سوی محمد خاتمی برای شرکت
اصلاح طلبان درانتخابات گفت:
این شروط کف خواسته های اصلاح طلبان و حداقل مطالبات آنهاست
چون اگر بنا باشد این جریان سیاسی در انتخابات شرکت کند شروطی
خیلی بیش از این طلب می کند. به هرحال برداشتن نظارت استصوابی
شورای نگهبان قدم اول است. همانطور که آقای خاتمی گفتند اجرای
همه جانبه قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی و تضمین
انتخابات سالم و آزادی بیان و قلم و تجعمات و تحزب اینها باید
تضمین شود و همه این موارد در قانون اساسی آمده است. طبیعتا
اگر این شروط نباشد اصولا انتخابات آزاد نخواهد بود. به خصوص
اینکه باید یک کمیته بی طرف بر انتخابات نظارت کند چون
شورای نگهبان
خودش طرف یک جریان سیاسی است و بی طرف نیست و اینها کف خواسته
هاست. اما به همین شروط هم تن ندادند و چه هجمه ای کردند. اصلا
اسم انتخابات آزاد اینها را می لرزاند و وحشت زده می کند.
بله اینها خیلی وحشت زده هستند. اینها می دانند که در جامعه
پایگاه خیلی محدودی دارند و تنها اقلیتی از اینها طرفداری می
کنند. آنچه که اینها را می ترساند و وحشت زده میکند انتخابات
آزاد و خود را در معرض رای مردم قرار دادن است. اینها می ترسند
که خودشان را در معرض رای مردم قرار بدهند. مجلس هفتم و هشتم
هم مشخص بود که چطور نمایندگان چیده شده بودند. و تنها برای
شکل ظاهری برای یک پنجم اعضا شرایط رقابتی ایجاد کرده بودند
ولی حدود
۲۰۰
نماینده از قبل چیده شده بودند و در انتخابات ریاست جمهوری هم
که ناظر بودیم چه کردند. تقلب و بعد هم کودتا کردند و طبیعی
است که اینها می ترسند خود را در معرض رای مردم قرار بدهند.
انتخابات آزاد
آشفته شان میکند.
اگر
نمی
ترسند چه دلیلی دارند اینطور بتازند. آقای خاتمی حداقل و کف
خواسته ها را به طور مسالمت آمیز گفته بود و به قول شما میانه
روانه و متعادل بیان کرد. آقای خاتمی شیوه اش این هست اما
نتوانستند تحمل کنند و شروع به هتاکی به ایشان کردند .
پیش تر شورای نگهبان در جلسات نظارت استصوابی به تمایل خودشان
کسانی را تایید و دیگران را رد میکردند،
اما الان پیشرفت کردند و این اقا-
آیت الله جنتی-
فرمان صادر می
کند که شما اصلا حق ندارید شرکت کنید. با این حال ادعا می کنند
مستبد نیستیم و مطابق قانون عمل میکنیم و همه اینها و زمین و
آسمان دارند فریاد میزنند که بی قانون و مستید هستند و ادعاها
همچنان باقی است.
حاکمیت حاکمیت استبدادی است. خودشان را قانون گرا مینامند اما
از قانون فرسنگ ها فاصله دارند.
در دادگاه گفتم اگر شما نمی ترسید اجازه بدهید این سوئی
ها
و طرفدارانش
یک راهپیمایی بگذارند شما هم راهپیمایی بگذارید و نظار بی طرف
هم نظارت کنند تا ببینند چه کسی اکثریت دارد. اما همیشه از
حضور مردم واقعی ترسیده اند.
اینها دین را ابزار کار خودشان کرده اند. براساس
کدام
فقه ممکن است بتوان چنین فجایعی را ایجاد کرد؟
جنبش سبز سرکوب نشده بلکه گسترده و عمیق تر هم شده است. این
جنبش چون آتش زیر خاکستر است . به هبچ وجه این کارها نمی تواند
موفقیتی برای حاکمیت به وجود بیاورد جز اینکه در نگاه مردم این
نظام منفور تر می شود . این حکومت با تناقضی مواجه است که حلش
برایش مشکل است .
راه برون رفت همان است که آقای مهندس موسوی گفت. حداقل کاری که
باید بکنند قانون اساسی را بدون تنازل اجرا کنند. تمام حق و
حقوق مردم را به رسمیت بشناسند و بویژه اصول
۳
و
۵
قانون اساسی که حق حاکمیت ملت را تصریح کرده است به رسمیت
بشناسند و عملی بکنند و از مردم عذرخواهی بکنند. به خصوص از
آسیب دید گان عذرخواهی بکند و جبران خسارات مادی و معنوی آنها
را
یکنند
و تمام حقوق مردم و حق حاکمیت شان را به نحو احسن اجرا کنند.
به نظر من عقلای نظام اگر بخواهند مسئله را حل کنند باید
اینطور عمل کنند.
در این جنبش شهید شده
اند
و اینها قهرمان هستند،
اما بنظر من
همه ملت قهرمان
است.
قهرمان واقعی سه و نیم میلیون مردمی
اند
که خودجوش به خیابان آمدند و ما هم پیرو آنها هستیم. جنبش سبز
همچنان زنده و مقاوم و پویا ست و به آینده قطعا باید امیدوار
بود.
من پیامی که
با خود به زندان می برم
امیدواری،
مقاومت و سرافرازی است . همه شان روزی با سرفرازی آزاد خواهند
شد. |