فشار
اسرائیل
روی
ایالات متحده
امریکا برای حمله نظامی به ایران، امر پنهانی نیست.
برای
اسرائیل
مهم نیست که در جمهوری اسلامی چه کسی بر سر کار است، اصلاح طلب
یا محافظه کار. آنچه برای اسرائیل مهم است اینست که توازن
نظامی در منطقه به سود اسرائیل حفظ شود.
با همین هدف
اسرائیل
در دهه 80، بی آن که به هیچ مرجعی پاسخگو باشد
به نیروگاههای هستهای عراق
حمله کرد
و پس از آن نیز
زمینه اشغال عراق را فراهم ساخت.
جورج بوش رئیس جمهوری سابق امریکا در خاطراتش
می نویسد که
اسرائیلیها
بارها
از او خواستند که به تاسیسات هستهای ایران و سوریه حمله کنند
و
سرانجام وی
به پنتاگون دستور داد تا چگونگی حمله به ایران را در دستور کار
خود قرار دهند ولی به دلیل اختلافهایی که در
در امریکا
بر سر عواقب این حمله وجود داشت
این برنامه به اجرا گذاشته نشد.
درباره سوریه بوش میگوید که به هیچ عنوان به درخواست ایهود
اولمرت، نخستوزیر اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای این
کشور پاسخ مثبت نداد و اسرائیل آن حمله را به تنهایی و بدون
همراهی امریکا انجام داد.
درجریان
فشارهای مستمر اسرائیل و محاسبات ایالات متحده
برای حمله به ایران، امریکائی ها همچنان تاکید می کنند که
هر گونه حمله نظامی به ایران عواقب بسیار خطرناکی در پی خواهد
داشت، مشاجرهای که میان رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا با گابی
اشکنازی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل هفته گذشته رخ داد قابل توجه
است.
وزیر دفاع امریکا
تاکید کرد
که
حمله نظامی علیه ایران نمیتواند راه حل طولانی مدتی
باشد،
بلکه بر عکس تهران را وادار میکند که عمیقتر و سریتر به
برنامههای هستهایاش ادامه دهد و از سویی باعث از بین رفتن
اختلافات داخلی
حکومت ایران
خواهد شد و بر خلاف انتظار میتواند اپوزسیون را نیز با
حکومت
همراه کند.
آن چه گیتس میگوید با توجه به مشکلاتی است که ایالات متحده در
منطقه و در درون امریکا دارد که میتواند انجام هر گونه عملیات
نظامی از این دست را به ضرر مصالح امریکا تمام کند.
بویژه درشرایطی که
امریکا درگیر جنگ در
افغانستان و بحران اقتصادی
است.
این اظهار نظر باب میل رئیس ستاد ارتش اسرائیل واقع نشد، به
همین دلیل علنا پاسخ وزیر دفاع امریکا را داد و گفت: «تحریمها
هیچ اثری نداشتهاند. حمله نظامی تنها راه حلی است که اسرائیل
به آن رسیده و کاری هم به عواقب داخلی
این حمله در
ایران
و
یا منطقه ندارد.»
اسرائیل
خواهان نابودی تاسیاست هستهای ایران است. این در حالی است که
خود حداقل یکصد کلاهک هستهای در اختیار دارد و به معاهده منع
گسترش تسلیحات هستهای نپیوسته و خود را نیز از خاورمیانه عاری
از سلاح هستهای مستثنا میداند.
آنچه اسرائیل میخواهد این است که فقط خودش «شمشیر هستهای»
خاورمیانه باشد و هیچ کس در این زمینه با او رقابت نکند.
به همین دلیل،
مسئله اتمی ایران
را بهانه قرار داده و مذاکرات صلح را زیر سایه آن برده و هر
روز شرایط تازهای
اعلام
میکند. به همین دلیل دائما بر طبل حمله بر ایران میکوبد که
یا توان نظامی و هستهای ایران نابود شود یا کمکهای نظامی و
امنیتی رایگان بیشتری از امریکا دریافت کند. این خلاصه همه
سفری بود که نتانیاهو در سفر اخیرش به واشنگتن انجام داد. او
شرط گذاشت به شرطی حاضر است در برابر مذاکره با
فلسطینی
ها
نرمش نشان دهد که فشارها به ایران افزایش یابد و “تهدید امنیتی
ایران” علیه اسرائیل مهار شود.
حال پرسشی که به وجود میآید این است که وقتی اسرائیل این گونه
به وضوح تهدید میکند ایران باید چگونه با آن برخورد کند؟
بدیهی است که اسرائیل دشمنیاش را با ایران علنی کرده و قصد
دارد تهران را وارد همان بازیای کند که پیش از این عراق را
وارد کرد. عراق فریب بازی اسرائیل را خورد و به نابودی کشیده
شد و امنیت منطقه نیز بیش از گذشته به مخاطره افتاد. ایران
باید هوشیاری بیشتری به خرج دهد و با استفاده از تعقل سیاسی
قبل از هر چیز از شمار دشمنهایش بکاهد و اطمینان کشورهای
همسایهاش را جلب کند تا نقشههای اسرائیل نقش بر آب شود.
انرژی هستهای حق مسلم همه است ولی رسیدن به سلاح هستهای
خاورمیانه را به جهنمی ملتهب تبدیل میکند. |