سخنرانی های اتهام آمیز علی خامنه ای
معمولا دو حالت دارد. یا احساس می كند خود
در ذهن مردم متهم به چیزی است و با متهم
كردن دیگران به همان می خواهد دست پیش
بگیرد. یا اینكه با وارد آوردن اتهام
بدنبال ایجاد یك موج تبلیغاتی جدید است كه
باید ریزه خواران و چاپلوسان و متملقان و
دستگاه تبلیغاتی آن را پی بگیرند و مدام
تكرار كنند.
برخلاف ادعای علی خامنه ای مردم ما حقایق
را خیلی خوب می فهمند و وظیفه خود در
مبارزه با قدرت طلبی و قدرت طلبان را
بخوبی انجام داده و می دهند. آنچه آقای
خامنه ای نامش را "فتنه" گذاشته
مقاومت مردم در برابر این قدرت طلبی ایشان
است.
آیت الله خمینی
همیشه فرماندهی کل قوا را
به روسای جمهور
واگذار می کرد.
آقای خامنه ای علاوه بر این كه این
اختیارات را حریصانه برای خود نگه داشته و
آن را به روسای جمهور واگذار نكرد، بلكه
تعیین فرمانده نیروهای انتظامی را نیز كه
زیر فشار رویه ایت الله خمینی
و مطابق قانون اساسی
به هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس جمهور
واگذار كرده بود، پس از روی كار آمدن محمد
خاتمی
این اختیار را نیز مانند شاه برای همیشه
در دست خود نگه داشت.
رویه آقای خامنه ای چندین فساد بزرگ را
بدنبال آورد. از یكسو فرماندهان نیروهای
نظامی بجای وابسته شدن به فردی كه حداكثر
8 سال بر سر كار است و خودداری از ورود به
مسایل سیاسی كه می توانست درصورت تغییر رئیس
جمهور به زیان آنان تمام شود، به قدرتی
مادام العمر وابسته شدند و وارد موضعگیری
به سود او شدند. متقابلا دستگاه رهبری نیز
بجای تكیه به مردم و نهادهای مردمی
روزبروز بیشتر وابسته به نیروهای نظامی
شد. نتیجه
همین
فاجعه
ایست که
امروز
با
كودتا و خالی شدن دور و بر رهبری از مردم
و حتی شخصیت های صادق حكومت و جایگزین شدن
آنان با متملقان و چاپلوسان حكومتی
شاهد هستیم.
قدرت طلبی علی خامنه ای چنان است كه نه
تنها اختیارات فرماندهی كل قوا را به
روسای جمهور واگذار نكرد،
بلكه همان اختیارات رییس جمهور و دولت را
چنانكه در قانون اساسی آمده قبول ندارد.
چنانكه مدعی تعیین وزرای نفت، اطلاعات،
دفاع، فرهنگ و ارشاد و بیش از آن است.
چیزی به نام وزارت خارجه را هم اصلا قبول
ندارد و مدعی است كه سیاست خارجی را "من"
تعیین می كنم.
یعنی همان الفاظی كه شاه بكار می برد و
مردم از آن نفرت داشتند.
درباره قوه قضائیه نیز
مدتها پیش از آنكه رئیس
قوه قضاییه تغییر كند، رهبر و بیت او و
آقا وحید و آقا مجید و آقا سعید و آقا
مجتبی و علی اصغر حجازی و گلپایگانی برای
یافتن یك قربانی و یك زیردست بسیج می
شوند. چندین تن را بالا و پایین می كنند
تا ضعیف ترین و مطیع ترین فرد را پیدا
كنند. پیش از آنكه رئیس
قوه قضاییه را انتصاب كنند،
خود آنها دادستان كل و معاونان اصلی وی،
حتی تعدادی قاضی و دادستان ویژه را كه
اختیارات هركدامشان مافوق رئیس
قوه قضاییه است انتصاب و به وی تحمیل می
كنند.
جاه طلبی های آقای خامنه ای از این هم
فراتر رفته و اخیرا به اختیارات مجلس شورا
هم بند كرده است. روزی نیست كه در بحث های
مجلس نظر "حضرت آقا" استفسار نشود تا جایی
كه مجلس عملا به یك مضحكه تبدیل شده است.
امروز قانونی را تصویب می كند، فردا می
گویند "حضرت آقا" خوشش نیامده از آن
قانون، خود نمایندگان مجلس مصوبه دیروزشان
را لغو می كنند. |