هاشمی رفسنجانی در مرداد ماه گذشته، یعنی حدود 4 ماه پیش
مصاحبه ای با ماهنامه ارتباطات کرد که بازتاب گسترده ای نیافت،
و این درحالی است که در آن مصاحبه چند نکته مهم خبری وجود
داشت. نکاتی که حکایت از آگاهی وی از طرح کودتای 22 خرداد داشت
و برای افشای آن و در صورت امکان، خنثی سازی آن، نامه ای به
علی خامنه ای نوشت و او را از چنین اقدامی برحذر داشت. او
بدرستی پیش بینی کرد که در صورت وقوع چنین کودتائی دودی به
آسمان برخواهد خواست که ضربه ای جبران ناپذیر به نظام است.
اشارات هاشمی به آن کودتا و پیش بینی نتیجه انتخابات 22 خرداد،
در انطباق است با پیام های تبریک علی لاریجانی رئیس مجلس و
صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه به میرحسین موسوی در ساعات
پایانی انتخابات و شمارش آراء بعنوان پیروز انتخابات. این
درحالی است که همه دست اندرکاران درجه اول حاکمیت جمهوری
اسلامی بخوبی از این پیروزی اطلاع دارند و از توصیه علی خامنه
ای به وزیر کشور برای اعلام آرام و بدون هیجان پیروزی موسوی در
انتخابات نیز مطلع اند. خامنه ای چند ساعت پس از شمارش آراء و
گزارش محرمانه پیروزی موسوی به شخص وی؛ به وزیر کشور گفته بود،
بدون استفاده از کلمه "پیروزی" که در مقابل "شکست" است، خبر را
گام به گام اعلام کنید، اما ساعاتی بعد از این توصیه یورش
کودتائی آغاز شد.
تمام این جزئیات را که گام به گام در پیک نت منتشر شد، می
توانید در شماره های هفته اول انتخابات 22 خرداد و کودتای 22
خرداد پیگیری کنید.
باز گردیم به مصاحبه هاشمی رفسنجانی و نکات مهمی که ما از آن
بیرون کشیده و برای ثبت در تاریخ جمهوری منتشر می کنیم:
-
انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه
بود؟
هاشمی-
دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. در مناظره، آقای احمدینژاد
حرفهایی را زده بود که غیر
واقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه
تبلیغات خویش قرار داد و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده
میکرد.
انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری
عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما
نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با
من و دیگر مدیران ارشد تاریخ انقلاب، همه دستاوردهای گذشته را
به
حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه
کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرف
های ناقص گفتهاند. ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه
ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از
آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده
میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال
دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن
مباحث خلاف واقع داشت؟
نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه
شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه میدادم،
روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم،
پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد.
میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و
آمد و
اخبار مؤثق
شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان
انتخابات هم
خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و
متأسفانه در آن فاصله
۲
ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به
من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان
بروم، منتشر کردم.
وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی
کامپیوتر
میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی
را به ایشان نداده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ
ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص
شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا
بهگونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من
شد.
ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم. ولی اگر
جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم. گفتم: خواست
خدا بود
که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من
میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از
انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد
شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار
درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب
مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم. |