ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

28 آذر  1389

infos@pyknet.net

 
 
  بنیانگذار ویکی لیکس
در کدام جبهه جای می گیرد؟
 
 
 
 

روزنامه یونگه ولت چاپ آلمان: کم نیستند کسانی که افشاگری های جولیان آسانژ را کار سازمان های اطلاعاتی غرب می دانند. ولی آنها ویکی لیکس را با رسانه های خط دهنده عوضی می گیرند.

آیا جولیان آسانژ، فرمانده اینترنتی چریکهای رزمنده در جنگ اطلاعاتی علیه دروغ ها وگمراه سازی های ضد انسانی سردمداران سرمایه داری است؟ یا این که رئیس ویکی لیکس احمق مفیدی است که ناآگاهانه آلت دست آنها  و عامل پخش اطلاعات دستچین شده آن سازمانهای اطلاعاتی شده  که  می خواهد با آنها مبارزه کند؟ یا، از این بد تر، خود او هم با این سازمانها همکاسه است و همه زیر یک لحاف هستند؟

همه چیز ممکن به نظر می رسد. امروز اختلاف ارزیابی از شخص او بیشتر از هر زمان دیگرست.

بالاخر یک جنبش جهانی علیه ویرانسازی محیط زیست در سطح جهانی، علیه  تروریسم امپراطوری آمریکا و همکاران نواستعماری اروپائیش، علیه جشن شیادانه جهانی برای چاپیدن فرو دستان به سود فرادستان که نام بحران مالی جهانی به آن داده اند، علیه جنگلزار دروغ های سیاستمداران، آری سرانجام علیه همه این ها یک مقاومت جهانی پدید آمده است. این جنبش مقاومت چنان مؤثر و  پربار است که سردمداران جهان، با خشمی تمام، کارزار لجن پراکنی علیه ویکی لیکس و جولیان آسانژ، که چهره شناخته شده آنست، به راه انداخته اند. این ها نظر هواداران افشاگریها ست، که تعدادشان هم کم نیست و خواستگاه اجتماعی آنها گروههای چپ و بخش های منتقدی از  طبقه متوسط است.

مخالفان آسانژ ، که تعداد آنها هم کم نیست ، می گویند،همه اینها حقه بازی است و دلائلی عرضه می کنند، که برخی از آنها واقعا هم می توانند آدمی را به فکر اندازد. ارزیابی منفی آنها ناشی از این توقع نابجا هم هست که انتظار دارند رفتار آسانژ مانند رفتار یک رفیق باشد. سخت ترین سرزنش علیه آسانژ این است که آلت دست سازمانهای اطلاعاتی غرب است. دلیلش هم این است که  اسناد منتشره  در بارۀ مراکز حساس جهان، افشاگر خبر تازه ای نیست و فقط تاییدی است بر آنچه  روزنامه نگاران منتقد تا کنون برملا کرده اند.

انتقاد دیگر مربوط به عراق است که در آن  سیاست جنگ پیشگیرانه جورج دابلیو بوش توجیه می شود، از جمله در گزارش های ارسالی از بغداد ــ که البته نه تاریخ دارد و نه محل آن مشخص شده است ــ طبق این سند گویا پس از اشغال عراق، اشغالگران در آنجا نارنجک های گاز سمی یافته اند. در عین حال ــ و این انتقادی بمراتب سخت تر است ــ اسناد ویکی لیکس تاییدی است بر اتهامات واشنگتن علیه مخالفانش و در واقع در خدمت زمینه چینی است برای جنگ علیه ایران. و وقتی این پرسش مطرح می گردد که این ها بسود کیست؟ یک پاسخ باقی میماند: آگاهانه یا ناآگاهانه، آسانژ در خدمت آمریکا یا اسرائیل است.

اینک پرسش  این است که منتقذان چپ انتظار دارند در اسناد منتشره از سوی ویکی لیکس چه چیزی بیابند؟ مثلا انتظار دارند دیپلمات های آمریکائی  بی اعتنا به امر پیشرفت شغلی خود،  در تحقیقات محلی خویش، تا جائی که ممکن است، بدون حب و بغض، به حقیقت نزدیک شوند و گزارشی به رئیس خود در واشنگتن بدهند که  خلاف خط مشی رسمی او در واشنگتن  است؟ تجربه نشان داده که عکس آن رخ می دهد. اخبار محلی، مضمون گفتگوهای محرمانه و شایعات محلی، آنقدر پس و پیش می شوند تا با خط مشی تعیین شده از سوی واشنگتن همخوان شوند یا آنرا تکمیل کنند.

مسئله این است که در گزارش های رسمی که از سفارتخانه ها  به مرکز فرستاده می شوند نباید دنبال "حقیقت" عریان گشت. این اصل را یک کارشناس بزرگ که سالیان دراز کارش بر رسی همین نوع گزارش ها بوده است بیان کرده است. نام او "کیم فیبلی" است. او که در واقع کمونیست بود، سالیان دراز رئیس سازمان اطلاعاتی انگلیس موسوم به " ام. آی. ایکس. " بود که گزارش های  دریافتی خود  و تصمیمات اتخاذ شده از سوی سازمانهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا، برای مبارزه با کمونیسم را، مستقیما به مسکو گزارش می داد. این استاد کسب اطلاعات  در کتابی که در سال 1968 بنام " جنگ بی سر و صدای من " منتشر کرد، هشدار داد که: یک روزنامه نگار هیچگاه نباید اجازه دهد، نام پرطمطراق "سند سفارتخانه " او را گمراه سازد. این نام به هیچ وجه معرف مضمون، محتوی و کیفیت خبری سند نیست. "مثلا آیا این سند سفارت آمریکا از عمان، یک طرح اولیه بود یا طرح ثانوی یا یک تذکاریه نهائی؟ آیا نویسنده و طراح آن یک مقام رسمی برجسته است یا یک مقام زیر دست است که یک فکر مهمی به سرش زده است؟ آیا با هدفی جدی نوشته شده یا فقط برای این نوشته شده که زمینه ای برای شهرت بعدی نویسنده فراهم آورد؟"  فیلبی می نویسد: "ارزش یک ساعت بحث با یک منبع  قابل اعتماد  که در مورد ارتباط مسائل با هم  اطلاع می دهد، در اغلب اوقات بیش از تعداد زیادی سند اصیل است". ولی بهترین حالت آنست که ما  "هر  دو  را داشته باشیم".

ارزش یک سند، بویژه از سفارتخانه ها، اغلب در ارتباط با سندهای دیگر مشخص می گردد. جدا کردن یک سند از مجموعه اسناد فقط به درد "زباله دان" می خورد. یعنی کاری که درست همین مطبوعات عمدۀ خط دهنده ای که برای انتشار این اسناد در نظر گرفته شده اند، با اسناد سفارتخانه های آمریکا کرده اند. این ها کارشان را محدود ساختند به انتشارغیبت هائی که پشت سر افراد شده و آن فرازهائی را بیرون کشیدند تا امروز، جنایاتی را که دستگاه دولتی بوش مرتکب شده است، پاک کنند ولی در عین حال دروغ هائی را که امروز برای جنگ با ایران می بافند، جلوه و جلا بخشند.

اینطور که مشاهده می شود، اسناد واقعا حساسی که در میان گزارش های سفارتخانه ها پیدا می شوند، آگاهانه و به تبعیت از  اوامر "نادیده" گرفته شده اند.  و این" نادیده گرفتن "نه تقصیر ویکی لیکس است و نه آسانژ .           

 

http://www.jungewelt.de/2010/12-15/060.php

 
 

اشتراک گذاری: