پس از روی کارآمدن دولت احمدی نژاد نظام تصمیم
گیری
کشور از روند و چرخه کارشناسی بتدریج خارج شده است.
کارشناسان و صاحب نظران که دریافته اند نظرات و سخنانشان نه
تنها شنیده نمی شود بلکه برای آنها پرونده
"جنگ
نرم"
می شود و اگر در
دانشگاه
باشند با حکم بازنشستگی
اجباری یا اخراج یا …روبرو می شوند.
اگر در جای دیگری هم باشند بگونه ای بالاخره به حسابشان می
رسند.
بنابراین
سکوت را بویژه پس از کودتای انتخاباتی ترجیح داده و دیگر از
امثال نامه هایی که اقتصادادنان در دولت نهم به رئیس دولت در
نقد عملکرد اقتصادی نوشتند خبری نیست.
آنها
نسبت به رخدادی که از سوی حامیان دولت مستقر به عنوان بزرگترین
جراحی اقتصادی کشور(هدفمند کردن یارانه ها) نامیده می شود،
تبدیل به
نظاره
گر شده اند.
من
نیز به تاسی از بزرگان این عرصه مدتهاست راجع به مسائل اقتصادی
مطلبی ننوشته ام،
اما "
سخنان
عجیب
رئیس
بانک مرکزی " روز شنبه هشتم آبان ماه، در گردهمایی سراسری "نقش
نظام بانكی در مسیر توسعه و تحول كشور" مرا تحریک کرد که این
مطلب را بنویسم
.
رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که طبعا باید عالم به
امور اقتصادی و مالی باشد و حرف های دقیق و حسابشده در این
زمینه بزند در سخنانی عجیب گفته است:
"با توجه به تحریم
ها و احتمال بلوكه شدن سپرده های ارزی ایران در برخی از
كشورها، سپرده هایمان را به داخل كشور منتقل کرده ایم که این
كار منجر به تامین ٧۵
میلیارد دلار از پروژه های داخلی گردید."
نهادهای پولی جهان موجودی حساب ذخیره ارزی ایران را صد میلیارد
دلار اعلام كرده اند. و همزمان با اظهارات فوق، رئیس دولت
مستقر نیز گفته است: "ذخیره ارزی ایران صد میلیارد دلار
است
كه البته قطعاً بیش از این مقدار است."
عجیب است که
در کلام ایندو مقام ارشد بانکی و دولت ظاهرا فرقی میان "حساب
ذخیره ارزی ایران" و "ذخیره ارزی ایران" وجود ندارد.
در حالیکه همه اهل فن می دانند بین این دوحساب تفاوت بنیادی
وجود دارد و بکار بردن ایندو به اینصورت و استفاده از اشتراک
لفظی نوعی مغالطه و فریب افکارعمومی را هدف گرفته است که البته
در دولت احمدی نژاد رویه ای پسندیده و نهادینه شده به شمار می
رود
.
"حساب
دخیره ارزی ایران" حسابی است که برپایه اجرای قانون برنامه سوم
توسعه نزد بانک مرکزی باز شد تا مازاد درآمد ارزی حاصل از
صادرات نفت و گاز(درآمد کل منهای هزینه مصوب در بودجه سنواتی
از فروش نفت و گاز) به آن واریز شود و برداشت از این حساب فقط
برپایه قانون مربوطه و
تصویب مجلس امکان پذیر است و لاغیر.
"ذخیره
ارزی ایران " یا به تعبیر درست تر"ذخائر ارزی بانک مرکزی" که
الزاما در خارج و می تواند بصورت سبدی از
ارزهای مختلف و فلزات گرانبها چون طلا و در حساب های خاص
نگهداری شود عبارت است از ارزی که توسط بانک مرکزی از دولت
جمهوری اسلامی ایران خریداری و ما به ازای ریالی آن به دولت
پرداخت شده و دراختیار بانک مرکزی قرار گرفته است و دیگر دولت
حق هیچ دخل و تصرف وهزینه آنرا ندارد.
این ذخائرارزی پشتوانه ارزش پولی کشور محسوب می شود و مدیریت
آن با بانک مرکزی برپایه حفظ ارزش پولی و منافع کشور است
.
با توجه به این توضیح واضحات حال این سئوالات مطرح می شود
:
1-
این سپرده هایی که رئیس بانک مرکزی مدعی آوردنشان به
داخل شده است از کدام حساب است؟
2-
اگر از"حساب ذخیره ارزی" است که هزینه آن به هرصورت نیاز به
مصوبه مجلس دارد که تاکنون چنین مصوبه یا مصوباتی اعلام نشده
است.
ضمن اینکه تامین 75 میلیارد دلاربرای پروژهای داخلی بصورت ریال
بوده است یا ارز؟ اگر بصورت ریال بوده،
معنایش تبدیل این ارز به ریال بوده است که همه اهل نظر می
دانند چه بلایی بر سر اقتصاد ایران می آورد.
اما از آنجا که در هیچیک از گزارشات بانک مرکزی ردپای چنین
تبدیلی به چشم نمی خورد پس باید تامین هزینه این پروژه ها
بصورت دلاری باشد که این به معنای هزینه این دلار در
خارج کشور و به تعبیر دقیق تر انتقال این ارزها به خارج باشد
که با مدعای اول سخن ایشان در انتقال این ارزها به داخل نمی
خواند!
3-
اگر منظور "ذخائر ارزی ایران" یا "ذخائر ارزی بانک مرکزی" است
که انتقالش به
داخل معنا و ضرورت ندارد،
زیرا
بر
پایه معاهدات بین المللی هرگز بلوکه نمی شود.
باضافه اینکه در صورت انتقال به
داخل،
دولت و ایضا بانک مرکزی حق استفاده و هزینه آنرا به هرصورت
ندارند. البته رقم این ذخائر که پشتوانه پولی کشور محسوب می
شود نوعی اعتبار مالی برای کشور به
همراه دارد که در شرایط مساعد از آن می توان برای دریافت قرض و
اعتبار از دیگر کشورها و نهادهای مالی بین المللی و بانکها
استفاده کرد.
ضمن اینکه به سرمایه گذاران خارجی برای اعتبار و ثبات مالی
کشور علامت مثبت می دهد
.
4-
دولت احمدی نژاد از سال 84 تاکنون بیش از
400
میلیارد دلار درآمد ارزی حاصل از فروش نفت و گاز داشته است که
نزدیک به 300 میلیارد دلار آن برپایه قوانین بودجه سنواتی
هزینه شده است و بنابراین باید حدود 100 میلیارد مازاد در"حساب
ذخیره ارزی" واریز شده باشد.
با این فرض که 70 میلیارد دلار مدعایی متعلق به این حساب باشد
بازهم رئیس کل بانک مرکزی باید با شفاف سازی و جدا سازی آن از
"ذخائر ارزی ایران" یا "ذخائرارزی بانک مرکزی" اعلام کند
برپایه چه قانون یا مجوزی از این حساب برای تامین هزینه پروژه
ها استفاده کرده است
.
5-
با توجه به این رقم بالای درآمد نفتی و هزینه آن در کشورطی
سالهای اخیر رقم "ذخائر ارزی ایران" یا "ذخائرارزی بانک مرکزی"
باید خیلی بیشتر از 100 میلیارد دلار باشد.
همانگونه که رئیس دولت مستقر هم ادعا کرده است. اعلام دقیق این
رقم نمی تواند سری و محرمانه باشد،
زیرا
که نهادهای مالی بین المللی به ریز و جزئیات آن آگاهند.
ضمن آنکه اعلامش نوعی اعتبار و حیثیت مالی و اعتباری برای کشور
به
همراه دارد.
بنابراین،
اینگونه نادقیق سخن گفتن اگرچه برای رئیس دولت معمول و جای
خرده گیری ندارد اما برای رئیس بانک مرکزی که باید ریاضیاتی و
دقیق سخن بگوید جای بسی
تعجب دارد.
مگر اینکه بپذیریم در دولت مستقر رسم براین شده است که همه
مسئولان عجیب و غریب سخن بگویند،
بویژه در شرایطی که قرار است بزرگترین جراحی اقتصادی در کشور
انجام بگیرد باید روح و ذهن مردم را با این خبرهای خوش اما
عجیب و غریب آماده ساخت تا جراحی ای که به تعبیر دقیق قرار است
با چشمان بسته دولتیان صورت بگیرد تاب بیاورند و باز به گفته
های همین رئیس كل بانك مركزی نگران نباشند که "ذخیره سازی ٩۰۰
میلیون تن كالای اساسی در كشور برای اجرای هدفمندی یارانهها"
انجام گرفته است و بازهم وی بدون ذکر هیچگونه جزئیاتی در این
باره خاطرنشان کرده "با كوچكترین تهاجم، این میزان كالای اساسی
ذخیره شده به عنوان پشتوانه قوی توزیع می شود.
"
به هرحال اینروزها که اقتصاد ایران در حال جراحی است لابد گفتن
این "سخنان عجیب" آنهم از سوی "رئیس بانک مرکزی" برای آرامش
بیمار لازم و ضروری است گفته شود هرچند اعتبار چندانی برای
ایشان و بانک مرکزی به عنوان مغز تصمیم گیری اداره پولی و مالی
و اقتصاد کشور باقی نمی گذارد. |