5 رویداد مهم مرتبط با  ایران در 3 روز اخیر

1- تحولات مهمی در داخل و خارج از ایران در حال وقوع است. تحولات داخلی در داخل حاکمیت در حال شکل گیری است و رویدادهای خارجی نیز به نوعی در ارتباط است با آینده ایران.

سفر وزیر خزانه داری امریکا به آلمان مهم ترین رویداد اقتصادی سه روز اخیر بود. او درچارچوب استراتژی نوین اقتصادی امریکا راهی آلمان شد تا با وزیر دارائی آلمان بعنوان رهبر اتحادیه اروپا گفتگو کند و طرح و در واقع دستور امریکا را ابلاغ کند. وی با پیشنهاد بزرگترین وام اقتصادی وارد آلمان شد که هنوز مبلغ دقیق آن اعلام نشده اما گفته می شود بیش از 400 میلیارد دلار است. این وام در برابر یک دستور اقتصادی پرداخت می شود. یعنی آلمان همچنان به نقش حامی اقتصادی اتحادیه اروپا – بویژه کشورهای ضعیفی مانند یونان- ادامه بدهد و ضمنا برنامه ای در جهت کاهش هزینه های نظامی تنظیم نکند و از قدرت خرید مردم نیز کم نکند! به سخنی دیگر، باعث رکود تولیدات صادراتی امریکا و چین در بازارهای داخلی نشود.

نام چین، بی جهت به میان کشیده نشده است. چین و امریکا در عالی ترین سطح بر سر مسائل اقتصادی با هم به توافق رسیده اند. توافقی درحد 750 میلیارد دلار اعتبار چین به امریکا. امریکا از همین کیسه، به آلمان می خواهد کمک کند. چین نیز از بیم از دست دادن بازار تولیدات خود در اروپا تن به این مصالحه اقتصادی داده است.

به این ترتیب، امریکا هم با چین و هم با آلمان بعنوان رهبر اتحادیه اروپا به تفاهمی رسیده است که هم رهبری امریکا را تضمین می کند، هم ساختار نظامی آلمان و اروپا را تقویت می کند و هم اروپا و چین را بدنبال برنامه های نظامی خود می کشاند. دیروز در افغانستان و عراق و فردا در ایران!

از این اینجا به بعد است که تحولات و رویدادهای خارج از ایران نیز به نوعی در ارتباط با حوادث آینده ایران گره می خورد. بخشی از عدم تزلزل امریکا و حتی آلمان برای تصویب قطعنامه جدید تحریم ها علیه ایران نیز از این نقطه بر می خیزد.

2- ردیابی و شناسائی یک زیردریائی اتمی امریکا در آب های نزدیک به ایران، فصل نظامی و یا پشت جلد آن تحولات اقتصادی و پیوندهای پولی است که دربالا به آن اشاره شد. حضور این زیر دریائی اتمی در آب های نزدیک به ایران، همزمان است با خبر حرکت و نزدیک شدن کشتی نظامی هاری ترومن به دهانه عمان و خلیج فارس با هدف بازرسی کشتی های ایران و کشتی های عازم ایران.

3- سفر سردار قالیباف، شهردار تهران به قم و دیدار با مراجع مذهبی مقیم قم، که گزارش تصویری آن از سوی خبرگزاری های داخلی منتشر شد، رویدادی ساده نیست. بویژه که وی، با آیت الله موسوی اردبیلی نیز دیدار کرد. آیت الهی که سخنان انتقاد آمیز او نسبت به اوضاع بحرانی کشور و مخالفت با سرکوب های سیاسی فصل به فصل جدی تر و تند شده است. دیدار خانواده زندانیان سیاسی با وی و همدردی وی با آنها را نیز باید بخاطر داشت.

4- از 48 ساعت پیش، بار دیگر حملات تبلیغاتی دولت و سایت های وابسته به آن علیه هاشمی رفسنجانی تشدید شده است. به مرکز دانشگاه آزاد نیز یورش بردند و دادستان مدعی کشف اسنادی در آن شد که مربوط به معامله نفت است! از آنجا که هاشمی رفسنجانی در 5 سال گذشته مانع سلطه دولت بر دانشگاه آزاد شده، احتمالا این حمله و ادعای دادستان تهران نیز بخشی از سناریوی حملات تبلیغاتی علیه هاشمی است.

اما این حملات، با حملات پس از کودتای 22 خرداد تفاوت دارد. تفاوت آن دراینست که این بار و با اطلاعی که از تماس های پنهانی احمدی نژاد با امریکائی ها از روی سر علی خامنه ای بدست آمده، می ترسند این دو، یکبار دیگر در کنار هم قرار بگیرند که در اینصورت احمدی نژاد باید جای خود را به فرد دیگری بدهد. البته این فرد میرحسین موسوی نمی تواند باشد، اما چهره ای مانند شمخانی و یا قالیباف می تواند باشد و برای هاشمی رفسنجانی تفاوت نمی کند که چه کسی جای احمدی نژاد می نشیند، مهم اینست که او برود. در صورت چنین چرخشی، هاشمی پل واسطه بین بیت رهبری و رهبری جنبش سبز خواهد شد و فصل دیگری آغاز می شود.

5- سئوال بزرگ اینست که چگونه می تواند از شر احمدی نژاد خلاص شد؟ بویژه که او سرنوشت خود را به سرنوشت علی خامنه ای گره زده است. اگر علی خامنه ای پس از کودتای 22 خرداد با تمام قامت پشت سر او ایستاد، امروز این احمدی نژاد است که خامنه ای را سپر خود کرده است. یافتن راه حلی برای کنار گذاشتن احمدی نژاد، دور کردن خطر تحریم و حمله نظامی به ایران، آغاز حل بحران عمیق سیاسی و اقتصادی در کشور دشوار است، اما ناممکن نیست. شاید یکی از راهها، اعلام شرایط فوق العاده در کشور و ضرورت تشکیل دولتی فراگیر با هدف آمادگی ملی جهت مقابله به خطر خارجی باشد. دراینصورت، یک کابینه نیمه نظامی و ریاست جمهوری یک فرد نظامی برای مقابله با خطرات نظامی امر عجیب و بی سابقه ای در ایران نیست. راه حلی که سپاه نیز در آن شریک است. البته نه با فرماندهانی که متهم به جنایت هستند.

علی شمخانی، فرمانده سابق نیروی دریائی، وزیر سابق سپاه و وزیر دفاع در کابینه محمد خاتمی و رئیس کنونی مرکز مطالعات راهبردی نیروهای مسلح بمناسبت سالگرد فتح خرمشهر، با برنامه "دیروز، امروز، فردا"ی سیمای جمهوری اسلامی مصاحبه کرد. او دراین مصاحبه، که اغلب با سئوالات جانبدارانه مصاحبه کننده – همسو با دولت احمدی نژاد- همراه بود، به نکات مهمی اشاره کرد که آن نکات را از آن مصاحبه مشروح استخراج کرده ایم و می خوانید:

درباره شایعه امدادهای غیبی در جبهه های جنگ و نقش این امدادها در پیروزی در خرمشهر گفت:

امدادهای غیبی دیدن اسب سفید و فرد سوار بر اسب با شمشیر در دستش نیست، من اینها را قبول ندارم. من هرگز این حرف‌ها را نپسندیدم. ببینید اگر شما مدیریت صحیحی در استفاده از امكانات و توان خود كنید و به خدا هم توكل كنید، خداوند هم كمك می‌كند. چرا الان ما نمی‌توانیم مشكلات اقتصادی را با امداد غیبی رفع كنیم؟ درباره اتفاقات سال 88، من به عنوان یك عنصری كه نگاه امنیتی دارم و نه سیاسی معتقدم كه ما در پیش‌بینی، پیشگیری، كنترل حادثه و روش مقابله با آن در سال 88 دچار اشتباه شدیم. من هنوز هم بسیجی هستم به معنای حقگو، حق‌خواه و حق‌شنو. من همیشه حق را گفته‌ام و الان هم می‌گویم كه هل دادن افراد به سمت شكستن مرزها خطاست. ما الان اگر همه‌مان هم كنار هم باشیم باز هم كم هستیم. نباید خطای تحلیلی پیدا كنیم و از كشتی پیاده شویم یا كسی را از كشتی بیرون بیندازیم .

ما تابع  رهبری هستیم و در این مورد من تردیدی ندارم. ایران بدون ولایت معنا ندارد و این باور همه كسانی است كه شما هم حتی تعجب می‌كنید از باور آنها. البته ابراز دائمی این موضوع برای بعضی‌ها دكان است. این غلط است، ما كه به خاطر بمب شیمیایی عراق، جنگ را تمام نكردیم. چون این آقای عباسی و امثال ایشان به جنگ نیامدند و عباسی‌های زیادی نیامدند، ما مشكل پیدا كردیم، ما مشكل نیروی انسانی داشتیم در آخر جنگ و كسی به جبهه نمی‌آمد كه مجبور شدیم قطعنامه را بپذیریم.

میوه ممنوعه، از دهان

رئیس جمهور آلمان بیرون افتاد

روزنامه یونگه ولت آلمان. ترجمه رضا نافعی

یافتن دلیل همسو شدن روسیه با امریکا برای تدوین قطعنامه تحریم های جدید علیه ایران، مهم تر از سخنانی است که احمدی نژاد در کرمان ایراد کرد. حتی می توان چنین تصور کرد که احمدی نژاد با مخاطب قرار دادن رئیس جمهور روسیه و گفتن سخنانی که در عرف دیپلماتیک جائی نداشت، کوشید اذهان عمومی و بویژه اذهان فعالان و نخبگان سیاسی داخل کشور را از تلاش برای یافتن دلیل همسوئی روسیه و امریکا در قطعنامه تحریم ایران منصرف و منحرف کند. به هیچ روی ناممکن نیست که احمدی نژاد یا در سفر به امریکا و یا توسط لابی هائی که برای ارتباط با کاخ سفید سازمان داده و پول به حسابشان می ریزد، سند و یا مدرکی را علیه روسیه دراختیار امریکائی ها گذاشته باشد و یا وعده ای را علیه روسیه به امریکائی ها داده باشد. امریکائی ها نیز برای بریدن بند ناف روسیه با جمهوری اسلامی و تبدیل روسیه به متحد خود علیه ایران، این سند و مدرک را دراختیار روس ها گذاشته باشند. پاسخ بسیار تند دستیار رئیس جمهور روسیه به احمدی نژاد، فراتر از پاسخ به سخنان وی در جریان سفر به کرمان بود. چنان فراتر که می توان حدس زد روس ها نیز از یک بازی سیاسی میان احمدی نژاد و کاخ سفید با اطلاع شده و با دست پر چنین پاسخی به وی دادند. آیا، آنها پیش از این پاسخ، علی خامنه ای را بطور خصوصی درجریان بازی احمدی نژاد با کاخ سفید برای زدوبند با آنها قرار داده اند؟ اگر چنین نبود، بدون بیم از واکنش رسمی جمهوری اسلامی، چنین پاسخی به احمدی نژاد نداده و باصطلاح رئیس جمهور یک کشور همسایه را "عوامفریب" خطاب نمی کردند! آن سند مهمی که روس ها از اعلام آمادگی احمدی نژاد برای معامله با کاخ سفید دراختیار دارند چیست؟

این کشتی نظامی "هاری ترومن" امریکاست که برای کنترل کشتی های ایرانی و یا کشتی های عازم ایران راهی دریای عمان و خلیج فارس است. هنوز قطعنامه تحریم های جدید به تصویب شورای امنیت سازمان ملل نرسیده، اما کشتی نظامی امریکا برای اجرای این قطعنامه راهی منطقه شده است!