بخش های دیگری از سخنان محمد خاتمی در دیدار با اعضای حزب
"اراده ملت":
مردم ما واقعا استبداد را به هر شکلی نمی خواستند و نمی
خواهند. اوج انقلاب اسلامی رهائی از استبداد چند هزار ساله و
ایجاد حکومتی که با مردم و رأی مردم
بود.
امام در بهشت زهرا فرمودند چون مردم مرا قبول دارند، دولت
تعیین می کنم و گفتند میزان رأی مردم است.
این روح انقلاب ما بود. در تحولات دیگر کشورهای اسلامی هم همین
را می بینیم. ما مردم سالاری را می خواهیم ، اگر انتقادی هم
هست در همین موارد است. به نام دین بعضی مسائلی مطرح می شود که
نه تنها با روح انقلاب ما که خواستار حقوق و ازادی مردم است
سازگار نیست.
دروغ و تهمت خیلی ساده بصورت سکه رایج در آمده و حتی گاهی ادم
خیال می کند این ها سیاست های رسمی است. لااقل در ذهن جامعه
این طور احساس شود که مبادا این سیاست ها سیاست های رسمی باشد.
باید در جامعه تشکل های سیاسی و به خصوص حزب به رسمیت شناخته
شود. حزب هم از پایین بیاید بالا. بدون تشکل و حزب دموکراسی
واقعی شکل نمی گیرد و اگر بگیرد دوام نمی آورد.
اگر حزب واقعی نباشد یا احزاب محدود باشند جای حزب را باندهایی
می گیرند که قدرت فراوان پیدا می کنند ؛ از رانت های فراوانی
برخور می شوند. مسؤولیت هم ندارند و می توانند دخالت هم بکنند
در سرنوشت جامعه. در حالی که حزب اگر باشد رسمی است و در
چارچوب قانون اساسی کار می کند.
اتفاقا یکی از مسائل مورد بحث بین ما و کسانی که الان در
حاکمیت هستند همین است که این اصل را می پذیریم یا نمی پذیریم؟
اگر مردم سالاری را قبول داریم باید اصل حضور و فعالیت امن
تشکل ها و احزاب را هم بپذیریم.
بگذاریم تشکل های مردمی و مردم زاد مدافع حقوق مردم به صحنه
بیایند و شرط هم شرط تنگ نگذاریم و یا اگر این را نپذیرفتیم
ادعای دموکراسی و ادعای ازادی ادعای غلطی است و مردم هم خیلی
باور نمی کنند.
چرا از تریبون دو حزب با هم دیگر صحبت نکنیم ومردم هم قضاوت
بکنند! چرا باید بعضی باندها از تریبون ها، یک طرفه و حتی از
تریبون ملی اجازه داشته باشند هر چه می خواهند نسبت به هرکس می
خواهند بگویند این طرف وقتی هم که می خواهد جواب بدهد متهم به
انواع اتهامات شود و مورد فشار قرار بگیرد. این رسم رسم درستی
نیست.
اگر صدا و سیما رسانه ملی است خیلی از حرف ها در آن زده می
شود حرف های درست و نادرست نسبت های نا به جا؛ ببینید در این
چند سال چقدر نسبت ها و تهمت های ناروا و ناجور و حتی هتک
حرمت و فحاشی و مسائلی که حتی با معیارهای اسلامی ابتدایی هم
سازگار نیست رواج یافته است. مردم هم می فهمند این طرف هم اصلا
حق اینکه حتی در روزنامه با تیراژ در حد معدودی از خود بتواند
دفاع کند ندارد.
بسیار متاسفم که حزب شما که همیشه گفته اید اصل انقلاب امام و
رهبری و چارچوب های قانون اساسی را قبول دارید نتوانسته در ظرف
این چند سال کنگره خود را برگزار کند. چرا باید این طوری باشد؟
اصلاحات هم می گوید همین ها اصلاح شود. ما چیز خیلی زیادی نمی
خواهیم.
جدا از مسائل سیاسی و اقتصادی، این مرگ تدریجی که مردم در
تهران و شهر های بزرگ دارند برای چیست؟ این که دو سوم سال
وضعیت جوی در حالت اضطرار و خطر باشد و بچه های مردم و
سالخوردگان و مردان و زنان به خاطر این امواج آسیب ببیند قابل
قبول نیست. مردم می خواهند زندگی کنند. باید کسی بیاید که این
ابتدایی ترین مسائل را ببیند و حل کند.
اصلاح طلبان باید با مردم صحبت کنند، معتقدم باید حرف هایشان
را مشخص کنند.
جامعه مدنی یعنی وضع زندگی شما را بهتر تامین می کند، امنیت
شما را، بهداشت و درمان شما را بهتر تامین میکند. حیثیت شما را
در دنیا بیشتر تامین می کند. منافع ملی شما را تامین می کند.
خیال نکنند آن که از مردم سالاری و جامعه مدنی دم می زند نسبت
به اقتصاد و معیشت و امنیت مردم بی اعتناء است! خوشبختانه
عملکردها روشن است.
امروز عملکردها باعث شده تا مردم خودشان مقایسه کنند و با همه
وجود دریابند که چه زمانی معیشت مردم، امنیت مردم، بنیه
اقتصادی کشور و امنیت آن بهتر بود.
آدم احساس می کند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در
حال آب شدن است و می ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه
از بین برود!
مشکل های بین المللی تشدید شده؛ امروز وحدت و همبستگی های
داخلی مهم است. من از اینکه مردم حتی از اصلاح طلبان هم عبور
کنند نگران می شوم. باید ببینیم که ما چکار کرده ایم که این
ذهنیت در بخشی از جامعه ما ایجاد شده؟
پیک نت اول بهمن
1391 |