هفت فعال اصلاح طلب دومین نامه خود خطاب به حبیب الله عسگر
اولادي، پدرخوانده موتلفه اسلامی، در ارتباط با صحبت های اخیر
وی که در آن موسوی و کروبی را سران فتنه ندانسته منتشر کردند.
در این نامه آمده است:
اختلافات ما تنها به انتخابات 88 مربوط نميشود. از ابتداي
شكلگيري انقلاب اسلامي ما نگاههاي متفاوتي به مسائل
داشتهايم. مهمترين فراز تاريخي اين اختلافات به جدايي مجمع
روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز مربوط ميشود. بزرگان
هر دو تشكل، از مريدان و شاگردان امام بودند. اما در حضور
ايشان و با اجازه و تاييد ايشان اين انشعاب صورت گرفت.
اما امروز محل گلهگزاري و طرح سخنان اختلاف افكن نيست. ما
هردو گاهي ره به خطا بردهايم. ديروز به تاريخ پيوسته است. مهم
آن است كه از آن درسها آموخته باشيم. آنچه اهميت دارد، سرنوشت
امروز و فرداي سرزمينمان است. شايد فرداي ما بدتر از امروزمان
باشد. اما در بستر و پيشگاه تاريخ اين را فرض قطعي خود
ميدانيم كه تذكر دهيم، فرصتها براي كشور يكي پس از ديگري از
دست ميرود. اداره غلط دولت و رفتارهاي نمايشي در كنار فقدان
تدبيرهاي مديريتي كلان، كلاف سردرگمي را فراهم ساخته كه خلاصي
از آنها به راحتي امكانپذير نيست. نه در عرصه بينالمللي وضعيت
خوبي داريم و نه در شرايط اقتصادي بساماني به سر ميبريم. آن
ماجراجوييها و سخنان گزافه، زندگي را بر مردم سخت كرده است.
وضعيت اخلاقي و اجتماعي جامعه را نيز كه تماشا ميفرماييد.
شاخصها در تمام ابعاد نگرانكننده است. آنهايي كه از
قطعنامهها به كاغذ پاره تعبير ميكردند و تنها به جنجال
آفريني مشغول بودند، امروز تقصير بيتدبيريها در حوزه مديريت
خود را به گردن تحريمها مياندازند! اصلاح اين نابسامانيها
تنها با گستره دامنه اعدامها و راهاندازي نمايشهاي اينچنين
بدون درك درست عوامل و دلايل اصلي پيدايش اين بزهكاريها
ناممكن است. امروز جايگاه ما، در عرصه بينالمللي كه در ميان
همسايگان براي حضرت عالي كه فردي مطلع هستيد، به خوبي آشكار
است. نگاهي به برخي كشورهاي مسلمان و تدابير مطلوب آنها براي
بهبود شرايط زندگي مردمانشان و استفاده از فرصتهاي
بينالمللي آنها را به بازيگراني بزرگ تبديل كرده است. كار به
جايي رسيده است كه برخي از دول سابقا دوست يا مرعوب ايران عزيز
براي كشور آهنگ ابوعطا
مينوازند! چرا كاري با اعتبار ايران كردهايم كه هربار كه
هموطنانمان به سفر خارج ميروند- كه به بركت سياستهاي دولت،
اين مشكل هم حل شده است!- از اين همه پيشرفت همسايگان، انگشت
حيرت و حسرت به دندان ميگزند. اينكه چرا كشورشان با اين همه
ثروت و موقعيتهاي استثنايي، مردمانش به اين حال و روز افتاده
اند؟ در حالي كه ظرفيت انقلاب اسلامي و ايران بزرگ بسيار فراتر
از اين شرايط است.
تحولات يكي، دو سال اخير در منطقه نشان داده موسم
جديدي از راه رسيده است. اگر گوش خود را به نجواهايي كه
برخاسته ببنديم، فرجام نيكي نخواهيم داشت. ما نميتوانيم نسبت
به حقوق گروههاي مختلف اجتماعي و قوميتي خود ساكت باشيم.
نميتوان پا بر نيازهاي مشروع گروههاي گوناگون اجتماعي گذارد.
با اينكه انقلاب اسلامي مشاركت عمومي زنان ايران را تسهيل
كرده، بعضا نداهايي در مراكز قانونگذاري برميخيزد كه با روح
جامعه مدني و كرامت انساني در تعارض است. زنان ايران به عنوان
نيمي از پيكره اجتماعي ايران نقش بيبديلي در رشد و نوسازي و
ارتقاي معنويت ايران دارند. نميتوان به پرسشهاي مهم نسل جديد
بيتوجه ماند و به سوالهاي امروزين آنها پاسخهاي كهنه و
ناكارآمد داد. امروز همچنان نيازمند اجراي بدون تنازل قانون
اساسي در تمامي اركان و سطوح هستيم. ما به همه اركان قانون
اساسي پايبندي داريم. استفاده مقطعي و دلخواسته از اين قرار
داد ملي و فراموشي بخشهاي اصلي كه به حقوق مردم و تكاليف
حكومتها مربوط است، نوعي سوءاستفاده از قدرت و بازي با كلمات
و يك رفتار بيپرنسيب است. با اين همه بايد با مردم صادق
باشيم. شما كه به اخلاق پايبند هستيد و طرح اين گفتمان را تنها
از اين باب روا دانستهايد، آيا شايسته نميدانيد كه با صراحت
و شفافيت به مردم اعلام كنيم كه گناه بسياري از اين ناتوانيها
به گردن گروههايي است كه از اين دولت و مديران ارشدش بيحساب
و كتاب حمايت كردهاند و
جالبتر آنكه امروز حساب خود را از اين دولت جدا كردهاند. ولي
فارغ از اين مجادلات، ما هنوز ميتوانيم با تكيه بر داشتههاي
خود شرايط را براي زندگي مردم آسانتر نماييم. ما هنوز چهرهها
و شخصيتهايي را در ميان جامعه داريم كه ميتوانيم از اعتماد
ملي ايرانيان براي عبور از اين بحرانها سود ببريم. منوط بر
اينكه اين فرصتها از دست نرود و ما به
سرزمين سوخته نرسيم. بزرگاني
چون سيد محمد خاتمي، هاشميرفسنجاني و ناطق نوري ميتوانند در
اين بزنگاههاي تاريخي نقش ملي و ميهني خويش را ايفا نمايند.
ما براي عبور از بحران فقط به مردان رزم و امنيت نياز نداريم،
به مردان پخته سياست بيشتر محتاجيم. عرصه سياست، بستر كنش و
تعامل سياستمداران است نه رجال ديگر. هركس را براي كاري
ساختهاند. زبان سياست زبان ديگري است. متاسفانه در سالهاي
اخير با امنيتي كردن شرايط جامعه و بستر سياست در ايران، بر
حجم ناكارآمديها و بحرانها افزوده شده است. بديهي است يكي از
مهمترين اتفاقات در انتخابات پيش رو، باز گرداندن شرايط بازي
سياست در اين عرصه است. وضعيتي كه يكي از مصايب و نتايج تلخ
انتخابات 88 به اين سو است.
ابراهيم اصغرزاده- الياس حضرتي- جواد حقشناس- سعيد ليلاز- رضا
نوروززاده- مسعود سلطانيفر- اسماعيل دوست.
پیک نت
12 بهمن |