ايران  

        www.pyknet.net

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

14 بهمن  1391

infos@pyknet.net

 
 
 

خاطرات یک روزنامه نگار قدیمی ساکن تهران
جایگاه دیروز و امروز
روزنامه نگاری بنام "علیرضا نوری زاده"
فیسبوک محمد حیدری

 
 
 
 

کسانی از حضور آقای علیرضا نوری زاده در روزنامه اطلاعات و از سوابق ایشان از من (محمد حیدری) پرسش هائی کرده اند. شرح کوتاه زیر پاسخی است به این پرسش ها :

اولین بار که آقای نوری زاده رادیدم ، زمانی بود که مسئولیت صفحات فیچرروزنامه اطلاعات (گزارش ها ، مقالات ، تحلیل ها و... در زمینه های مختلف ) با من بود .

شبی جوانی را در کنار دکتر جواد مجابی که مسئولیت بخش هنر و ادبیات را بر عهده داشت دیدم . از معاونم ( مرحوم احمد رضا دریائی ) راجع به او پرسش کردم و او گفت علیرضا نوری زاده نام دارد ، عربی و انگلیسی را خوب می داند و در کار ترجمه شعرهای نزار قبانی مهارت دارد . گاهی می آید و ترجمه یکی از اشعار جدید نزار قبانی را برای چاپ به دکتر مجابی می دهد .

پس از آن ، از زبان برخی ها شایعاتی در مورد او شنیدم که چون سندیت نداشت فقط به این اکتفا کردم که به دریائی توصیه کنم مراقب کارهای او باشد و به دکتر مجابی هم ندای لازم را بدهد .
در آستانه سال 1357 که مرحوم غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه اطلاعات شد ، با حیرت دیدیم که مترجم شعرهای نزار قبانی را به عنوان سرپرست بخش سیاسی روزنامه همراه خود آورده است . هنوز هم نمی دانم دلیل این گزینش چه بود و گمان نمی کنم هرگز هم بفهمم !
با اوج گیری حرکت های اعتراضی مردم ، تحرک آقای نوری زاده هم افزایش یافت و این فزونی گرفتن تا روز رفتنش از روزنامه اطلاعات ادامه داشت !

این نکته را بگویم که سر دبیر روزنامه اطلاعات سه معاون داشت که یکی من بودم و آن دو دیگر آقایان علی باستانی و حسین شمس ایلی که هر دو برمن سمت استادی و پیش کسوتی دارند و از روزنامه نگاران شریف و کاردان نسل خود بودند . بویژه آقای باستانی که در امور سیاسی شم نیرومندی داشت و محال بود کسی بتواند خبر یا تحلیل نا درستی را از چشم تیز بین او مخفی کند .
با اوج گیری تنش های سیاسی مشکلات ما با آقای نوری زاده هم اوج گرفت . خبرهائی می آورد که اگر دقت و هوشیاری ما ( بویژه آقای باستانی ) نبود ، ای بسا به درد سر می افتادیم . یک روز خبر از نخست وزیری قریب الوقوع دکتر علی امینی می آورد ، روزی دیگر از مصالحه قریب الوقوع دربار و روحانیون و.... 

ما همه جاه طلبیم و البته برخی بیشتر . آن ها که در دسته دوم قرار دارند هیچ فرصتی را برای ایجاد رابطه با صاحبان قدرت از کف نمی دهند . به گمانم آقای علیرضا نوری زاده جزو دسته دوم است .
هرچه به پایان حیات رژیم شاه نزدیک می شدیم ، فاصله آقای نوری زاده ( که خیلی هم باهوش و موقعیت شناس است ) با سیاستمداران سنتی کم تر و با روحانیون بیشتر می شد . بنا براین اقای حشمتی باید متوجه شده باشند که آقای نوری زاده در جرگه کسانی که به شاپور بختیار یاری می رساندند نبود ، بلکه این کار را آقای مسعود بهنود انجام می داد .

پس از پیروزی انقلاب ، آقای نوری زاده با شماری از روحانیون رده اول ( نظیر آیت الله با هنر ) تماس برقرار کرده بود و از مسیر آن ها نیز با مذهبی های غیر معمم ، بروبیا داشت . 
این شرایط ادامه داشت تا در اوائل سال 1358 که طرح یک کودتا علیه اعضای هیات تحریریه روزنامه اطلاعات خنثی شد و آقایان صالحیار و نوری زاده هم زمان از روزنامه اطلاعات رفتند .
نمی دانم چه شد که آقای نوری زاده مسیر دیگری پیش گرفت و در مجله روشنفکر جزو منتقدین روحانیت شد .

پس از این دوره وی به انگلیس رفت و دیگر از او خبری نداشتم تا در میانه دهه هفتاد نشریه ای عربی زبان بنام المستقبل به دستم می رسید که مدیر آن آقای .... رائد ( اسم کوچک ایشان را بیاد ندارم ) و سر دبیرش همین آقای علیرضا نوری زاده خودمان بود .این را بیافزایم که این آقای رائد که نام کوچکش را فراموش کرده ام فرزند جعفر رائد ، سفیر شاه در انگلیس و عربستان بود و از لحاظ داشتن روابط نزدیک و ویژه با استخبارات عربستان سعودی فردی شاخص محسوب می شد . 
جایگاه کنونی آقای علیرضا نوری زاده نیز بر کسی پوشیده نیست .

پیک نت   14  بهمن

 
 

اشتراک گذاری: